پس از حضور در جامهاي جهاني آرژانتين (۱۹۷۸)، فرانسه (۱۹۹۸) و آلمان (۲۰۰۶) جام جهانی برزيل چهارمين باري بود که ايران مجوز بازي در تورنمنت تيمهاي برگزيده جهان را يافته بود؛ رويدادي که براي فوتبال ايران تاريخي و بااهميت است.
با اينکه تجربه چهارم ايران در جامجهاني بود اما شايد حضور، در روزهايي که فوتبالدوستان براي ديدن بازيهاي جام مجبورند تا ساعاتي پس از نيمهشب بيدار بمانند، بيش از همه آنان را به ياد حضور ايران در جامجهاني ۱۹۷۸ انداخت. در آن دوره نيز همچون اين دوره که بازيهاي جامجهاني در برزيل بود، مسابقات در يک کشور آمريکايجنوبي يعني آرژانتين برگزار ميشد و به دليل اختلاف ساعت، بسياري از علاقهمندان ورزش براي ديدن بازي تيمهاي موردعلاقه خود بالاجبار شبزندهداري ميکردند.
بهار ۱۳۵۷ هم مثل بهار ۱۳۹۳ با حالوهواي فوتبال عجين بود و برنامههاي تدارکاتي ايران از روز پنجم فروردين که بازيکنان دعوتشده به تيم ملي، راهي اردو شدند، آغاز شد. مربيان تيم ملي ايران که نخستين تجربه حضور در جامجهاني را پيشرو داشتند، تا مدتها براي تعيين حريفان تيم ملي در بازيهاي تدارکاتي سرگردان بودند اما سرانجام در اواسط فروردين، حشمت مهاجراني، سرمربي وقت تيم ملي بهجاي سفر به ايرلند و چکسلواکي و انجام دو مسابقه با تيمهاي ملي اين دو کشور که در افواه عمومي مطرح شده بود، ترجيح داد پيشنهاد فرانسويها را براي شرکت در تورنمنت بينالمللي تيم پاريسي پاريسنژرمن بپذيرد.
اينچنين بود که قرار شد تيم ملي بعد از ديدار دوستانه روز پنجشنبه، ۲۱ ارديبهشت همان سال که از پيش براي رقابت با تيم ملي فرانسه در شهر تولوز برنامهريزي شده بود، در کنار تيم ملي هلند، سوئد و تيم باشگاه پاريسنژرمن دو مسابقه نيز در اين تورنمنت چهارجانبه داشته باشد زيرا به عقيده مربيان تيم ملي، حسن بزرگ حضور در اين تورنمنت، بررسي شيوه بازي هلند، حريف ايران در جامجهاني آرژانتين از نزديک بود.
ايران قرار بود ۲۶ ارديبهشت، همزمان با بازي هلند و پاريسنژرمن، در برابر تيم ملي سوئد به ميدان برود و روز ۲۸ ارديبهشت هم تيمهاي برنده و بازنده در برابر هم بايستند.
اين اما تنها برنامههاي پيشبينيشده توسط مربيان ايران براي آمادهسازي تيمشان پيش از جامجهاني نبود زيرا آنها چهار ديدار تدارکاتي هم براي پيش از تور اروپايي خود در نظر گرفته بودند؛ ديدارهايي با تيمهاي ملي يوگسلاوي، ولز، بلغارستان و مکزيک.
باوجود برنامهريزي اين ديدارها که هر يک ميتوانست فرصتي طلايي براي هماهنگي و يافتن نقاط ضعف تيم ملي بهشمار آيد، حشمت مهاجراني در آستانه تشکيل اردوي آمادگي، نگرانيهايي داشت که از ديد رسانهها نيز پنهان نميماند. عدم آمادگي و بهدوربودن برخي بازيکنان از صحنه مسابقات يکي از مهمترين چالشهاي پيشروي هدايتکنندگان تيم ملي بود؛ موضوعي که باعث شد غلامحسين مظلومي و عليرضا خورشيدي که هر دو از بازيکنان شناختهشده آن زمان بودند به اردوي تيم ملي دعوت نشوند اما مربيان همان زمان تشخيص دادند بازيکناني همچون حسن روشن که با مصدوميت دستبهگريبان بود و حسن نائبآقا که در سفر خارجي به سر ميبرد از آمادگي لازم براي پيوستن به تيم ملي برخوردارند؛ بنابراين باوجود غيبت، نامشان از ميان بازيکنان دعوتشده خط نخورد.
