جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۰۴ - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۲۳۶۳
خارج از گود ورزش

گفت‌وگوی خواندنی با متفاوت‌ترین فوتبالیست تاریخ ایران

اخبار ورزشی,خبرهای ورزشی,اخبار ورزشکاران,حميد عليدوستی و ترانه علیدوستی
علیدوستی می‌گوید:«اسم «ترانه»هم از عشق به موسیقی آمد.

به گزارش موسیقی ما، مي‌توانست در تمام مجالس در رديف اول باشد. از همه مراسم سينمايي گرفته تا مجامع ورزشي. مهاجم باكلاس و خوشفکر سال‌هاي دور فوتبال ايران اما هميشه كناره مي‌گرفت و همچنان كناره مي‌گيرد. ترجيح مي‌دهد وقتش را در كتابخانه‌ها و در مقابل پرده‌هاي سفيد و پرنور بگذراند. حميد عليدوستي كه امروز جوان‌ها چندان با نامش آشنا نيستند، روزگاري بُت سكوهاي فوتبال بود. مهاجمي با حركات چشم‌نواز. ستاره‌اي كه مي‌توانست در تيم‌هاي محبوب بازي كند اما دلش نخواست.

 

اراده كرد در هما بماند. دلش خواست دور از استاديوم‌هاي شلوغ و تشويق تماشاگران راه خودش را برود. كار خودش را بكند. همان روزهايي كه مي‌خواست همه وقت آسودگي را در ميان كتاب‌ها و نوارهاي كاست بگذراند. بوي كاغذ و صفحه‌هاي سي‌و سه دور. مثل همين حالا. در سينماي كوچك خانگي‌اش. در كتابخانه غبطه‌برانگيزش.

 

در زندگي حسرت‌برانگيزش. چه كسي مي‌تواند حسودي نكند. مهاجم تمام‌عيار فوتبال باشي و از همه زير و بالاي زمين‌هاي سبز لذت برده باشي، همه تجربه‌هايي را كه يك بازيكن سطح بالا و يك مربي درجه يك مي‌تواند از سر بگذراند، در خاطره داشته باشي و فراغتت را صرف همان‌هايي كني كه دوست داري. ادبيات و روانشناسي و موسيقي و سينما. چه كسي ممكن است حسودي‌اش نشود حميدخان؟ چه كسي مي‌تواند ستايش نكند.

 

حميد عليدوستي براي آنها كه او را مي‌شناسند كاراكتري نازنين و تكرارنشدني است. در خلوتي كه فقط خودش مي‌تواند داشته باشد. در تواضع و انزوايي كه از ستاره‌ها هم برنمي‌آيد. كاش فوتبال ما صدها حميد عليدوستي داشت. كاش بچه‌هاي امروز مي‌توانستند بيشتر در كنارش باشند. كجا داريم دنبال الگو مي‌گرديم؟

 

 مهم‌ترين سؤال در مورد «حميد عليدوستي» اين است كه آدمي با چنين تفكرات و سطح مطالعات و مدل شخصيتي، چگونه سر از فوتبال در آورده؟

در دوران كودكي ما، «كتاب‌هاي طلايي» بود. من از كودكي، به خاطر تخيلات زيادي كه داشتم و به خاطر حس و احساسم، كتاب‌هاي طلايي را مي‌خواندم و با قهرمان‌هاي داستان‌ها همذات‌پنداري مي‌كردم. در حقيقت، از همان زمان دوست داشتم كتاب بخوانم‌؛ چون در دنياي تخيل، زندگي و بين شخصيت‌هاي داستان‌ها سير مي‌كردم. جايي كه ما زندگي مي‌كرديم، فوتبال خيلي مرسوم بود و اين ورزش فقط با يك توپ انجام مي‌شد.

 

فوتبال هم به موازات كتاب جلو آمد و به آن علاقه‌مند شدم. از نظر من، فوتبال با هنرهاي زيادي عجين است. من براي فوتبال هدف‌گذاري‌هاي ديگري داشتم و آن را وراي قهرماني، از منظرهاي ديگري مي‌ديدم. شايد خيلي‌ها فكر كنند من پس از دوران بازنشستگي از فوتبال، به خواندن كتاب روي آورده‌ام‌ اما كتاب و موسيقي از كودكي با من بوده‌اند.

