به گزارش خبرورزشی، سر الكس فرگوسن، سرمربي اسطورهاي و سابق يونايتد، مردي كه خيليها معتقدند او كريستيانو را تبديل به رونالدو واقعي كرد، به مناسبت پنجمين توپ طلايي كه اين بازيكن به دست آورده، گفتوگوي بسيار مفصلي با فرانس فوتبال داشته كه در زير خلاصهاي از آن آورده شده است.
* اولين باري كه بازي كريستيانو را ديديد، به خاطر داريد؟
يكي از دلايلي كه كريستيانو را شناختم اين بود كه در كادرفنيام كارلوس كيروش را داشتم، كسي كه ارتباط ويژهاي با اسپورتينگ ليسبون داشت و آنجا مربيگري كرده بود. ما برنامه مبادله مربي با آنها داشتيم و جيمي رايان، يكي از دستيارانم به ليسبون رفت. وقتي برگشت به من گفت: «بازيكن فوقالعادهاي ديدهام». او كريستيانو بود و آن زمان ۱۶ سالش بود. كارلوس كيروش و اسپورتينگ با هم به توافق رسيدند تا كريستيانو را به يونايتد بياورند.
آن زمان البته همگي موافق بوديم كه جوان است و هنوز بايد دو سال ديگر در همان تيمش تجربه كسب كند. آگوست ۲۰۰۳، اسپورتينگ ورزشگاه جديدش را افتتاح كرد و ما از اردوي آمريكا مستقيماً به آنجا رفتيم تا با آنها بازي كنيم. كريستيانو را سمت چپ بازي داده بودند و او فوقالعاده بود. بين همان دو نيمه بازي فرستادم دنبال پيتر كنيون، مدير اجرايي تيم تا به رختكن بيايد. او سريع آمد و پرسيد: «چه مشكلي پيش آمده است؟» به او گفتم: «ما از اينجا بدون اين پسر نميرويم». پرسيد: «كدام پسر؟» باور نميكردم او متوجه نشده است. بعد از بازي با كريستيانو و ژرژ مندس، مديربرنامههايش صحبت كردم. مندس به من گفت اگر كريستيانو را ميخواهيد بايد عجله كنيد چون همين حالا رئال و آرسنال سفت و سخت پايش ايستادهاند. همان موقع به كريستيانو گفتم كه ميخواهم او با ما به يونايتد بيايد.
* از شروعش در منچستريونايتد هم برايمان تعريف كنيد. در كتابتان نوشته بوديد كه اوايل ميخواست خودنمايي كند و خيلي خودش را روي زمين ميانداخت.
رونالدو جزو آن بچههايي بود كه ميخواست توانايياش را نشان دهد. البته فرهنگ فوتبالي و فرهنگ فوتبالي پرتغال هم در اين سبك بازياش بيتأثير نبود. خب خيلي با توپ سروكله ميزد و پايش را مدام روي آن ميچرخاند، طبيعتاً در آن برهه نواقص همسن و سالهايش را داشت و نميتوانست انتخاب درستي روي پاسهايش داشته باشد يا مثل يك بازيكن پخته سانتر كند. چيزهايي كه اين روزها ياد گرفته و ميبينيم كه چقدر در بازياش تأثيرگذار است. با اين حال چيزي كه در آن زمان به او كمك زيادي كرد رفتار بزرگترهاي تيم مثل ريو فرديناند، رايان گيگز، پل اسكولز، گري نويل و بقيه بود. رونالدو خيلي دايو ميرفت و خودش را روي زمين ميانداخت. هربار كه اين كار را ميكرد همين بچهها ميرفتند بالاي سرش و حسابي دستش ميانداختند و او را اذيت ميكردند. آن موقع رونالدو به اين معروف بود كه خيلي خودش را روي زمين مياندازد. من آن زمان به خاطر ناپختگي خيلي سرزنشش كردم چون ميدانستم تواناييهايي زيادي دارد كه به جاي زمين انداختن خودش بايد به آنها اتكا كند. بارزترين ويژگياش، سرعتش بود. با همين سرعت به قلب دفاع حريف كه ميزد روز سختي را براي مدافعان رقم ميزد.
* و با همين شيوه توانست احترام قديميهاي تيم را به دست بياورد؟
دقيقاً. قديميها ميدانستند كه او بازيكن بزرگي است و درست مثل رفتاري كه با گيگز داشتند با او برخورد ميكردند. آنها به رونالدو كمك كردند چون ميدانستند روزي تبديل به بازيكن بسيار بزرگي ميشود.