مهاجراني براي رفع نگرانيهايش ابتدا درخواست توقف جام تختجمشيد را کرد اما هنوز چند روزي نگذشته بود که با دعوت از ۳۸ بازيکن مورد نظر خود، اردوي آمادگي را کليد زد. در فهرست منتخب مهاجراني، اين نامها به چشم ميخوردند: ناصر حجازي، بهرام مودت، نادر فريادشيران، منصور رشيدي، محمدرضا کربکندي، حسن نظري، عليرضا قشقاييان، آندرانيک اسکندريان، حسين کازراني، نصرالله عبداللهي، علي شجاعي، حسن نائبآقا، علي پروين، جواد اللهوردي، محمد پنجعلي، محمود حقيقيان، ايرج داناييفر، ابراهيم قاسمپور، بهتاش فريبا، محمد صادقي، محمود ابراهيمزاده، رضا عادلخاني، حسن روشن، حسين فرکي، حسين فداکار، حميد عليدوستي، مسلم خاني، غفور جهاني، محسن يوسفي، عبدالرزاق خادمپير، مجيد بشکار، ناصر نورايي، محمد ارزي، کاظم سيدعليخاني، پرويز مظلومي، مهدي دينورزاده، حميد مجدتيموري، حجتالله خاکسارتهراني.
همان روزها سفر تيم ارتش ايران به فرانسه که هشت نفر از بهترين بازيکنان دعوتشده به اردوي تيم ملي را بههمراه داشت نيز عاملي شد که تيم ملي لنگانلنگان حرکت خود را آغاز کند ولي بااينحال، مهاجراني از آغاز تشکيل اردو در جلساتي متعدد، مقررات اردو، وظايف سنگين قهرمانان اردونشين و راه دشواري را که در پيش بود براي آنان توجيه کرد.
در روزهاي نخست اردو، جز اعضاي ارتشي تيم ايران، سه غايب بزرگ ديگر نيز کار را با چالشهايي مواجه ميکرد؛ اولي حسن روشن بود که پس از عمل جراحي روي پاي چپش کار جدي خود را آغاز کرده بود و دو نفر ديگر يکي آندرانيک اسکندريان و ديگري محمد صادقي بودند که با اجازه سرمربي تيم ملي در سفر جنوب به سر ميبردند. بهاینترتيب از بازيکنان دعوتشده به اردوي تيم ملي، در روزهاي نخست فقط ۳۰ بازيکن حضور داشتند که البته همگي در خدمت تمرينات بودند و مهاجراني به اتفاق اصغر شرفي و محمود ياوري دستيارانش کار بدنسازي آنان را در زمين شماره يک مجموعه ورزشي آريامهر [آزادي] آغاز کردند.
نخستين آزمون جدي مهاجراني و تيم ملي در نبود هشت بازيکن سفررفته يعني ناصر حجازي، حسن نظري، حسين فرکي، ايرج داناييفر، حسين کازراني، غفور جهاني، حبيب خيري و محسن يوسفي بازي در برابر تيم ملي يوگسلاوي بود. مهاجراني پيشازاين بازي به خبرنگاري گفته بود: «ما براي رسيدن به شرايط مطلوب راه سختي درپيش داريم. بچهها همگي از فرم خوب دور هستند و اين بر دشواري کار ما خواهد افزود.» او فاصله زيادي با نخستين بازي تيم منتخبش نداشت اما با همه اين احوال ميگفت: «بهواسطه آشنايي با روحيات مليپوشان اميدوارم هر جلسه کيفيت بهتري از آنها شاهد باشيم.»