 

 اگر زماني شرايطي پيش مي‌آمد كه پزشكان به شما مي‌گفتند در صورت ادامه بازي، زندگي‌تان به خطر مي‌افتد، بين فوتبال و زندگي كدام را انتخاب مي‌كرديد؟

از نظر من هر دوي آنها يكي است. فوتبال و زندگي از هم مجزا نيستند. اگر عشق را از زندگي من بگيريد، بي‌معنا مي‌شود.

 

 اگر مسئله به انتخاب مي‌رسيد و پاي جان‌تان به ميان مي‌آمد، چه كار مي‌كرديد؟

خيلي از صدمه‌هاي فوتبال هست كه اگر پس از آن فعاليت كنيد، امكان دارد دردش مضاعف يا به قول فوتبالي‌ها كهنه شود اما ما بازي مي‌كرديم. به خاطر دارم يك بار، حين بازي انگشتم شكست و افتاد كف دستم! سپس صافش كردم و به بازي ادامه دادم! بعد از بازي انگشتم را گچ گرفتم و هفته بعد زمان آغاز مسابقه، داور گفت كه با اين دستِ گچ‌گرفته نمي‌تواني بازي كني‌، چون ممكن است به ديگران آسيب برساني.

 

من هم گچ دستم را باز كردم و به همين خاطر، مي‌توانيد ببينيد كه انگشتم كج شده. دقيقاً مفهوم زندگي همين است و من اگر آن بازي را انجام نمي‌دادم، به نوعي زندگي‌ام را از دست داده بودم.  من در تمام زندگي مبارزه كرده‌ام. هميشه تنها بوده و از لحاظ رواني، درون‌گرا هستم. زماني كه پا به عرصه قهرماني گذاشتم، با يك اجتماع بزرگ مواجه بودم و دشوار است كه بتوانيد هدف و مبارزه در راه آن را با تنهايي و سكوت شخصي‌تان تطبيق بدهيد. من هميشه در خلوت خودم غرق بودم اما تا آنجا كه دلم خواست، توانستم به اهدافم برسم.

 

 ظاهراً خانواده هم برايتان هميشه جدي بوده است. شنيده‌ام هميشه در سفرهايي كه به عنوان بازيكن مي‌رفتيد، خانواده‌ هم همراه‌تان بوده‌اند.

از ابتدا اين در من نهادينه شده كه تنهايي‌ام را با خانواده پر كنم.

 

 گفته‌ايد كه موسيقي از كودكي در زندگي شما جريان داشته ولي در عين حال، خانواده مذهبي‌اي هم داشتيد.

موسيقي بخش ناپيداي وجود من بود. خودم هم نمي‌دانم از كدام لايه‌هاي دروني‌ام نشأت مي‌گيرد و چرا از كودكي، تا اين حد، آدم تخيل‌گرا و ساكتي بودم. شايد اين در ضمير ناخودآگاهم نهادينه شده بود. كمتر حرف مي‌زدم و بيشتر مي‌ديدم و مي‌شنيدم. موسيقي تأثير عجيبي روي من مي‌گذاشت و در دوران گرامافون كه هدفوني وجود نداشت، روي آن مي‌خوابيدم تا صداي موسيقي را بشنوم.

 

 چه موسيقي‌اي بود؟

موسيقي كلاسيك. آن موسيقي را بايد با تمام وجود بشنويد و به حدي تأثيرگذار است كه نمي‌تواند پس‌زمينه باشد. موسيقي هم مثل كتاب حس خيال من را به پرواز وامي‌داشت و به گوشه‌گوشه هستي مي‌برد. از كودكي هنر شنيدن را در خودم نهادينه كردم. زير و بم موسيقي را مي‌شنيدم. هنر شنيدن به من كمك كرد تا در بزرگسالي، مرحله‌اي بالاتر از گوش دادن را تجربه كنم.

 

 آن دوره‌اي كه گفتيد ساعت‌ها به ديوار خيره مي‌شديد و موسيقي گوش مي‌كرديد، احتمالاً همزمان با دوران فوتبالي شما بوده است. دو معشوق همزمان داشتيد؟

آن زمان با تيم ملي جوانان، قهرمان آسيا شديم. در آن سال درس هم مي‌خواندم و شاگرد زرنگ بودم! در شميرانات نفر سوم شدم و در دانشگاه در رشته الكترونيك به تحصيل پرداختم. رياضي و فيزيك را هم خيلي دوست داشتم. اگر دقت كنيد، مي‌بينيد كه موسيقي هم ارتباط پررنگي با رياضيات دارد. وقتي در فلسفه هم به مطالعه بپردازيد، مي‌بينيد كه بزرگاني مثل شوپنهاور، نيچه، ويتگنشتاين و... درباره موسيقي نظريات جالبي دارند.

