به گزارش خبرورزشی، رسانهها كلافه شده بودند كه چطور يك مربي كه در ناگويای ژاپن فعاليت كرده، حتي با وجود مربيگري در موناكو، ميتواند هدايت تيمي مثل آرسنال آن هم در ليگ بزرگي مثل انگليس را به عهده بگيرد. فوتبال انگليس جايي نبود كه هر مربي خارجي بخواهد دوام بياورد و كار كند.
۱۹۹۶ آغاز يك عصر پرابهام براي ونگر، آرسنال و ديگر فوتباليهاي انگليس بود. سرالكلس فرگوسن، سرمربي منچستريونايتد هم با مرور آن سالها ميگويد: «واقعاً قسمت عجيب داستان اين بود كه يك مربي كه از ليگ ژاپن وارد اين فوتبال ميشود چه چيزي ميتواند درباره ليگ انگليس بداند».
ونگر اما براي بازيكنان آن دوره آرسنال هم يك علامت سؤال بود. توني آدامز كه بازوبند كاپيتاني توپچيها را به بازو ميبست ميگويد: «با آن عينكي كه روي چشم داشت بين بچهها ميگفتيم پروفسور آمده است».
مارتين كيون يكي ديگر از مدافعان تنومند آن عصر آرسنال هم از شروع ونگر ميگويد: «ونگر بيش از اندازه با ما بازيكنان مهربان بود. صبحها كه از خواب بيدار ميشدم به خودم ميگفتم: آيا واقعاً آدمهاي خوب و مهربان ميتوانند جام ببرند؟»
بيخيال شكلات، به بروكلي فكر كن!
ماجراهاي ونگر در آرسنال به عنوان يك چهره نوظهور تمامي نداشت؛ او آمده بود تا نشان دهد بيدليل نيست كه براي جستجويش به ژاپن رفتهاند. ونگر خيلي زود تفكرش را به بازيكنان انتقال داد.
آرسناليها در راه رفتن به ورزشگاه بلكبرن بودند تا با آنها بازي كنند ولي ونگر به آرسناليها دستور مشخصي داده بود: هيچكس حق ندارد شكلات تختهاي بخورد. بازيكنان هم به طعنه عقب اتوبوس خواستار با دستنوشتهاي خواستار كمك شده بودند تا دوباره به شكلاتهاي خوشمزهشان برسند.
اين تمام ماجرا نيست چون دستورات جالب ونگر براي آرسناليها ادامه داشت؛ همان سال ۱۹۹۶ در جريان يك صبحانه او به بازيكنانش توصيه كرده بود رو به كلم بروكلي بياورند و در چاياي كه ميخواهند بخورند شير بريزند. ونگر آنها را وادار كرده بود كه حداقل ميزان شكر را استفاده كنند. او البته مخالفت بسيار شديد و ويژهاي هم با مصرف نوشيدنيهاي الكلي داشت و بازيكنان تيمش را به شدت از اين موضوع برحذر داشت.
معجزهگر
بازيكنان آرسنال ديگر حساب كار دستشان آمده بود؛ آنها ميدانستند كه اگر قرار باشد به اصول ونگر معترض باشند او محدوديتها را بيشتر ميكند. ونگر البته توصيههاي پزشكي ورزشي زيادي هم داشت؛ او تأثير زياد كشش را براي بازيكنانش توضيح ميداد و از طرفي بازيكنان را به مصرف زياد ويتامينها تشويق ميكرد.
او در آن دوره سخت از بازيكنانش تمام و كمال در مقابل هجمهها حمايت ميكرد، مراقبشان بود، دست و دلبازي برايشان به خرج ميداد و دو چيز هم برايش خيلي مهم بود؛ بازي و برنده شدن در بازي. قوانين ونگر در آرسنال جواب داد؛ متدهاي مدرنش با خط دفاعي مستحكمي كه آرسنال داشت همخواني ويژهاي پيدا كرد و سبك تيمي آرسنال متفاوت شد: آنها تيمي شدند كه در فوتبال انگليس پاس دادنهاي متوالي را جا انداختند.
