حمیدرضا صدر در یادداشتی برای فرهنگستان فوتبال از نوستالژی مصاف ایران و قطر نوشت.مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ را با سفر طولانیاش به خاطر سپردهایم. با انجام هفده بازی. سفری آغاز شده در دمشق با پیروزی ۱۷ گله برابر مالدیو و پایان یافته در ملبورن با تساوی ۲-۲ برابر استرالیا. با ۵۷ گل زده و ۱۷ گل خورده. سفری آغاز شده با محمد مایلیکهن روی نیمکت و بازیکنانی که خبر از گشوده شدن فصل نو فوتبال ایران داده بودند. بازیکنانی که مرحله گروهی را با زدن گلهای پرشمار سپری کرده بودند. علی دایی، کریم باقری و خداداد عزیزی در تیم منتخب آسیا برابر تیم منتخب فیفا به میدان رفته بودند. همان بازی که آسیاییها ۳-۵ شکست خوردند، ولی هم عزیزی گل زده بود و هم باقری.
با این وصف قرعههای مرحله دوم که بیرون آمدند با دلشوره به مسیر پیش رو چشم دوختیم. قرعهها گفته بودند میان تیمهای شرق آسیا با چین روبرو خواهیم شد و سه حریف دیگر همسایگان آن سوی آب خواهند بود. همسایههایی که طی دو دهه غیبت و نزول ما مسیر صعودی را طی کرده بودند: عربستان، کویت و قطر. عربستان در جام جهانی ۱۹۹۴ نمایش معرکهای ارائه داده و از مرحله گروهی صعود کرده بود. کویت در جام جهانی ۱۹۸۲ حضور یافته بود و قطر به مربیان سرشناسش میبالید. با آن قرعه به بند "فرضیه توطئه" افتادیم و بیم تکرار قصه قدیمی ما را فرا گرفت. قصهای که در آن تصور میکردیم همسایهها مثلثی ساختهاند برای غلبه بر ما به هر ترفندی. با هر دروغ و دغلی. با هر دوز و کلکی. با هر مکر و فریبی. مثلث عربستان - کویت - قطر آزارمان میداد، خیلی زیاد.
دو پیروزی بیش از حد شیرین ۱-۴ برابر چین هم نتوانستند دلشورههایمان را مرهمی بخشند. در تهران برابر عربستان به تساوی قناعت کردیم: دیداری که الدعایه ضربه پنالتی را مهار کرد و سرانجام باقری در دقیقه ۶۴ ضربه تساوی بخش را نواخت. سپس تساوی صفر صفر در خاک کویت از راه رسید تا ایران، عربستان و کویت نبرد برای صعود مستقیم به فرانسه را ادامه دهند و قطر نقش تیم تعیینکننده را بازی کند.
پیروزی ۰-۳ در تهران برابر قطر با یک گل دایی و دو گل باقری با شنیدن خبر شکست عربستان از چین گره خورد. با این وصف آنچه در میدان گذشت زنگ نبرد تنشزای برگشت را به صدا درآورد: درگیری حشام محمد زاهد با دایی. وقتکشی از نوع قطری. به زمین غلطیدنهای نمایشی. هجوم پزشکان و ماساژورهایشان به میدان. پرتاب کردن حولهها و باز کردن فلاسکها. ادای تعویض بازیکن از سوی مربیانشان. ادای گرم کردن بازیکنانشان کنار زمین. برباد دادن ثانیهها و دقایق... وقتکشی دروازهبان قطری چنان آب و تابی داشت که به اعتراض دایی و واکنش تند تماشاگران منجر شد. پرتاب اشیا به میدان توسط چند تماشاگر خشمگین، هشدار بلندی از بلندگوها را به ارمغان آورد.
شکست برابر عربستان در ریاض آغازگر روند نزولیمان بود. دیداری که پس از آن تا پایان راه رنگ پیروزی را ندیدیم. شکست از عربستان با اخراج استاد اسدی و دریافت گلی دیرهنگام درون دروازه عابدزاده اهمیت دیدار با دو ضلع دیگر مثلث - کویت و قطر - را بیشتر کرد... دیدار با کویت در تهران، دیدار فرصتهای برباد رفته بود. تساوی صفر صفر برابر مردان میلان ماچالا زیر شلاق فریادهای بیش از صد هزار تماشاگر در آن بعد از ظهر پاییزی تهران تدریجا به سر دادن شعارهایی علیه مایلیکهن بدل شدند. زنگها برایمان به صدا درآمده بودند. بلند، خیلی بلند...
قطر شده بود داور اصلی تعیین تیم صعودکننده به فرانسه از میان ایران و عربستان. میان ایران ۱۲ امتیازی و عربستان ۱۱ امتیازی. بازی آخر هر دو تیم برابر قطر انجام میشد و هر دو بازی در استادیوم جاسم بن حمد در دوحه. طعنه قرعه و "فرضیه توطئه" ما را به بند کشیده بودند. آخرین بازی ما در شانزده آذر ۱۳۷۶ انجام میشد و عربستان پنج روز بعد برابر قطر به میدان میرفت. میدانستیم پیروزی در دوحه مترادف با کسب جواز سفر به فرانسه خواهد بود. میدانستیم برای صعود نباید دل به دیدار قطر - عربستان ببندیم. میدانستیم... و فرصتهای برباد رفته را میشمردیم.
قطر - ایران: دیدار سرنوشت. سوت هوراشیو الیزونده آرژانتینی که به صدا درآمد مردانمان را عصبی یافتیم. دور از جنگندگی که باید کارساز میشد. آنها عاجز از آنچه در چنته داشتند بودند. قوای جسمیشان تحلیل رفته به نظر میرسید. شیوه بازیشان یکنواخت بود و قابل پیشبینی. کابوس بزرگ در همان نیمه اول گریبانمان را چسبید. در دقیقه ۳۵٫ با ارسال توپ به به قلب دفاع ما. جایگیری هوشمندانه محمد سالم العنزی و باز شدن دروازه. تعویض قابل پیشبینی مایلی کهن - مدیر روستا جای عزیزی - تکرار شد و ناتوانی تیم در تغییر روند بازی، رنجوریاش را به رخ کشید. نبرد با قطر در دوحه ۱۳۷۶ بدون حضور ذهن مردانمان سپری شد،. بدون تیزهوشی، بدون تدبیر آمیخته و آمیخته به یاس مفرط. انتظار گل تساویبخش در دقیقه ۸۰ به پایان رسید و یوسف الکواری ضد حملهای را آغاز کرد و لحظاتی بعد دروازه ایران برای دومینبار گشوده شد، باز هم توسط او، العنزی بیست و یک ساله.
پنج روز بعد عربستان در همان میدان برابر قطر به میدان میرفت. به میدان میرفت و همان قصهای که انتظارش را میکشیدیم رخ داد تا عذابمان بیشتر شود. عربستان با یک گل پیروز شد و جدول نهایی ترکیب دیگری پیدا کرد: عربستان ۱۴ امتیاز، ایران ۱۱ امتیاز... سفر طولانیمان را ادامه دادیم، در مالزی برابر ژاپن در پلی آف آسیایی ۲-۳ شکست خوردیم و سفر مشقتبارمان به اقیانوسیه کشیده شد، بدون محمد مایلیکهن، با مردی بیگانه، با والدیر ویرا برزیلی... در پایان سفر جشن بزرگ را برابر استرالیا در ملبورن برپا کردیم، جشنی تاریخی. جشنی برای پاک کردن تلخیهای شکست در دوحه.
- 14
- 6