عباسمیرزا ولیعهد باهوش و ذکاوت فتحعلیشاه قاجار یک نامه تاریخی قابل تأمل به ژوبر سفیر وقت فرانسه در ایران نوشته است. در مهمترین بخش این نامه آمده است: «نمیدانم این قدرتی که شما(اروپاییها) را بر ما مسلط کرده چیست که موجب ضعف ما و ترقی شما شده؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و بکار بردن قوای عقلیه متبحرید.
مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا و غرب کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما بر ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری میدهد؟» بررسی بخشی از این عملکرد ٦سال اخیر کارلوس کیروش در فوتبال ایران پاسخ این نامه مشهور و تاریخی عباس میرزا به سفیر فرانسه را میدهد!
همیشه طلبکار است چون...
همه میدانیم دلیل اصلی به وجود آمدن جنجالهای تاریخی اطراف کیروش، اشتباهات فاحش مدیران فدراسیون فوتبال در برنامهریزی برای تیمملی در تمام سالهای گذشته بوده است. افرادی بدون تعارف که سطح کاری آنها به شکلی چشمگیر پایینتر از کیروش است. با در نظر گرفتن این نکته که: «چو دانی و پرسی؛ سؤالت خطاست!»، ما نمیخواهیم با سؤال خطا و یا پرسش نابجا مشکل را بزرگتر کنیم. آنچه میخواهیم بگوییم این است که در نتیجه این فضا، فوتبال ایران همیشه خودش را مدیون کارلوس کیروش کرده است. وقتی هیچکدام از خواستههای او به درستی اجرایی نمیشوند، ما به او کمک میکنیم که چهرهای طلبکارانه به خود بگیرد و به همانهایی که به او قول داد و عمل نکردند، بتازد!
فوتبال ایران با چنین شیوه مدیریتی مثل همیشه فرصتهای تیمملی را میسوزاند! به این ترتیب، تمامیت حق را به كارلوس كیروش حواله میكند! فقط با این امید که مرد پرتغالی کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام میدهد. مدیریت خیالش راحت است که کیروش تجربه زیادی دارد و مرد روزهای سخت است و حتی در شرایط بدتر از این هم گلیم خود را از آب گلآلود بیرون میآورد. اتفاقات سالهای گذشته تیمملی مصداق بارز همین ادعاست!
فرهنگهای وارداتی آقای سرمربی
کیروش هنرهای زیادی دارد. این را در تمام این ٦سال حضور در ایران به همه ثابت کرده است. نخستين کار بزرگش این بود که به محض ورود به ایران درست و اصولی و حرفهای حرف زد. او یک کارنامه و سابقه درخشان را با خود یدک میکشید و به وسیله آن اعتماد تمام بازیکنان فوتبال ایران را به خودش جلب کرد. وقتی همه بازیکنان به مربی اعتماد مطلق داشته باشند، با تمام توان و انرژی خود را وقف تیمملی میکنند.
به خاطر همین است که از طرف بازیکنان سالهایسال است هیچ حاشیهای در اردو به وجود نیامده است. چون هیچکس جرأت وارد شدن به حاشیه و سرپیچی از دستورات را ندارد. این اتفاق حاصل فرهنگ وارداتی کیروش به فوتبال ایران است. فرهنگ بسیار مهم مبارزه با بازیکن سالاری و مافیا! این فرهنگ از همان روزی وارد فوتبال ایران شد که در بدترین و سختترین شرایط ممکن برای حضور در جامجهانی ٢٠١٤، کیروش مثل خیلی از مربیان دیگر از خداحافظی سید مهدی رحمتی نهتنها دلگیر نشد و نترسید، بلکه او و دوستان و حامیانش را برای همیشه کنار گذاشت. با این کار برای همیشه با فوتبالیستهای ایرانی اتمام حجت کرد! همه فهمیدند هیچکسی بزرگتر از تیمملی نیست. این فرهنگ بدونشک بزرگترین تأثیر را در موفقیتهای امروز گذاشت.
