در ایران معمولا این گونه است، هر جایی که صفت برتری به خود ببیند، در ردیف نخست صف محدودیتها قرار میگیرد. حکایت مسجدسلیمان هم جز این نیست؛ اگر سری به این شهر که لقب «اولینها» را یدک میکشد، بزنید حسرت همه چیزهایی که میشود نامش را امکانات گذاشت، به دلتان میماند. شهری با بافت کاملا قدیمی که اثری از راه حل و نیازهای روزمره در یک جامعه امروزی در آن نیست. هرچقدر به سمت «بنگله» یکی از مشهورترین محلههای مسجدسلیمان بروید، تاریخی بودن این شهر بیشتر نمود پیدا میکند. محلهای با سازههای دوطبقه یک شکل که سقفهایی نارنجی با شیروانی چهارطرفه دارد و از زمان ساخت توسط انگلیسیها بدون کوچکترینبازسازیای سرپا مانده است. بنگله درست سر راه ورزشگاهی است که این روزها هر تیمی به آنجا میرود، با دل خون ترکش میکند. ورزشگاهی که مثل خانههای شهر بیش از ١٠٠سال عمر دارد و بازسازی جزیی آن هم در طول سالهای گذشته نتوانسته خطرات احتمالی بازی در آن را کاهش بدهد.
در چنین فضایی دلخوشی مردم ساده و بیآلایش مسجدسلیمان جز تیمی که میگویند نخستین تیم فوتبال در ایران بوده نیست؛ زرد و آبیپوشانی که امسال بعد از چندسال دوباره به لیگ برتر رسیدند و احتمالا خیلی زود هم دوباره به دسته پایینتر میروند. تیمی که متعلق به شهری پر از چاههای نفت است، اما انگار از این همه سرمایه فقط بوی بدش نصیب ساکنان منطقه و تیمهایی که سالی یکبار به آنجا سفر میکنند، میشود.
اگر پرسپولیسیها بعد از توقف مقابل نفت مسجدسلیمان صدایشان بابت امکانات ضعیف این شهر و در آمده، به این معنی نیست که در گذشته این مشکلات برای سایر تیمها وجود نداشته است. نام مسجدسلیمان که میآید، همه یاد نخستین چاه نفت در این منطقه بیش از ١٠٠سال پیش میافتند، اما این شهر فرودگاهی بهعنوان سادهترین امکانات ممکن برای جذب مهاجرانی که این روزها بیشتر اعضای تیمهای فوتبال هستند را در اختیار ندارد.
پس هر تیمی سالی یکبار برای سفر به مسجدسلیمان باید با پرواز به اهواز برود و سپس با اتوبوس از جادهای پرپیچ و خم و خطرناک عبور کند تا بعد از حدود دو ساعت به مسجدسلیمان برسد. همین است که باعث شده تیمهای لیگ برتری معمولا قبل از بازی با نفت در اهواز هتل بگیرند و روز بازی دو ساعت مسیر را بپیمایند، به ورزشگاه شهید بهنام محمدی مسجدسلیمان بروند و بعد از بازی نیز بلافاصله برگردند. اگر این کار را نکنند هم بالاجبار باید به هتلی بروند که سه ستاره روی سردر آن نقش بسته، اما امکاناتی شبیه به مسافرخانههای وسط پایتخت دارد، به اتاقهایی کوچک که تنها وسیله گرمایشیاش برای فصل سرد یک بخاری برقی تک المنتی است و کل امکاناتش به یک تلویزیون ١٤ اینچ الجی ختم میشود.
ورزشگاه شهید بهنام محمدی در مسجدسلیمان را خیلیها میگویند قدیمیترین ورزشگاه ایران است. اگر این فرضیه درست باشد، سوال اصلی اینجا است که چرا با گذشت حدود ١٠٠سال هنوز بازسازی اساسی در این ورزشگاه انجام نشده است؟ در دنیای امروزی فوتبال هیچ ورزشگاهی وجود ندارد که سکوهای اصلیاش پشت دروازهها باشد، اما در مسجدسلیمان روبهروی جایگاه بیش از ٥٠٠ صندلی وجود ندارد و زیر جایگاه ویژه چون پشت نیمکتهای ذخیره قرار گرفته، عملا قابلیت استفاده ندارد. جالبتر اینکه پلههای آهنی بدون محافظ کناری شما را از در ورودی پشتی ورزشگاه به جایگاههای ویژه، خبرنگاران و صداوسیما میرساند که هرآن ممکن است حادثهای بیافریند. فنسهای ٢٠ متری دورتادور سکوها برای جلوگیری از ورود تماشاگران به زمین هم بر زشتیهای ورزشگاه افزوده و فرسوده بودن سازه هم خطرهایی ایجاد کرده است.
بهعنوان مثال اگر شما در رختکن تیم میهمان باشید و بالای سرتان فقط ٥ هوادار روی سکو پایشان را به زمین بکوبند تصوری جز ترکیدن یک بمب نخواهید داشت! نمیشود فهمید سازمان لیگ چطور مسجدسلیمان و ورزشگاه این شهر را برای برگزاری مسابقات لیگ برتر تأیید کرده است. شهری که ١٢٠ کیلومتر با جادهای عجیب با فرودگاه فاصله دارد، هتل استاندارد ندارد، از امکانات اولیه برای تیمها محروم است، چرا باید میزبان مسابقاتی در سطح برتر فوتبال ایران باشد؟ قطعا مسئولان فوتبال ایران نمایندگان AFC را هرگز به مسجدسلیمان نمیبرند که اگر این اتفاق بیفتد، چه بسا جریمههای سنگینی در انتظارشان باشد، ولی حالا که به بهانه توقف پرسپولیس، وضع نابسامانمسجدسلیمان بولد شود، بد نیست یکبار برای همیشه فکری به حال کمبودهای این شهر برای میزبانی از لیگ برتر کرد.
امیر صادقیپناه
- 13
- 6