 

غرق شدن در موسيقي كلاسيك، حس غريبي دارد. اين موسيقي را با آوازهاي «گريگوريان» و آوازهاي كلاسيك شروع كردم. سپس به باروك رسيديم و در ادامه به مدرن‌ها مثل «شوئنبرگ» و «استراوينسكي» و ديگران. هر كدام از اينها روي من تأثير عجيبي مي‌گذاشت. لذت بيان‌ناپذير است و در فلسفه هم مي‌گويند «زبان به مثابه امرِ بيانِ بيان‌ناپذير است».

روزي به كسي گفتم دلم نمي‌خواهد بميرم، چون ديگر نمي‌توانم موسيقي گوش كنم. آن شخص به من گفت در عوض در جهان ديگر، وارد موسيقي خواهي شد. عشق و علاقه من به موسيقي خيلي زياد است و از ابتدا دوست داشتم آثار موسيقي را آرشيو كنم.

 

آن زمان صفحه بود و سپس نوار كاست آمد و بعداً Midi و در ادامه CD. صفحه گرامافون يا حلقه ريل براي من مملو از ايجاز و شبيه تونل زمان بود كه كثرت را به دايره وحدت مي‌رساند. اگر به هر كدام از اين ادوات موسيقي دقت كنيد، مي‌بينيد كه در تمام آنها چرخش وجود دارد. ساعت، نوار كاست، صفحه گرامافون، حلقه ريل، سي‌دي و... همه، حول يك مركز در دَوَران و گردش هستند‌؛ مثل دوران روزگار. جايي براي يكي از دوستانم نوشتم: «پاي سوزن را روي صفحه گردش صفحه گرامافون بگذاريد كه محيط رفتن را مساحتِ عشق مي‌كند.»

 

 گوش كردن حرفه‌اي به موسيقي را با همان آثار كلاسيك شروع كرديد يا پيش از آن چيزهاي ديگري هم گوش مي‌كرديد؟

موسيقي براي من از صفحات عامه‌پسند شروع شد‌؛ ولي كم‌كم ارتقا پيدا كرد و در ادامه به موسيقي فيلم علاقه‌مند شدم. كم‌كم سر از موسيقي كلاسيك در آوردم و به موسيقي جَز هم بسيار علاقه دارم. موسيقي جَز مكالمه انتزاعي توده مردم است و حس بداهه آن را مي‌پسندم. موسيقي براي من پر از ايماژ و تصوير است. موسيقي جَز، پرسه‌زدن را به تصوير مي‌كشد‌؛ مثل راه رفتن بي‌هدف. سبك‌هاي مختلف را گوش مي‌كنم اما بيش از هر چيز ديگري، از موسيقي كلاسيك لذت مي‌برم.

 

 آن دوره، موسيقي چه فيلم‌هايي را دنبال مي‌كرديد؟

در ميان موسيقي فيلم‌هاي ايراني به طور مثال، ساخته‌هاي «اسفنديار منفردزاده» برايم جذاب بود. در سينماي جهان، مثل مسيري كه در مطالعاتم طي كردم، به تدريج به موسيقي سينماي كلاسيك، سينماي وسترن، سينماي عاشقانه و... علاقه‌مند شدم‌؛ مثل موسيقي فيلم‌هاي «جان فورد»، «برگمان»، «برسون» و... به طور مثال فيلم «همچون در آينه» كه موسيقي اعجاب‌آورش، سوئيت ويلنسل «ساراباند» از باخ بود.