* و خود شما چي؟ با او سختگير بوديد؟
من نيازي به اين كارها نداشتم چون بزرگترهاي تيم به اين كارها رسيدگي ميكردند!
* يعني ميگوييد براي او هيچ مزيت يا لطفي قائل نبوديد؟
زماني بود كه پدرش در بيمارستاني در لندن بستري بود. به او گفتم نميخواهد تمرين كند و برود دو روزه پدرش را ببيند و برگردد. فكر كنم پدرش قبل از اينكه بميرد ۶ ماهي بستري بود. بعضي وقتها بايد بفهمي كه فوتبال ديگر مهم نيست. وقتي پدر يا مادرت در بيمارستان بستري هستند بايد نزديك آنها باشي.
* شما چه كار كرديد كه او تبديل به چنين بازيكني شده است؟
خب يكسري كارهاي روزانه است كه در تمرين انجام ميداديم؛ كارهايي كه مربوط به شدت بازي، سرعت و تمركز بود. با اين حال بعضي وقتها بازيكناني هستند كه در تمرين چيزهاي بيشتري ميخواهند. از اين لحاظ، رونالدو بهترين بود. بعد از هر جلسه تمرين او ميماند و كارهاي ديگري ميكرد: ضربه ايستگاهي، سانتر، گلزني و...
* هميشه گفتهايد ويژگي اصلي رونالدو شجاعت است. چه نوع شجاعتي او را تبديل به كريستيانو رونالدو كرد؟
همه بازيكناني كه با آنها كار كردهام شجاعت داشتهاند. آنها ميگويند: «توپ را به من بده. مهم نيست مدافع چه كسي است. به او حمله ميكنم و نشان ميدهم من چه كسي هستم». پله اينطوري بود؛ مارادونا، كرويف، دي استفانو و جرج بست هم همينطور. آنها ميگفتند: «كسي نميتواند مانع كاري شود كه ميخواهم انجامش دهم». اين شجاعت است. رونالدو فارغ از اينكه چه شرايطي بر بازي حاكم است مدام طلب توپ ميكند.
* در ردهبندي همه بازيكنان بزرگي كه براي شما در يونايتد بازي كردهاند، رونالدو كجا قرار ميگيرد؟
وقتي از پيش ما رفت به سطح باورنكردني در فوتبال رسيد. هميشه ميدانستيم بازيكن بزرگي در رئال ميشود. ۲۳ سالش بود كه از يونايتد رفت يعني در آستانه پختگي. وقتي به بازيكنان بزرگي كه داشتهام نگاه ميكنم ميبينم كريستيانو همرديف كانتونا، گيگز و اسكولز قرار ميگيرد.
* ميشود با كانتونا مقايسهاش كرد؟ چون آنها در يك سن به يونايتد نيامدند...
از لحاظ كاريزما بله، ميشود ولي با تنها بازيكني كه ميشود رونالدو را در ۲۰ سال اخير مقايسه كرد، ليونل مسي است.
* سال ۲۰۰۸، كريستيانو ميخواست از يونايتد به رئال برود و شما مخالفت كرديد. چطور چنين كاري كرديد؟
راستش ماجرا به جام جهاني ۲۰۰۶ برميگشت جايي كه او در بازي پرتغال و انگليس كاري كرد كه وين روني اخراج شد. مطبوعات همه، رونالدو را مقصر ميدانستند و حسابي انتقاد كردند ولي روني آمد و گفت ماجرا تمام شده است، يك كنفرانس خبري مشترك با من و كريس بگذاريد تا مطبوعات را ساكت كنيم. من گفتم از اين چيزها خوشم نميآيد. كريستيانو به ژرژ مندس گفته بود از شرايط ناراضي است و ميخواهد به رئال برود. آن زمان رومن كالدرون كانديداي رياست رئال بود و ميخواست از كريستيانو به عنوان يك برگ انتخاباني استفاده كند كه كار درستي نبود. سوار هواپيما شدم و به ليسبون رفتم تا با كريستيانو در خانه كارلوس كيروش ديدار كنم. به او گفتم: «امسال از يونايتد نميروي. نميخواهم تو را به كالدرون بفروشم ولي اگر برايمان خيلي خوب بازي كني شايد اجازه بدهم بعداً به رئال بروي». رونالدو ميدانست حرفم دوتا نميشود و از طرفي ميدانست كه زير قولم هم نميزنم. در آن فصل كريس فوقالعاده ظاهر شد و در هر بازي بيش از ۴ موقعيت گل خلق ميكرد. سال ۲۰۰۹ كه پرز رئيس رئالمادريد شد، ديگر مذاكرات براي اين ترانسفر ساده شد.
- 17
- 6