به هر حال همه اين موارد دست به دست هم داد تا يك روز ديويد دين، نايبرئيس سابق آسنال، دوستي كه ونگر را به اين تيم آورد و پاي برنامههايش ايستاد مجبور شد به هتل محل اقامت آرسن برود و روي در اتاقش يك كلمه معنادار بنويسد؛ «معجزهگر».
جام روي جام
نيمه اول حضور ونگر در آرسنال كاملاً با اتفاقات انقلابي همراه بود؛ آنها در بردن جامها دوبار در سالهاي ۱۹۹۸ و ۲۰۰۲ دبل كردند. سال ۲۰۰۴ هم ركورد بينظير قهرماني بدون شكست را ثبت كردند و تا سال ۲۰۰۶ كه به فينال ليگ قهرمانان اروپا رفتند و برابر بارسا شكست خوردند همه چيز برايشان و براي ونگر خوب پيش ميرفت.
حالا به اين داستانها بايد ركورد ۱۳ حضور در مرحله يكهشتم نهايي ليگ قهرمانان اروپا را هم كه تا سال ۲۰۱۷ رقم خورده اضافه كرد. با اين حال اتفاقي كه روند حركتي ونگر و آرسنال را دستخوش تعيير كرد در سال ۲۰۰۷ رخ داد؛ ديويد دين سهامش را در آرسنال فروخت و رفت. بعد از دين، با وجود حمايتهاي ظاهري كه استان كروئنكه، سهامدار جديد آرسنال، از ونگر ميكرد، اين مربي فرانسوي هرگز آنطور كه بايد و شايد احساس امنيت كامل نكرد.
وفادار به اصول، زيادهروي در اصول
البته آرسنال بعد از ترك هايبوري و ساختن ورزشگاه امارات از لحاظ مالي هم در تنگنا قرار گرفت و دست ونگر در طول چندين سال براي خريدن بازيكنان مد نظرش بسته ماند. همه اين موارد رفته رفته كاري كرد كه اقتدار آرسنال از چيزي كه بايد باشد كمتر شود. اين تيم از سال ۲۰۰۷ تا همين فصل پيش عادت به حضور در جمع بيگ فور داشت ولي جامحذفي تنها دلخوشي ونگر براي خاموش نگه داشتن اعتراض هواداراني بود كه ميگفتند متدهاي ونگر براي قهرماني در ليگ ديگر جواب نميدهد.
ونگر با اين حال ۷ عنوان قهرماني در جامحذفي براي آرسنال آورده كه ۳ تاي آنها در طول ۴ سال بوده؛ يعني از ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷. با همين ركورد، ونگر ميتواند چندين سال ديگر هم ركورددار قهرماني در قديميترين رقابتهاي فوتبال جهان باقي بماند. با اين حال به طور مشخص ونگر ابزار لازم براي نيمه دوم حضورش در آرسنال را نداشت. او توان مقابله با منچستريونايتد، ثروتمندترين باشگاه دنيا و ديگر ثروتمند تازه از راه رسيده يعني سيتي را نداشت.
در طول اين سالها ونگر با چلسي كه ميلياردر روس هم زمامش را به دست گرفته بود توان رقابت نداشت تا رفته رفته از جمع مدعيان قهرماني خارج شود. مورد واضح ديگر اما اينكه ونگر كه سابقاً يك انقلابگر در عرصه سيستمهاي فوتبال بود ديگر بيش از اندازه روي اصولش مبني بر پاسهاي توي عمق و فوتبال سرعتي تأكيد داشت و ديگر دست به اختراع جديدي در سيستم آرسنال نزد. درجا زدن ونگر روي اصولي كه ديگر تقريباً از كار افتاده شده بود همزمان شد با تنوع تاكتيكي يونايتد و مربي آنها يعني سرالكس.
برخلاف ونگر، فرگوسن با آوردن مربيان مختلفي از سراسر دنيا از جمله كارلوس كيروش به رشد تاكتيكي تيمش كمك كرد و جامهاي زيادي گرفت در حالي كه ونگر در اين مدت فقط دو دستيار به نام پت رايس و استيوي بولد داشت كه هر دو از قديميهاي باشگاه بودند هرگز ونگر را به سمت نو كردن متدهايش سوق ندادند.
- 16
- 6