همچون بسياري از کشورهاي دنيا، ورود فوتبال به ايران نيز از تأثيرات استعماري غرب و انگليس است اما اين ورزش چنان در رشد اقتصادي- اجتماعي کشور تنيده شده که به قول فرانکلين فوئر در کتاب «چگونه فوتبال، دنيا را توصيف ميکند» تاريخ ايران مدرن را ميتوان با استفاده از تاريخ فوتبال ايران توضيح داد.
کشورهاي غربي بر معرفي ورزش به ايران تأثيرگذار بودند ولي باني پيشرفت و ترقي آن به زعم برخی رضاشاه است که در اکتبر ۱۹۲۵ به سلطنت رسيد. فوئر مينويسد: «او مردان را مجبور کرد تا رداهايشان را به دور بيندازند و کت و شلوار غربي بر تن کنند. براي ايجاد يک کشور مدرن، او به مردان مدرني احتياج داشت که ارزش بهداشت، رقابتهاي مردانه و همکاري را بياموزند.»
رضاشاه فهميد که فوتبال ميتواند به نهادينهکردن ارزشهاي غربي کمک کند. براي او ورزش، نماد مدرنيته بود.
در سال ۱۹۴۷ فدراسيون ملي فوتبال در دوره سلطنت محمدرضاشاه پهلوي، پسر رضاشاه، تأسيس شد. محمدرضاشاه به ورزش علاقه داشت و آن را يک سرگرمي پرهيجان ميدانست که فراتر از ابزاري براي گسترش مدرنيته عمل ميکرد.
در دهه ۱۹۶۰ و با آغاز پوششهاي تلويزيوني، فوتبال بيانگر شور و شوق مردم ايران شد. ورزش براي مردم، ابزاري آرمانگرايانه بود که آنها را به دنياي غرب نزديک ميکرد.
تيم ملي ايران سهبار پياپي در جام ملتهاي آسيا برنده شد- سالهاي ۱۹۶۸، ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶- اما اولين پيروزي بود که لحظهاي تاريخي به حساب ميآمد. فينال جام ۱۹۶۸ در ايران برگزار ميشد و بسياري از همسايههاي عربي به دليل جنگ ۶ روزه اسرائيل در سال ۱۹۶۷ اين مسابقات را بايکوت کرده بودند؛ ايران به مصاف اسرائيل رفت و اسرائيل با جمعي از هواداران ايران مواجه شد که شعارهاي ضدصهیونیستی سر ميدادند.
هوشنگ شهابي، مورخ مينويسد که پيروزي ۲ بر یک ايران، فوتبال را به پديدهاي فراگير در کشور بدل کرد. پس از آنکه انقلابيون در سال ۱۹۷۹ به قدرت رسيدند، فوتبال را حاصل برنامههاي مدرنيزاسيون دانستند که توسط رضاشاه اعمال شده بود. اگرچه موفق شده بودند از رشد فرهنگ پاپ و برخی از سرگرميها ممانعت بهعمل بياورند ولي بهزودي متوجه شدند تلاش براي سرکوب فوتبال به معناي ازدستدادن آن گروهي از مردم است که براي استوارکردن حکومت، به پشتيبانيشان نياز است.
باوجوداين در طول هشت سال جنگ با عراق که از سال ۱۹۸۰ آغاز شده بود، دولت ايران حمايت کمي از تيم فوتبال کرد. بهعلاوه، تمام باشگاههاي فوتبال ملي شدند و مسابقات فوتبال با تأخير و سانسور از تلويزيون پخش ميشدند و تماشاي فوتبال براي زنان ممنوع اعلام شد. اين محدوديتها در پايان مسابقات راهيابي به جامجهاني در سال ۱۹۹۸ سرريز شدند. تيم ملي پس از بازگشت از ملبورن به ورزشگاه آزادي رفت و در آنجا با استقبال هزاران زن و مرد مواجه شد.
چند ماه پيش از بازي فينال با استراليا، انتخابات رياستجمهوري در ايران برگزار شد. ناطقنوري، کانديداي محافظهکاران به پيشکسوتان کشتي براي حمايتشان دل بست ولي روحاني اصلاحطلب، رئیس دولت اصلاحات که اعلام کرده بود اسلام ميتواند با ارزشهاي آزاديخواهانه نيز همزيستي داشته باشد، حمايت ستارگان فوتبال را جلب کرد. ورزش به عقيده رئیس دولت اصلاحات يک پديده ذاتا مدرن بود، او نيز همچون بسياري از مردم ايران، ورزش را وسيلهاي براي برقراري پيوند با غرب و فرهنگ پيشرو ميدانست. خاتمي پيروز انتخابات شد.
ايران براي حضور در جامجهاني ۱۹۹۸ مجبور شد بر بازي آخر با استراليا تکيه کند. تيم ملي که در آن زمان حمايت و کنترل همهجانبه از سمت خاتمي را داشت، مربيگري تيم را به سرمربي برزيلي والدير ويرا واگذار کرد. اين نخستينبار پس از زمان شاه بود که يک مربي خارجي انتخاب ميشد. گلدبلت مينويسد: «اين آشکارترين پيام اعتدال از سوي حکومت بود.»
ايران در فرانسه با آمريکا همگروه شد. اگرچه ايران نتوانست به مرحله بعد راه يابد ولي برد ۲ بر یک در مقابل آمريکا، شور و شعف در تهران را بههمراه داشت. باوجوداين، فوئر گزارش ميدهد که تلويزيون ملي ايران از نشاندادن تصوير تماشاچيان حاضر در استاديوم جامجهاني خودداري ميکرد.
بااينحال، سالها پس از جامجهاني ۱۹۹۸، فوتبال هنوز هم يک ابزار سياسي در کشور محسوب ميشد. محمود احمدينژاد که پس از رئیس دولت اصلاحات در سال ۲۰۰۵ به رياستجمهوري رسيد نيز از جايگاه منحصربهفرد فوتبال در جامعه آگاه بود. درواقع، بلافاصله پس از اينکه به مسند قدرت دست يافت، دستور داد زنان نيز بتوانند در ورزشگاهها حضور داشته باشند؛ دستوري که با مخالفت ملغي شد.
باوجود تلاشهاي اوليه براي حمايت احمدينژاد از اين ورزش، فوتبال همچون گذشته بهعنوان ابزاري براي بيان مخالفت مورداستفاده قرار گرفت؛ مخالفتي گسترده با دولت احمدينژاد. بااينحال احمدينژاد حتي براي حفظ ظاهر به حمايت و سرمايهگذاري در تيم ملي فوتبال ايران پرداخت و پيش از بازيهاي مقدماتي جام جهاني، مقابل کرهجنوبي در اکتبر ۲۰۱۲ بازيکنان را مورد خطاب قرار داد. اکنون حسن روحاني، رئيسجمهوري اعتدالگراي ايران است. سرور و شادمانيهاي خياباني پس از انتخاب دو دوره او به رياستجمهوري، بيشباهت به جشنهاي پس از پيروزي تيم ملي در مقابل استراليا در سال ۱۹۹۸ نيستند.
سوريت پارتاساراتي
- 12
- 8