بازيهاي تدارکاتي تهران؛ از باخت تيم تا برد مهاجراني
تيم ملي ايران در نخستين بازي تدارکاتي خود در سال ۱۳۵۷، روز ۱۷ فروردين در حضور بيش از ۳۰ هزار تماشاگر ورزشگاه آريامهر که در ميان آنها دو نفر از فرزندان شاه يعني رضا و فرحناز پهلوي نيز حضور داشتند، برابر تيم ملي فوتبال يوگسلاوي با نتيجه بدون گل متوقف شد.
تيم ايران در اين بازي نشان داد بازيکناني ناآماده و ناهماهنگ دارد اما به لطف درخشش يکي، دو بازيکن ازجمله کربکندي، دروازهبان جوانش و ابراهيم قاسمپور، بازيکن مياني که هرگاه صاحب توپ ميشد حداقل دو بازيکن حريف را بههم ميدوخت، توانست نتيجه قابلقبولي کسب کند.
بازي ايران و يوگسلاوي خيليها را نگران کرد. اين تيم بايد در مقابل تيمهاي قدرتمندي همچون هلند و اسکاتلند به ميدان ميرفت اما مفسران ورزشي معتقد بودند، بازيکنان تيم ملي ايران با چنين بازيهايي نميتوانند از سد تيمهاي بزرگ دنيا عبور کنند. اين تحليلها دو هفته بعد شدت گرفت؛ هنگامي که ايران در مقابل دومين حريف تدارکاتي خود يعني تيم ملي فوتبال ولز در تهران شکست را پذيرا شد. در اين بازي که ۲۹ فروردين ۱۳۵۷ در ورزشگاه آريامهر تهران که بعد از پیروزی انقلاب به آزادی تغییر نام داد برگزار شد، تيم ايران در يک بازي نهچندان درخشان، با نتيجه يک بر صفر مغلوب نارنجيپوشان فوتبال جزيره شد.
اين بازي که نخستين بازي ايران با حضور هشت بازيکن غايبش بود، با اشتباهات فردي بازيکنان و ازجمله ناصر حجازي، دروازهبان آن روز ايران، همراه بود؛ اشتباهاتي که مورد انتقاد نشريات ورزشي قرار گرفت. بااينهمه مهاجراني، سرمربي تيم ملي در نخستين مصاحبه خود پس از پايان بازي اعلام کرد تيمش را بازنده اين ميدان نميداند. او معتقد بود از آنجا که ولزيها از سرزميني ميآمدند که ما را با خصوصيات تيمهاي انگليسي ازجمله تيم مرموز اسکاتلند، حريفمان در جامجهاني بيشتر آشنا ميکرد، برنده اصلي اين بازي ايران بوده است.
مهاجراني گفت: «ما در مقابل ولزيها نباختيم. درست است آنها به ما گل زدند و باعث شد نتيجه ظاهري از آنِ ولزيها باشد اما نتيجه واقعي را ما برديم. ما از اين بازي آموختيم که چگونه بايد با اسکاتلند مواجه شويم و ازطرفديگر توانستيم برخي از مهمترين نقاط ضعفمان را بشناسيم.»
هرچند مهاجراني تلاش ميکرد نيمه پر ليوان را ببيند اما ميدانست بازي با ولز ضعفهايي را برملا کرده که شايد او را با مشکلات جدي مواجه کند، چنانکه خودش از عدم استحکام دفاع ايران و آسيبپذيري هافبکها سخن گفته بود.
جز اين آسيبها حاشيهها نيز تيم ملي را رها نميکرد. همان روزها بود که رسانههای معتبر، اسامي ۴۰ بازيکن معرفيشده توسط تيم ملي ايران را به نقل از فيفا منتشر کردند؛ فهرستي که جز ۳۸ نفر اعلامشده توسط فدراسيون فوتبال ايران، نام دو نفر ديگر يعني پرويز قليچخاني و کمال خليليان نيز در آن به چشم ميخورد.
