به گزارش ورزش سه، انگار همین دیروز بود که آنها از فصلی به فصل دیگر را با دلمشغولی "دسیما" سپری می کردند. انگار همین دیروز بود که آرزو می کردند نخستین باشگاهی با تعداد قهرمانی اروپایی دو رقمی شوند. ولی حالا پس از سه قهرمانی اروپا طی چهار سال، تعداد قهرمانی اروپایی شان شده از ده تا شده دوازده تا. پنج بار بیشتر از میلان در رده دوم و هفت بار بیشتر از رقیب ازلی شان، بارسلونا. مایکل کاکس با با طرح این پرسش که "دوازده قهرمانی رئال یعنی چی؟" به کالبد شکافی تغییر رویکرد سپید پوش ها پرداخته.
قهرمانی های اروپایی رئال در سه دوره متفاوت رقم خوردند. رئال شش بار طی سال های ۶۶-۱۹۵۶ قهرمان شد که پنج قهرمانی پیاپی، طلایی ترین عصر باشگاه را رقم زد. سپس سی و دو سال در برهوت اروپایی سپری شد تا آنها طی سال های ۲۰۰۲-۱۹۹۸ سه بار قهرمان اروپا شوند. درست پیش از آغاز عصر کهکشانی ها. رئال در عصر کهکشانی ها قهرمان اروپا نشد تا طعنه ای بزند به ریخت و پاش ها. آنها دوباره دوازده سال را در برهوت اروپایی دیگری سپری کردند تا در ۲۰۱۴ جام را بالا ببرند و سپس طی دو سال پیاپی ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ بر بام اروپا بنشینند.
ولی حکایت سه قهرمانی رئال طی چهار سال اخیر به کلی متفاوت بوده. رئال بیشتر سال های قرن بیست و یکم را در سیطره فلورنتینو پرز سپری کرده. رئیسی با دلمشغولی کهکشانی. رئیسی شیفته نام های پرطمطراق و ستاره های پر زرق و برق. ولی رئال این دوران در بستری دیگری افتاده. در مسیری به کلی متفاوت با راه و رسم ستاره سالارانه پیشین. باورکردنی نیست، ولی "رئال کهکشانی" شده "رئال ضد کهکشانی".
این انگاره که ستاره ها در سه قهرمانی اروپا طی سال های اخیر رئال نقشی نداشته اند بی اساس است. کریستیانو رونالدو و گرت بیل در سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۳ رکورد گران ترین انتقالات را شکستند. با این وصف نکته کلیدی سه قهرمانی رئال استفاده از بازیکنان ثابتی بوده که در این دوران کنار هم بازی کردند. چنان که هشت بازیکن در هر سه فینال لیگ قهرمانان ۲۰۱۴، ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ به میدان رفتند:
دنی کارواخال، سرجیو راموس و مارسلو در دفاع، لوکا مادریچ و ایسکو در میانه میدان و گرت بیل، کریم بنزما و کریستیانو رونالدو در خط حمله. در حقیقت ترکیب دو تیم فینال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ سوای مصدوم ها یکسان بود. در حالی که رئال از تابستان ۲۰۱۴ به بعد ستاره بزرگی را به خدمت نگرفت و مبالغ پرداخت شده برای تونی کروس، خامس رودریگز و کیلور ناواس در بازار متعارف بودند.
همه اینها رئال را مجموعه همسازی کرد. ترکیب خط حمله ثابت بود و هر سه مهاجم رئال ترکیب پیوسته ای را شکل داده بودند. بنزما سختکوش هم گل زد و هم برای نفوذهای رونالدو از جناح چپ فضای نفوذ ایجاد کرد. گرت بیل از جناح راست به جلو تاخت و حرکاتش با کارواخال همساز بودند. مردان میانی سپید پوش سال ها بود چنین روغنکاری شده یکدیگر را پیدا نمی کردند. کروس و مودریچ در چنان قابی به بهترین پاسورهای اروپا بدل شدند. په په، راموس و واران طی شش فصل متوالی در قلب دفاع ایستادند و راموس و مارسلو مدافع چپ تیم ترکیب معرکه ای را شکل دادند. همان دو نفری که یازده سال را کنار هم سپری کرده اند.
در عین حال یک تازه وارد بدل شد به کاتالیزو رئال: کاسمیرو. مرد میانی جنگجوی ایستاده برابر مدافعان که به بازیکنان تهاجمی رئال گفت دیوار بلندبالایی پشت سرشان برپا شده. کاسمیرو همان هافبک تخریبی بود که رئال با از دست دادن کلود ماکه له له در دوره اول حکومت پرز نتوانست جای خالی شده اش را پر کند. پرز در پاسخ به این که "چرا ماکه له له را فروختی و دیوید بکام را جایش آوردی؟" گفته بود "ماکه له له نه می تواند ضربه سر بزند و نه توپ را بیش از سه متر جابجا کند". ولی زیدان همان زمان در توصیف از دست دادن ماکه له له به طعنه گفته بود "چه سود یک اتومبیل را طلاکاری کنید در حالی که موتورش را از دست داده اید؟"
فلورنتینو پرز پنهان نمی کرد علاقه ای به هافبک های دفاعی ندارد. رافا بنیتس جان کند تا پرز را متقاعد کند کاسمیرو را به خدمت درآورد و ناکام ماند. او طی دیدار برابر بارسلونا در پاییز ۲۰۱۵ تلاش کرد با ترکیب کروس-مادریچ برابر کاتالان ها بجنگد و ۴-۰ له شد، در برنابئو، برابر بارسا بدون لیونل مسی. ولی پرز سرانجام متقاعد شد رئال بدون هافبک دفاعی کارساز به جایی نخواهد رسید، او سرانجام تسلیم شد و کاسمیرو در تیم زیدان همان مرد میانی عقب نشسته ای شد که به کروس و مادریچ اجازه جولان داد. همان هافبکی که نفوذ هم کرد و گل های حیاتی هم زد. رئال با او که ستاره نبود بدل به تیمی یکپارچه و با صلابت شد.
چه کسی هجده ماه پیش تصور می کرد زیدان به چنین توفیقی دست پیدا کند؟ زیدان که یکی از همان کهکشانی ها بود. زیدان که در آخرین بازی اش برای رئال اخراج شد، همین طور در آخرین بازی اش برای فرانسه. ولی زیدان در هیبت مربی، شبیه کارلو آنچلوتی شد: آرام، بی هیاهو، متمرکز، آنتی تز مورینیو.
زیدان وارد شد و آرام آرام راه را برای ورود جوانان گمنام باز کرد. اگر تا یک دهه پیش بارسا جوانان هیجان انگیزی را به رخ کشید، حالا رئال جوانان خوش آتیه ای را معرفی کرده. ایسکو که چهار سال پیش از مالاگا وارد شد حالا در بیست و پنج سالگی اش اوج گرفته. مارکو آسنسیو قرض داده شده به مایورکا بازگشته، در بیست و یک سالگی اش.
بازگشته و هم دروازه بارسا را باز کرده و هم سنگر والنسیا را و در عین حال در ترکیب تیم ملی اسپانیا برابر ایتالیا به میدان رفته. دنی سبایوس پسر میانه میدان آمده از بتیس، بیست و یک ساله است و لوکاس واسکوئز محصول آکادمی رئال. حالا آینده تیم ملی اسپانیا را با ترکیب ایسکو، آسنسیو و سبایوس ترسیم می کنند. حاکمیت رئال در اروپا، حاکمیت بارسا در تیم ملی را پایان بخشیده... و همه اینها با دل کندن از دلمشغولی کهکشانی بودن.
- 13
- 2