عربستان ششمين ليگ پرخرج دنيا در فصل نقل و انتقالات لقب گرفت. بعد از ليگ جزيره، سريآ، لاليگا، لوشامپيونه و بوندسليگا. يعني بعد از پنج ليگ معتبر اروپايي كشوري عضو كنفدراسيون فوتبال آسيا با هزينهاي در حدود ۱۵۰ ميليون دلار به اين رتبه دست پيدا كرده. كشوري كه هميشه هم در رده ملي و هم در رده باشگاهي رقيب مستقيم ما به حساب ميآمده حالا فاصلهاي چند ده ميليون دلاري با ما پيدا كرده. قصدم اين نيست كه به مقايسه فوتبال باشگاهي خودمان با عربستان بپردازم. البته اين مقايسهاي ناگريز است.
چرا كه بالاخره تا چند وقت ديگر شاهد رويارويي مستقيم تيمهاي باشگاهي عربستان با نمايندگان كشورمان خواهيم بود و آن زمان نه به صورت تئوري، بلكه به كلي عملي و عيني شاهد تفاوتهاي تيمها و سطحشان خواهيم بود. اما تا آن موقع ميتوانيم به اين فكر كنيم كه اين هزينه وحشتناك عربستانيها در چه راستايي است و آيا نتيجهاي نيز در پي خواهد داشت يا خير؟
ليگ عربستان به دنبال كيفيت و جذابيت است. آنها تلاش ميكنند كه با خريد بازيكنان باكيفيت و گران به صنعت فوتبال در عربستان كمك كنند. سوال مهمي كه بايد پرسيده شود اين است كه آيا جذابيت و كيفيت فوتبال با ميزان سرمايهگذاري و هزينه رابطهاي مستقيم دارد يا خير؟ يعني اگر كشوري يا تيمي بخواهد در سطح جهان حرفي براي گفتن داشته باشد، آيا نياز هست كه گردش مالي بالايي داشته باشد يا نه؟ پاسخ به اين سوال كار سختي نيست.
نگاهي به وضعيت تيمهاي قدر دنيا و ليگهاي معتبر نشان ميدهد كه هرچه ميزان سرمايهگذاري بيشتر بوده، هرچقدر گردش مالي بيشتري در يك تيم يا يك ليگ اتفاق افتاده، فوتبال بيشتر به سمت جذاب شدن حركت كرده.همين كه ۵ ليگ معتبر اروپايي هر ساله با اختلافي فاحش بيشترين ميزان هزينه را در فصل نقل و انتقالات دارند، موئد همين نكته است. جذابترين ليگ كدام است؟ انگليس. بيشترين هزينه را كدام ليگ ميكند؟ انگليس.
پس ميتوان نتيجه گرفت كه اگر ليگي هزينه بيشتري را صرف خريد بازيكنان بكند و پول زيادتري خرج كند به جذابيت ميرسد؟ نكته ظريفي در اين بين وجود دارد. مساله سر تقدم مرغ و تخممرغ است. آيا ابتدا ليگي جذابيت و كيفيت ذاتي داشته بعد توانسته پول بيشتري در بياورد و سرمايهگذاري بيشتري كند و به جذابيت خودش بيفزايد يا ابتدا پول بوده كه باعث شده جذابيت و كيفيت به ليگ يك كشور اضافه شود؟ در اين مورد خاص ميتوان تقريبا با قطعيت گفت كه ابتدا يكي بر ديگري مقدم بوده.
يعني جذابيت و كيفيتي در فوتبال انگليس بوده كه سرمايهگذاران را مجاب كرده پولشان را ببرند در اين صنعت. بعد تدوين قوانين و برنامهريزي دقيق باعث شده اين سرمايه و جذابيت به صورت مدام و توامان با هم رشد كنند. اگر يكي از اين دو بال در برههاي فلج شود، آن ديگري نميتواند به تنهايي مشكل را حل كند. چرا كه اگر جذابيت وجود نداشته باشد، سرمايهگذاري به سوددهي ختم نميشود و اين يعني چرخه اقتصاد فوتبال دچار مشكل است.
سالهاست در ايران خرجهاي وحشتناك تيمهاي كشورهاي حوزه خليج فارس با ديده تمسخر نگريسته شده.هميشه صحبت از اين بوده كه آنها امكانات و پول دارند، اما فوتبال ندارند، تماشاچي ندارند. ورزشگاههاي لوكس دارند اما كسي نميرود بازيها را از نزديك ببيند. هزينه ميكنند بدون اينكه نتيجه خاصي بگيرند. آنها ميتوانند قهرمان جام باشگاههاي آسيا شوند، اما نميتوانند تمام چرخه فوتبال را به خوبي طي كنند. يك چيزي اين وسط لنگ ميزند. ساز و كار اقتصاد فوتبال به خوبي اجرا نميشود. باشگاه اگر هزينهاي ميكند بر اساس درآمدش نيست، بلكه بر اساس ميزان پولي است كه در جيب حاميان باشگاه قرار دارد. اگر حاميان باشگاه آدمهاي ثروتمندي باشند بيحساب خرج ميكنند و تيم در ليگ داخلي و ليگ قهرمانان نتيجه ميگيرد و اگر پولي نداشته باشند هيچ.