اين موضوع از آن رو حائزاهميت بود که پرويز قليچخاني در آن زمان بهعنوان بازيکن يکي از تيمهاي باشگاهي فوتبال در آمريکا معرفي شده بود، درحاليکه چند سال پيش از آن بهواسطه فعاليتهاي سياسي ضدرژيم شاه بازداشت شده بود و پس از ابراز پشيماني و آزادي از ايران خارج شده بود و بههمیندلیل اعلام نام او بهعنوان يکي از ۴۰ بازيکن پيشنهادي مهاجراني براي بازي در جامجهاني بسيار عجيب مينمود؛ موضوعي که از سوي مسئولان فدراسيون فوتبال نه تکذيب شد و نه تأييد و درنهايت با اعلام نام ۲۲ بازيکن نهايي که قليچخاني در ميانشان نبود، مسکوت ماند.
بههرترتيب تيم ملي ايران به بازيهاي تدارکاتياش ادامه ميداد و روزبهروز در رسانههاي دنيا بيشتر شناخته ميشد؛ آن هم بهعنوان تيمي که نقطه قوت آن در خط دفاع است. جايي که علي پروين، کاپيتان تيم ملي ايران در مرکز آن ايستاده بود. اوايل ارديبهشت ۱۳۵۷ بود که يکي از رسانههاي معتبر دنيا نوشت: «تکيه عمده ايران بر خط دفاعي است که به نظر ميرسد درهمشکستن آن دشوار باشد ولي نقطهضعف ايران نيز همينجاست زيرا عدم سرعتعمل در کار دفاعي سبب ميشود دست حريفان در مقابله با آن باز باشد.»
ايران با لغو بازياش با مکزيک در آخرين گام پيش از سفر به اروپا، در تهران ميزبان تيم ملي فوتبال بلغارستان شد. در اين بازي که ۶ ارديبهشت در تهران برگزار شد، ايران و بلغارستان به تساوي يک - يک دست يافتند. گل ايران را علي پروين از روي نقطه پنالتي به ثمر رسانده بود؛ بازيکني که در کنار عادلخاني، قاسمپور و جهاني بهترينهاي تيم ملي در اين روز بودند. درحاليکه بازي با بلغارستان ترديدها درباره قدرت بدني تيم ايران را تشديد کرده بود.
تور اروپا: سپيد و سياه يک اردوي تدارکاتي
سفر به اروپا براي تيم ملي ايران که قرار بود نخستين حضور در جامجهاني را تجربه کند، آزموني سخت بود؛ آزموني که اين تيم نوپا را با انتظارات فراواني روبهرو کرد. تيم ايران در آغاز سفر اروپايي خود پس از ورود به پاريس بلافاصله راهي شهر تولوز شد تا براي مصاف با تيم ملي فوتبال فرانسه آماده شود. ۲۱ ارديبهشت ۱۳۵۷ بازي تاريخي تيم ملي فوتبال ايران در برابر تيم ملي فرانسه برگزار شد.
ايران در برابر فرانسه با نتيجه ۲ بر يک شکست خورد اما مشکوکبودن يکي از گلهاي فرانسه در کنار ارائه يک بازي قدرتمندانه از سوي ايران نهتنها باعث شد اين تيم بهعنوان تيمي قدرتمند به جهانيان معرفي شود بلکه کاهش اعتبار تيم ملي فرانسه را نيز درپي داشت، چنانکه پس از برگزاري اين بازي، بسياري از رسانههاي جهان نوشتند «فرانسه تيم ايران را تحسين کرد.»
پس از اين ديدار، مطبوعات ايران پر شد از گزارشها و تحليلهاي تحسينآميز و مقايسه تيم ايران با بزرگترين تيمهاي دنيا. فقط پنج روز از اين تعاريف مبالغهآميز گذشته بود که موج انتظارات گسترده از تيم ملي به ساحل نکوهش رسيد و درپي برگزاري نخستين ديدار تيم ملي ايران در قالب تورنمنت چهارجانبه پاريس، موجي از انتقادات از عملکرد تيم ملي، صفحات نشريات ورزشي چاپ تهران را پوشاند.
تيم ملي فوتبال ايران در اين بازي که ۲۶ ارديبهشت در ورزشگاه پارک دوپرنس شهر پاريس برگزار شد، به مصاف تيم باشگاهي اف. ث. بروژ از کشور بلژيک رفت که با عنوان نايبقهرماني اروپا و به جاي تيم ملي سوئد به اين رقابتها پا گذاشته بود. در اين بازي تيم ملي ايران نتوانست از سد تيم بلژيکي بگذرد و با نتيجه يک- يک متوقف شد و طبق مقررات اين مسابقات که کرنرها در شرايط مساوي نقش پنالتي را داشتند، بازي درنهايت با نتيجه ۶ بر ۴ به سود تيم بلژيکي اعلام شد.
