چندی قبل احسان حاجصفی و مسعود شجاعی به عنوان دو لژیونر ایرانی در مقابل تیم فوتبال اسراییل بازی کردند. بعد از این ماجرا رسانهها و شبکههای اجتماعی جولانگاه اظهارنظرهای متفاوت درباره این دو فوتبالیست کشور شد.
آرمانهای انقلاب اسلامی از یکسو و ورزش حرفهای از سوی دیگر موجب اظهارنظرهایی شد. آنچه برای احسان حاجصفی و مسعود شجاعی به عنوان دو لژیونر ایرانی رخ داد، امری اجتنابناپذیر بود. از این موضوع نباید غافل شویم که این ماجرا یک مساله حرفهای و همزمان ملی است.
از سویی دیگر اگر از منظر حرفهای نگاه کنیم، حضور در ورزش حرفهای به این معنی است که به واسطه بازی در تیمهای خارجی هر لحظه ممکن است بازیکن در مقابل تیم رژیم اشغالگر قدس قرار گیرد. این مواجهه نهتنها در بازیهای رسمی بلکه گاهی در بازیهای تدارکاتی نیز پیش میآید.
حال آنکه بازیکن در برخی بازیها میتواند با مصدومیت یا هماهنگیهایی با تیم در بازی شرکت نکند. هرچند شرایط قراردادهای حرفهای ایجاب میکند که بازیکن در همه بازیها شرکت کند.
در شرایط کنونی، زمان آن رسیده تا راهکارهای مناسب برای بازیکنان حرفهای کشور اندیشیده شود. نباید فراموش کرد که ورزشکاران کشورمان با وجود همه دشواریها برای حضور موفق در ورزش حرفهای بسیار تلاش کردهاند. از همین رو در ماجرای پیشآمده نباید خط بطلانی بر گذشته این بازیکنان کشید.
آرمانهای انقلاب اسلامی همیشه زنده است که براساس آن هرگونه معاشرت با اسراییل پسندیده نیست اما در بحث ورزش حرفهای مساله متفاوت است. برای مثال بازیکن ایرانی نمیتواند از حضور در مقابل تیم رژیم اشغالگر قدس اجتناب کند. هر چند یک راهکار برای این موضوع ذکر چنین مسایلی در قرارداد است. از سویی دیگر چنین عملکردی کاملا رفتاری آماتوری است که باشگاههای حرفهای شاید تا یک درصد این شرایط را قبول کنند.
این نکته در ورزش حرفهای پوشیده نیست که قرار گرفتن لژیونرهای ایران در مقابل تیم اسراییلی کاملا غیرارادی رقم خورد. بازیکنان ایرانی به ناچار و به دلیل مسایل حرفهای و همچنین قرارداد مجبور به بازی بودند. آنچه رخ داد، شاید یک نقطه سیاه در پرونده سفید این بازیکنان باشد. از همین رو است که واکنشی سریع از سوی افرادی خارج از فدراسیون مناسب نیست.
در طول سالیان گذشته بازیکنان ایرانی در باشگاههای خارجی بازی کردند. اما به دلیل چینش بازیها یا به گونهای زیرکانه بازیکنان با این چالش مواجه نشدند. نگاه منطقی آن است که این مساله هرچه زودتر رفع و رجوع شود. حتی هرچه موضوع کمتر رسانهای شود بیشتر به صلاح ورزش خواهد بود.
بررسی این موضوع به دلیل خط مرزهای باریکی که دارد، در حیطه نظر کارشناسان نیست. گاهی نظرات کارشناسی آنطور که باید حرفهای نیستند. بنابراین مرجع رسمی برای رسیدگی به این موضوع فدراسیون فوتبال کشور است. در پی آن اگر آییننامهای برای چنین موضوعاتی وجود دارد، باید طبق آن برخورد شود.
در همین راستا نباید فراموش شود که احسان حاجصفی و مسعود شجاعی در تیم ملی کشور افتخارات زیادی را رقم زده و شادیآفرین بودهاند. با توجه به شرایط پیشآمده اگر به مسوولان ثابت شود که این موضوع اجتنابناپذیر بوده است، در نهایت میتوان این مساله را بهتر مدیریت کرد.
اما نکته مهم دیگر به احتمال پیش آمدن دوباره این مساله مربوط میشود. در حال حاضر علاوه بر فوتبال، در والیبال و بسکتبال هم لژیونرهایی داریم. موضوع نگرانکنندهای که وجود دارد، بیاعتماد شدن باشگاههای خارجی به بازیکنان ایرانی است. باشگاه برای بازیکنان خود هزینه میکند و براساس همان هزینهها از بازیکن خود خروجی میخواهد.
عدم بهرهوری باشگاه از بازیکن باعث میشود علاقهای به جذب بازیکن نشان ندهد. این موضوع بسیار مهم و قابل تامل است که وزارت ورزش و کمیتههای ملی المپیک تمهیداتی برای چنین شرایطی بیندیشند. یکی از مثالهای مشهود درباره همکاری باشگاههای خارجی با بازیکنان ایرانی، روزه گرفتن بازیکن در ماه مبارک رمضان است.
با وجود افت بدنی و کاهش عملکرد بازیکن در طول بازی، باشگاه به مساله دینی بازیکنان احترام گذاشته و در این مورد سختگیری نمیکند. شرایط بهگونهای نیست که جدل کنیم و به دنبال مقصر باشیم. همنشینی و همفکری وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک به همراه عدهای از مراجع دینی و روحانیت شاید راهکاری عملی برای چنین مسایلی ارائه دهد چراکه سادهترین و غیرحرفهایترین کار ممکن برای حل این مشکل توقف تعامل با ورزش حرفهای جهانی است.
ورزشکار حرفهای ایرانی در پارادوکسی جدی قرار گرفته است؛ از یکسو آرمانهای انقلاب اسلامی برای او یک ارزش مهم است و از سویی دیگر پیشرفت در ورزش حرفهای بهعنوان یک هدف در ذهن او شکل گرفته است. فاصله از این ارزشها در نهایت نزدیک شدن به ضدارزش را رقم میزند.
چنین شرایطی بیش از هرکس برای ورزشکار حرفهای ایجاد تنش خواهد کرد. از همین رو خیلی جدی باید به دنبال راهکاری کارآمد برای این شرایط باشیم. این راهکار اما به طور قطع نمیتواند اظهارنظرهای پراکنده از سوی کارشناسان غیرحرفهای باشد.
- 10
- 3