نمونهاش وليد بن طلال كه حامي مالي تيم الهلال عربستان است و پول زيادي هر ساله به اين باشگاه تزريق ميكند. حتي از ميان اين سرمايهداران افرادي هستند كه روياهاي بزرگتري دارند و ميروند سراغ اروپا. ميروند و ليگهاي اروپايي را نيز تحت تاثير خرجهاي آنچناني خود قرار ميدهند. در انگليس مناسبات قدرت را عوض ميكنند و در اروپا از ابرقدرتي جديد به اسم پاريسنژرمن رونمايي ميكنند. اما يك تفاوت مهم ميان هزينه كردن در اروپا و ليگ عربستان وجود دارد و آن همانطور كه بالاتر ذكر شد، درست بودن چرخه هزينه و درآمد در اروپا و ناقص بودن اين چرخه در ليگي مثل عربستان است.
در اروپا سالهاست كه نهادهاي فوتبالي و نظارتي اجازه نميدهند كه تيمها دخل و خرجشان به هم نخورد. اجازه نميدهند مالكهاي ثروتمند هرچه دوست دارند خرج كنند بدون اينكه كسب درآمد داشته باشند. اما در كشورهاي حوزه خليج فارس اين اتفاق به وفور در حال رخ دادن است. نگاهي به ترازنامه مالي باشگاههاي عربستاني در سايتهايي نظير ترانسفرماركت مشخص ميكند كه بيشتر اين تيمها بعد از فصل نقل و انتقالات با ترازي منفي كار را شروع ميكنند.
بعضي از تيمهاي عربستاني با مشكل بدهي مواجهند و اجازه حضور در ليگ قهرمانان آسيا را پيدا نميكنند. از اين منظر و از لحاظ تصديگري دولت در فوتبال، ليگ عربستان خيلي شبيه به ليگ ايران است. هر دو ليگ بر مبناي اقتصاد نفتي اداره ميشوند، با اين تفاوت كه در عربستان اين هزينهها چندين برابر ايران است و گويا شفافيت بيشتري وجود دارد. كافي است به اين نكته توجه كنيم كه تيمهاي استقلال و پرسپوليس هر ساله با كوهي از بدهي ميتوانند مجوز حرفهاي بگيرند و برخي از تيمهاي عربي نه.
فوتبال عربستان ششمين ليگ پرخرج دنيا در فصل نقل و انتقالات است اما ششمين ليگ جذاب و معتبر دنيا نيست.همين يك تناقض بزرگ است. با توجه به توضيحات بالا، به نظر نميرسد كه اين ليگ صرفا با خرج اين پول، بتواند كاري از پيش ببرد. آوردن بازيكنان باكيفيت گر چه كمك زيادي به فوتبال عربستان ميكند، اما تاثير چنداني بر فوتبال ملي اين كشور ندارد. كمبودها را كارشناسان و اهل فن بايد بگويند اما به عنوان مثال فوتبال عربستان فاقد جذابيتهاي لازم براي كسب درآمد است.
چنين خرجهايي بيشتر در جهت تزيين روبنا به كار ميرود. اين ليگ ميتواند هر ساله قهرمان ليگ قهرمانان آسيا بشود، ميتواند از فوتبال ايران كه رقيب سنتياش است جلو بزند در كسب افتخار؛ اما اين همان سيستم گلخانهاي است كه در نهايت بر صنعت فوتبال اين كشور تاثير چنداني ندارد. همانطور كه تز فرستادن بازيكنان عربستاني به تيمهاي لاليگايي با صرف هزينه هنگفت نتوانست كمكي به خود بازيكنان و تيم ملي عربستان بكند. ساز و كار صنعت فوتبال به گونهاي است كه بايد تمام اجزاي آن در نهايت هماهنگي در كنار هم اجرا شود. دقيقا مثل يك اركستر.
نبود هركدام از اجزا باعث ميشود نتيجه مدنظر به دست نيايد. در يك اركستر باشكوه، كافي است فقط يك ساز ناهماهنگ با ديگر سازها بنوازد. در اين صورت، كل شكوه و زيبايي اركستر از بين ميرود. فوتبال عربستان هم مثل يك اركستر سمفونيك مجلل است كه بعضي از سازهايش ناقص و ناهماهنگ مينوازند و نهايتا آهنگي نامطلوب توليد ميكند.
علي ولياللهي
- 10
- 5