علاوهبراين، ايران که در روز دوم اين مسابقات براي کسب عنوان سومي در برابر تيم پاريسنژرمن فرانسه قرار گرفته بود با نتيجه ۳ بر صفر مغلوب شد و عنواني بهتر از چهارمي در اين تورنمنت بهدست نياورد. اين در حالي بود که هلند رقيب ايران در مسابقات جامجهاني در همين مسابقات طي دو مسابقه، پاريسنژرمن را با دو گل و اف. ث. بروژ را با نتيجه ۷ بر يک شکست داد و به قهرماني رسيد.
پس از برگزاري اين مسابقه بود که مجله «دنياي ورزش» در يادداشتي با عنوان «هدف گمکرده» به قلم پرويز زاهدي نوشت: «ممکن است فقط يک در هزار اميدوار باشند که تيم ايران در جامجهاني آرژانتين شگفتي بيافريند و جاي يکي از دو تيم قدرتمند اسکاتلند و هلند را بگيرد و به دوره يکچهارم نهايي پا بگذارد. اين يک در هزار هم يا آدمهاي خوشبيني هستند، يا تعصب زيادي به تيم ملي کشور خود دارند يا نميخواهند به قول خودشان نفوس بد بزنند.»
تيم ايران که به وطن بازگشت، برخي بازيکنان و اعضاي کادر فني که از نتايج دلخور بودند، تقصير را به گردن فدراسيون انداختند. از آن جمله حسين صدقياني، سرپرست تيم اعزامي به فرانسه بود که اعلام کرد: «من اگر به جاي فدراسيون فوتبال بودم، فقط يک مسابقه را در فرانسه قبول ميکردم، آن هم مسابقه در برابر تيم ملي فرانسه زيرا عوضکردن آبوهوا و تغذيه و قبولکردن سه بازي در عرض يک هفته با بدنهاي بازيکنان ما جور درنميآيد.»
اصغر شرفي، دستيار سرمربي تيم ملي هم معتقد بود «بچهها هنوز خود را باور نکردهاند»، ابراهيم قاسمپور، هافبک تيم ملي از ناهماهنگي «خطوط سهگانه تيم» ميناليد، حسن نائبآقا ميگفت ما نسبت به تيمهاي اروپايي «صد سال عقب هستيم» و ناصر حجازي معتقد بود «مشکل بازيکنان تيم ايران اين است که اولا ۹۰ دقيقه در برابر تيمهاي بزرگ دوام نميآورند و نکته دوم اينکه بازيکنان ما وقتي پاس ميدهند به تماشاگر تبديل ميشوند. در حقيقت آنها بازي بدون توپ را بلد نيستند و به آن اهميت نميدهند.»
غول پوشالي «اسکاتلند» و «پرو» که دستکم گرفته شد
بههرترتيب ايران پس از برگزاري تورنمنت پاريس و پس از استراحتي کوتاه در تهران با ۲۲ بازيکن شامل ناصر حجازي، بهرام مودت، محمدرضا کربکندي، حسن نظري، عليرضا قشقاييان، آندرانيک اسکندريان، حسين کازراني، نصرالله عبداللهي، علي شجاعي، حسن نائبآقا، علي پروين، جواد اللهوردي، ايرج داناييفر، ابراهيم قاسمپور، بهتاش فريبا، محمد صادقي، حسن روشن، حسين فرکي، غفور جهاني، مجيد بشکار، ناصر نورايي و حميد مجدتيموري راهي آرژانتين شد تا مسابقات خود را در گروه چهارم جامجهاني در برابر تيمهاي هلند، اسکاتلند و پرو انجام دهد. تمرينات ايران در روزهاي اول در شهر کوردوبا که با تداوم آسيبديدگي زانوي پاي چپ حسن روشن همراه بود، دلهره و نگراني را بر اردوي تيم ملي حاکم کرده بود.