 

حتي در بسياري از موارد، علاقه‌مان به فيلم‌ها در اثر علاقه به ساوندترك آنها بود. داخل سينما خيلي تحت تأثير قرار مي‌گرفتيم و سپس به صفحه‌فروشي مي‌رفتيم و با پول ‌توجيبي يك هفته خودمان، صفحه سه توماني مي‌خريديم! هنوز هم موسيقي فيلم‌ها برايم جذاب است. ارتباط هنرمنداني مثل پرايزنر و كيشلوفسكي يا موريكونه و تورناتوره بي‌نظير است. جالب است كه زماني كه تورناتوره براي موسيقي فيلم «سينما پاراديزو» با موريكونه تماس مي‌گيرد، مي‌گويد كه چنين فيلمي ساخته‌ام و موريكونه از او مي‌خواهد كه داستان فيلم را پاي تلفن برايش تعريف كند. شنيده‌ام كه موسيقي تأثيرگذار پاياني فيلم، از همين تماس تلفني حاصل شده است. يعني ببينيد اينها تا چه حد ارتباط قلبي، حسي و كلامي داشته‌اند.

 

 فيلمي بوده كه بيش از ده بار ديده باشيد؟

فيلم‌هايي هستند كه شايد سه چهار بار از ابتدا تا انتها ديده باشم‌؛ ولي سكانس‌هايي كه دوست دارم را ده‌ها بار ديده‌ام. سينما ديوانه‌كننده است. الان هم فيلم‌هاي جديدي ساخته مي‌شوند كه خوب است اما شايد من زياد از حد اهل نوستالژيک‌ام كه هنوز هم فيلم‌هاي برگمان و برسون را مي‌بينم و ستايش مي‌كنم. چند وقت پيش «مرگ در ونيز» ويسكونتي را مجدداً ديدم يا فيلم‌هاي «گودار» را زياد مي‌بينم. الان حس مي‌كنم نگاه من به دنيا پخته‌تر و متفاوت شده است. مثلاً امروز كه «هشت‌ونيم» فليني را مي‌بينم، نگاهم با آن زمان تفاوت دارد و چيزهايي را مي‌بينم كه آن زمان نمي‌ديده‌ام. شايد به خاطر مطالعاتي است كه در فلسفه داشته‌ام. مي‌گويند با هر خوانش كتاب، متن باردار مي‌شود. يعني هر كسي كه هر بار كتابي را مي‌خواند، زايش جديدي ايجاد مي‌شود.

 

 گفتيد در خانواده‌اي بزرگ شده‌ايد كه بستر گرايش به هنر و موسيقي چندان در آن فراهم نبود اما شما اين بستر را براي فرزندان‌تان آماده كرديد. «ترانه» كه در هنرستان موسيقي تحصيل كرده و پسر مرحوم‌تان هم گيتار مي‌نواخته. هيچ زمان آنها را مجبور به رفتن سمت هنر كرده‌ايد؟

هيچ وقت در هيچ زمينه‌اي بچه‌هايم را مجبور به كاري نكرده‌ام. تا جايي كه از دستم برمي‌آمده، به عنوان يك حامي، كمك‌ها و نصيحت‌هايي به آنها كرده‌ام‌ اما هميشه انتخاب از خودشان بوده است. به دليل علاقه‌ام به موسيقي، «ترانه» را در هنرستان موسيقي ثبت‌نام كردم و اصلاً به همين دليل هم نام او «ترانه» است. در آن رشته پيشرفت خوبي كرد و در ادامه به بازيگري علاقه‌مند شد و به كلاس‌هاي آقاي «امين تارخ» رفت. در زندگي هيچ چيز با اجبار به نتيجه نمي‌رسد و حس لازم است. زندگي پدر و مادرها روي فرزندان‌شان تأثير مي‌گذارد و خودشان انتخاب مي‌كنند. من به عنوان يك پشتوانه، ايده‌هاي خودم را بيان مي‌كردم و خودشان در نهايت تصميم مي‌گرفتند.

 

 «ترانه» زبان انگليسي را هم به خوبي صحبت مي‌كند.

من زماني كه در آلمان فوتبال بازي مي‌كردم، ترانه كوچك بود و آن‌جا زبان باز كرد و به مهدكودك رفت. آلماني را به خوبي صحبت مي‌كند و به دليل علاقه‌اش، زبان انگليسي را هم ياد گرفت. ترانه نقاش خوبي هم هست.