اعتراض و درگیریهای حسابشده
از ناممکنهایی که توسط کیروش برای فوتبال ایران مثل شکست دادنهای پیاپی کرهجنوبی و نباختن و گل نخوردن و اول و بهترین بودن در سالهای متوالی اتفاق افتاده همه خبر داریم. درواقع تمام این دستاوردها را حفظ هستیم. اما مهمترین نکته شخصیتی اعلا است که کیروش را به فوتبال ایران بازگردانده است. هدف از بسیاری از دعواهای گذشته هم همین بوده است. تلاش برای بازگرداندن هویت و شخصیت تیم ملی! همه به یاد داریم که تیمملی فوتسال با بدترین امکانات با مربی داخلی به جامجهانی رفت و با لباسهای وصلهدار سوم جهان شد.
تیمهای نوجوانان و جوانان هم با چنین شرایطی در مسابقات آسیایی و جهانی شرکت کردند. اما هیچ صدای اعتراضی به خاطر ترسو بودن مربیان داخلی بلند نشد و مشکلات آنها هنوز ادامه دارد. کیروش اما همیشه اعتراض کرد تا تیمش بهترینها را داشته باشد. همه از دست او عصبانی شدند. اما پرواز چارتر، اقامت در بهترین هتل، بازیهای دوستانه نسبتا مناسب و گرفتن پاداشهای به موقع و ... کمترین دستاورد اعتراضهای مرد پرتغالی در مبارزه با مشکلات مدیریتی بوده است. وقتی مربی پای حقوق تیم و مردم و بازیکنان میایستد آن تیم شخصیت پیدا میکند و طبیعتا همه در داخل و خارج به یک تیم و مربی با شخصیت مجبور هستند احترام بگذارند.
تغییر نسل با درست انتخاب کردن
کیروش به بازیکنان فوتبال ایران یاد داد درست انتخاب کنند که زمینهساز پیشرفت همین انتخاب درست است. به سعید عزتاللهی و علی کریمی، سردار آزمون، علیرضا جهانبخش، مرتضیپورعلیگنجی، کریم انصاریفرد و بسیاری دیگر از ستارههای امروز فوتبال ملی ایران نگاه کنید.
آنها به جای پولهای آنچنانی، یک راه سخت و حضور در تیمهای اروپایی را با کمترین قراردادها انتخاب کردند. اما پیشرفت داشتند. این چیزی بود که کیروش به همه آنها یاد داد انجامش بدهند و این پروسه درحال تکرار و تکرار شدن است. ماجرایی که دست کیروش را برای تغییر نسل و جوانگرایی مثبت بازد کرد. برای همین فوتبال ایران لژیونرهایی آیندهدار دارد. ضمن اینکه همین بازیکنان وسیلهای شدند برای رسیدن کیروش به موفقیت امروز.
فکر کردن به فردا
کیروش مدتهاست یک پشتوانه عظیم مردمی را با خود همراه کرده است. رسانه را هم به بهترین شکل بلد است. او به راحتی آنهایی که مخالفش هستند را بایکوت میکند و علاوه بر مربی خوب و باتجربه و با کارنامه یک جامعه شناس، روانشناس خوب و آیندهنگر است!
سرمربی تیمملی با این سبقه و کارهای فوقالعاده در دوسال گذشته مدام دارد تلاش میکند که به فوتبال ایران یک چیز تازهتر یاد بدهد. اینکه باید وارد «فردا» شد! فکرهای بسته و سنتی باید کنار بروند و همواره از منافع و برنامههای خود دفاع کرد. او نگران آسیبپذیری، سادهاندیشی و سهلانگاریهای رایج فوتبال ایران است. به همین خاطر در کنفرانس خبری پس از صعود در مهمترین بخش جملاتاش باز هم از آینده حرف میزند و میگوید: «اگر فوتبال ایران از این فرصت تاریخی برای برنامهریزی آینده فوتبال خود استفاده نکند، ضرر کرده است». او از همین امروز هم به فردا فکر میکند! اما یک تنه نمیتواند فردا را هم مثل سالهای اخیر برای فوتبال ایران بسازد.
- 16
- 5