از طرفي رقباي ايران در جامجهاني تيمهاي ضعيفي نبودند. کم نبود مصاحبههايي که در آن اسکاتلنديها صحبت از قهرماني ميکردند و کمتر از حضور در فينال را کسر شأن خود ميديدند، هلنديها هنوز آوازه جامجهاني مونيخ را با خود يدک ميکشيدند و غيبت يوهان کرويف، ستاره بيبديلي که مدتي پيش از جامجهاني از فوتبال خداحافظي کرده بود نيز هرچند بيم عدم نتيجهگيري را به اردويشان ميآورد اما به موفقيت اميدوار بودند.
دراينميان فقط تيم پرو بود که در ديدارهاي تدارکاتياش که البته در برابر تيمهاي بزرگي همچون برزيل انجام داده بود، چنگي به دل نميزد و تصور اين ميرفت که ايران بتواند در برابر آن نتيجه بگيرد.
اين درحالي بود که همان روزها ريوه لينو کاپيتان تيم ملي برزيل در گفتوگويي با هرمز فرهنگمهر، نماينده نشريات مؤسسه کيهان در اسپانيا، به ايرانيها هشدار داد از هلند و پرو بيشتر بترسند تا از اسکاتلند! هشداري که هرچند تيتر اول مجله «کيهان ورزشي» شد اما کمتر کسي به آن توجه کرد.
ايران در نخستين دوره حضور در جام جهاني، بلندآوازهتر از آنچه بود، به اين جام پا ميگذاشت، بااينحال، نفس حضور در جام نيز براي ايران افتخار بزرگي بهشمار ميآمد. نه از هلند پيروزي ميخواست، نه از اسکاتلند اما براي بازي در برابر پرو نقشههايي در سر داشت.
در چنين شرايطي بود که ساعت یک بامداد روز ۱۴ خرداد ۱۳۵۷ تيم ملي ايران در برابر تيم ملي هلند صفآرايي کرد و چنانکه پيشبيني ميشد، بازنده از ميدان بيرون آمد؛ البته هلند پيروزي ۳ بر صفر بر ايران را مديون يک بازيکن بود؛ رنسن برينگ. بازيکني که با بهثمررساندن سه گل که البته دو گل آن از روي نقطه پنالتي به ثمر رسيد، پيروزي را به اردوي هلند آورد و باعث شد هلنديها که نگران غيبت يوهان کرويف، بازيکن افسانهاي خود بودند، آرامش بيابند.
سه روز بعد ايران در برابر اسکاتلند به ميدان رفت؛ اسکاتلندي که پيش از برگزاري مسابقات جامجهاني تيمي مرموز و خطرناک بهشمار ميآمد، در برابر تيم ملي ايران دستوپابستهتر از حد پيشبيني بود. ايران در اين بازي دو گل زد؛ يکي به خودش، يکي به اسکاتلند و اين در روزي اتفاق افتاد که حتي اگر ايرانيها قدرت روحي بيشتري داشتند، قادر بودند به يک پيروزي دلچسب و بهيادماندني دست يابند.
بسياري پس از بازي گفتند اگر اشتباه فاحش آندرانيک اسکندريان، مدافع تيم ملي ايران در دقيقه ۴۶، گلي به اسکاتلنديها تقديم نميکرد، شايد ايران با گل زيباي ايرج داناييفر که در دقيقه ۶۰ بازي به ثمر رسيد، ميتوانست اين تيم را با پيروزي از پيشرو بردارد. بااينحال، سرنوشت طوري رقم خورد که ايران در نخستين دور حضور در جامجهاني به بازي در دور مقدماتي اکتفا کند و در بازي آخر در برابر تيمي که کمتر کسي روي موفقيت آن حساب باز ميکرد با نتيجه ۴ بر يک شکست بخورد.
روزنامهها پس از اين بازي که با تکگل حسن روشن در دقيقه ۴۰ آن، تا ۲۰ سال بعد واپسين گل ايران در جامجهاني فوتبال به شمار آمد، نوشتند: «ما فقط يک اسلحه داشتيم؛ غيرت.»