 

 زماني كه ماجراي فيلم «من ترانه پانزده سال دارم» پيش آمد، از اين نترسيديد كه ورود يك دختر در آن سن به دنياي سينما مناسب نباشد؟

با آقاي صدرعاملي و آقاي تارخ مشورت كرديم، ولي من و مادرش به عنوان يك حامي پشت او بوديم. «ترانه» در آن زمان به لحاظ عقل و درك در سطح بالايي بود و توانست همه‌چيز را به خوبي كنترل كند. حتي در لوكارنو كه جايزه گرفت، خيلي آگاهانه با اين اتفاق برخورد كرد و به خوبي توانست آن را براي خودش تجزيه و تحليل كند. هيچ‌كدام از كارهاي «ترانه» جلوي پيشرفت‌اش را نگرفت و با تعقل جلو رفت و تا الان هم به همين صورت است. آن زمان در هجده‌سالگي هم به خوبي فكر كرد و تصميم گرفت.

 

 ورودش به دنياي سينما تمايل شما هم بود؟ نمي‌ترسيديد كه مانع درس‌اش شود؟

مثل ورود خودم به دنياي فوتبال بود. من در تمام دوران تحصيل، ساعي بودم‌ اما هميشه در اردو بوديم و چنين تجربه‌اي داشتم اما هنر اين است كه بتوانيد عشق‌تان را با درس و كارهاي ديگر مديريت كنيد. شما پدر هستيد؟

 

 نه.

يك پدر يا مادر هميشه در همه زمينه‌هاي رشد فرزندشان، نگران‌اند. اين نگراني هميشه بوده و تا زماني كه زنده باشم، با من خواهد بود و نگراني، خميره‌ وجود يك پدر است. «ترانه» هم خودش تصميم گرفت كه مي‌خواهد بازيگر شود و من هم قبول و از او حمايت كردم. زمان فيلم «من ترانه پانزده سال دارم» وقتي ديدم كه اين‌طور صاحب شعور و ايدئولوژي است، نگراني‌ام كمتر شد و از اين اتفاق خوشحال بودم.

 

 درباره توئيت او درباره نرفتن به اسكار چه نظري داريد؟

آن هم نظر خودش است و راضي بودم.

 

 چقدر فكر مي‌كنيد اسكار «فروشنده» به خاطر حواشي ترامپ بود؟

نمي‌خواهم راجع به اين موضوع صحبت كنم و مهم اين است كه «فروشنده» موفق بوده و هست و پيام‌شان به لحاظ سياسي و نرفتن‌شان به مراسم هم بد نبود. اين رسالت هنر است كه بايد همنوا با نسل خودش باشد. خوشحالم كه توانستند جايزه را كسب كنند.

 

 غير از موسيقي كلاسيك و جَز، براي مواقع ديگر موسيقي‌هاي پاپ و راك و... گوش نمي‌كنيد؟

من همه نوع موسيقي گوش مي‌كنم ولي علاقه‌مندي‌ام كلاسيك و جَز است. مگر مي‌شود بگوييد كه بيتلز يا راجر واترز و گيلمور گوش نمي‌كنيد؟ آنها انقلابي در موسيقي ايجاد كردند و همه اين كارها را گوش مي‌كنم اما در موسيقي كلاسيك، معرفت، طريقت و شريعت و روزنه‌اي به وجود قرار دارد كه دوستش دارم.

 

 موسيقي سنتي ايراني چطور؟

خيلي علاقه‌مند موسيقي سنتي نيستم اما برخي آثار اين سبك را گوش مي‌كنم.

 

 اينكه آدمي با چنين جهان‌بيني، از فوتبال به عنوان يكي از علاقه‌مندي‌هاي اصلي‌اش فاصله گرفته، به خاطر جدي‌ شدن فلسفه و موسيقي و هنر بوده يا دليل ديگري از جانب خودِ فوتبال دارد؟

من از فوتبال دور نشده‌ام و با آن عجين هستم. در اين مدت كلاس‌هاي زيادي را گذرانده‌ام و چند سال هم مربيگري كردم‌؛ ولي نمي‌خواهم و نمي‌توانم به هر شكلي در اين زمينه فعال باشم. شايد يك دليلش اين باشد كه من آدم درون‌گرايي هستم و نمي‌توانم ارتباط‌هاي زيادي برقرار كنم. من تا چهل‌سالگي بازي مي‌كردم و با «سايپا» قهرمان شدم و از شصت سال زندگي‌ام، حدود چهل‌وپنج سالش به صورت مفيد با فوتبال عجين بوده است.

 

من تمامي مدارج فوتبال را طي كرده‌ام و از اولين كساني بودم كه به بوندس‌ليگا رفتم و به موازات آن، مطالعات ديگري هم داشته‌ام. شاگردان زيادي تربيت كرده‌ام كه در مقاطع مختلف بازي مي‌كردند. معلمي را دوست دارم و هميشه برايم اخلاق مهم بوده است. دوست دارم اين بي‌هويتي و بي‌عشقي فوتباليست‌هاي امروز را از بين ببرم.

 

 الان دنياي اينترنت و فضاي مجازي است و زندگي همه تحت تأثير آن. اينكه از فضاي مجازي دور هستيد، سخت نيست؟

اصلاً علاقه‌مند به فضاي مجازي نيستم و كار با موبايل را هم خيلي ياد نگرفته‌ام. البته نمي‌خواهم بگويم چون من آن را دوست ندارم، چيز بدي است. همين فضاي مجازي مي‌تواند گنجينه‌اي باشد كه به شما كمك كند. ولي ساختن آدم‌هاي بي‌هويت و از خود بيگانه با ذهن‌هاي پراكنده خوب نيست. ذهن و انديشه نبايد تنبل شود و اينها باعث بي‌هويتي جامعه مي‌شود. الان ‌جوري شده كه آدم‌ها در ترافيك و مهماني هم با موبايل‌هايشان مشغول‌اند و انگار در جايي كه هستند، حضور ندارند.

 

اين ذهن‌هاي پراكنده و اين آدم‌هاي سطحيِ محصولِ دنياي مجازي، جالب نيست. درست است كه دنيا در اين فضاي مجازي جاي گرفته‌ اما راه دنياي واقعي و دريچه‌هايي به جهان‌هاي ديگر، به حس، به قلب، به عشق و... را سد كرده است. براي من، قرمزي قلب‌هاي دنياي مجازي، هرگز جاي قرمزي عشقي كه نگاهم را به آن معطوف كرده‌ام، نمي‌گيرد. من علاقه‌مند به فضاي مجازي نيستم و دوست دارم بيشتر كتاب در دست داشته باشم‌؛ نه به عنوان فضيلت و روشنفكري، بلكه به علت تلاشي براي غلبه بر ندانسته‌هايم. 

 

 

  • 19
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
زمان پخش مسابقات از تلویزیون
  • جمعه ۲ آذر
    جام حذفی ایران
    تراکتور - گل گهرسیرجان
    ۱۵:۰۰
  • جام حذفی ایران
    فرد البرز - خیبر خرم آباد
    ۱۶:۱۵
  • جام حذفی ایران
    شناورسازی قشم - مس رفسنجان
    ۱۷:۳۰
  • جام حذفی ایران
    پارس جنوبی جم - سپاهان
    ۱۷:۴۵
  • لیگ حرفه‌ای عربستان
    الفیحا - الاهلی عربستان
    ۱۸:۲۰
  • لیگ حرفه‌ای عربستان
    النصر - القادسیه
    ۲۰:۳۰
  • بوندسلیگا آلمان
    بایرن مونیخ - آگزبورگ
    ۲۳:۰۰
  • لیگ یک فرانسه
    پاری سن ژرمن - تولوز
    ۲۳:۳۰
  • شنبه ۳ آذر
    لیگ برتر انگلیس
    لسترسیتی - چلسی
    ۱۶:۰۰
  • جام حذفی ایران
    استقلال خوزستان - پیکان
    ۱۶:۴۵
  • سری آ ایتالیا
    هلاس ورونا - اینتر
    ۱۷:۳۰
  • بوندسلیگا آلمان
    بایرلورکوزن - هایدنهایم
    ۱۸:۰۰
  • بوندسلیگا آلمان
    دورتموند - فرایبورگ
    ۱۸:۰۰
  • لیگ برتر انگلیس
    آرسنال - ناتینگهام فارست
    ۱۸:۳۰
  • لیگ برتر انگلیس
    استون ویلا - کریستال پالاس
    ۱۸:۳۰
  • لیگ برتر انگلیس
    فولام - ولورهمپتون
    ۱۸:۳۰
  • سری آ ایتالیا
    آث میلان - یوونتوس
    ۲۰:۳۰
  • لیگ برتر انگلیس
    منچسترسیتی - تاتنهام
    ۲۱:۰۰
  • لالیگا اسپانیا
    سلتاویگو - بارسلونا
    ۲۳:۳۰
ویژه سرپوش