بازتاب نتايج آرژانتين در تهران: بضاعت ما همين بود
تيم ايران در پايان دور اول مسابقات جامجهاني فوتبال در آرژانتين با کسب يک امتياز از سه بازي و تجربهاي بزرگ از حضور در ميادين جهاني به ناگزير ساز بازگشت کوک کرد و راهي تهران شد. در فرودگاه، بازيکنان تيم هر يک در توضيح و توجيه نتايج بهدستآمده چيزي گفتند؛ برخي همچون حسن روشن و حسين کازراني مقصر را در بيرون زمين فوتبال جستوجو کردند و از توطئه براي تعيين نتايج و تأثير مطبوعات و راديو تلويزيون بر تخريب روحيه بازيکنان سخن گفتند و ديگراني همچون مجدتيموري و بهتاش فريبا، ضعف تيم و قدرت تيمهاي حريف را بهعنوان دلايل کسب اين نتايج معرفي کردند اما در نشريات ورزشي نيز جدال قلمها در جريان بود تا شايد مقصري براي اين وضعيت پيدا شود.
بيژن رفيعي در يادداشتي با عنوان «حبابهاي آرزو» در مجله «دنياي ورزش» با اشاره به برخي قضاوتهاي نادرست درباره عملکرد تيم ملي در آرژانتين، نوشت: «تيم ما به خانه بازگشت، روي حساب آمار و حوادث که نگاه کنيم در آرژانتين با دو شکست و يک مساوي همهچيز به پايان رسيد و همراه هفت تيم ديگر چمدانها را براي بازگشت به خانه بستيم.
گروهي در اين اندازهگيري با خشم فرياد ميکشند حيف از پولهايي که خرج تدارک تيم ملي کرديم! گروهي نيز از فرصت استفاده کرده و با روحيه شناختهشده آدمهاي فرصتطلب فرياد برميدارند «دردانه» ورزش که طول اين چند سال همه رشتهها قرباني آن شدهاند، دست از پا درازتر بازگشت! جمعي با تأسف ميگويند، اگر اسکندريان در ديدار با اسکاتلند آن گل را وارد دروازه تيم خودمان نکرده بود، اگر داور پنالتيها را نميگرفت، اگر ضربههاي روشن يا فرار داناييفر گل شده بود و... ولي ما ميگوييم دور از اين اگرها و مگرها، دور از فرصتطلبي و دور از بهانهجوييها، آنچه در آرژانتين اتفاق افتاد، در اندازههاي فوتبال ما بود! در محدوده يک فوتبال آماتور تازه شکلگرفته که با دنياي حرفهاي سالهاي دراز فاصله دارد.»
کاظم گيلانپور، نويسنده «کيهان ورزشي» باوجود قبول کمبودهاي فوتبال ايران اصرار داشت عملکرد فوتبال ايران زير ذرهبين برود. او در مقالهاي با عنوان «سفر آرژانتين زير ذرهبين» تصريح کرد: «ما از نتايجي که تيم ايران در آرژانتين بهدست آورده، ناراحت هستيم و آن را معلول کمبودهايي ميدانيم و اکنون فقط از روي خيرخواهي و براي تأمين آيندهاي بهتر براي فوتبال و براي اينکه اين همه فکري که صرف اين رشته ورزشي شده و اين همه وقت و پولي که در راه فوتبال سرمايهگذاري شده از ميان نرود، اصرار ميکنيم به مسئله آرژانتين رسيدگي شود. همين و بس و هر کس چيز ديگري ميگويد و نظر و هدف خاص دارد.»
دکتر مهدي اسداللهي از ديگر مفسراني بود که همدلانه با تيم ملي ايران، نتايج بهدست آمده را در حد و اندازه بضاعت فوتبال ايران ميدانست. او همان روزها در يادداشتي با عنوان «معايب فوتبال ايران چيست؟» نوشت: «حقيقت اين است که بچههاي ما بهراستي زحمت کشيدند، مربيان ما واقعا فداکاري کردند ولي از اين بيشتر نميتوانستند زيرا براي بيشتر از اين پرورش نيافته و آمادگي و امکان نداشتند.»
اميد ايرانمهر
- 19
- 6