حتی در روزهایی که تیم ملی فوتبال ایران هیچ فعالیت رسمی عاجلی را پیشرو ندارد، میزان توجه فدراسیون فوتبال به مهدی تاج به حدی نمیرسد که سزاوار آن است. حمید استیلی مدیر تیم ملی امید البته در اظهارات اخیرش ادعا کرده که «مهدی تاج همهجوره هوای امیدها را دارد» (نقل به مضمون) اما حقیقت امر این است که اولاً رییس فدراسیون بیشتر درگیر ادامه قضایای منع به کارگیری بازنشستگان و چگونگی نگهداری افرادی از این طیف در بدنه فدراسیون است و ثانیاً به سبب عمدهتر بودن مسائل تیم ملی بزرگسالان از منظر مردم و کارشناسان بیشتر به تعیین سرمربی جدید برای این تیم میاندیشد و این امر را در اولویت کارهایش قرار داده است.
پس از تمامی «ترک اردوها» توسط نفرات منتخب تیم ملی امید در ماههای اخیر و کم شدن رونق این اردوها اینک نوبت به اردوی نهایی تدارکاتی آنها رسیده است که از ۱۱ اسفند به راه میافتد و استیلی تهدید کرده است که اگر باشگاهها از الحاق نفرات منتخب خود به این اردو جلوگیری کنند، با مجازاتها و محرومیتهایی مواجه خواهند شد.
وی میزان و شکل و ماهیت این تنبیهات را بهطور روشن و دقیق اعلام نکرده ولی به نظر میرسد فدراسیون نیز در این زمینه رویه روشنی ندارد و تصمیمگیری خاص و روشنی نداشته است و در نتیجه وسایل تضمینی لازم در اختیار امیدها برای کشاندن تمامی منتخبان به اردوها منجمله اردوی نهایی قرار ندارد و هرچند این یک وعده دادن مبتنی بر خوشبینی صرف و تهدید غیرواقعی نیست اما ریشه در یک زمین سفت هم ندارد.
باید ریشهیابی و مشخص کرد که چرا سناریوی عدم حمایت باشگاهها از تیم ملی امید و خودداری آنها از تغذیه کامل این تیم همواره تکرار میشود و از ۱۹۹۲ به بعد که روال شرکت ایران در مسابقات مقدماتی المپیک از نو شدت گرفت، همواره مخالفتهایی از سوی آنها در این راه صورت پذیرفته است. اگر این سوال پاسخهای مشخصی دارد، این ابهام و سوال بیپاسخ نیز وجود دارد که چرا فدراسیون فوتبال هرگز خودش را نیز بهطور کامل مسوول قلمداد نکرده و خواسته یا ناخواسته اولویت را به شکلی محسوس به تیم بزرگسالان داده است.
جدیدترین موارد در این زمینه در برخوردهای کارلوس کیروش و همکاران وی در کادر فنی تیم ملی بزرگسالان با همتاهایشان در تیم ملی امید در سال رو به پایان رؤیت شده بود. وقتی یکی از دستیاران کیروش (مک درموت) حرفها و روشهای استیلی و کل عملکرد تیم ملی امید را «یک سیرک» توصیف کرد، فدراسیون مثل معمول به تماشا و نظاره اوضاع پرداخت و هیچ برخورد شایسته و محکمی با این قضیه نداشت و مثل سایر دفعاتی که سرمربی پرتغالی سابق تیم ملی به این و آن پریده بود، قضیه را به حال خود رها کرد تا مشمول مرور زمان و به آرامی فراموش و به گمان فدراسیون با اینگونه برخوردها حل و محو شود.
کیروش حتی از این امتیاز برخوردار شد که در برخی دیدارهای دوستانه تیم ملی مقابل رقبای درجه سه و چهار جهانی از نفرات شاخص تیم ملی امید بهره گیرد و این در زمانهایی روی داد که زلاتکو کرانچار سرمربی کروات امیدها و دستیارانش به حضور این افراد در تمرینات و اردوها و مسابقات دوستانه امیدها نیاز مبرمتری داشتند.
تا همینجای کار نیز اینگونه کملطفیها موجب حذف زودهنگام امیدها از بازیهای آسیایی جاکارتا و خسرانهای فنی دیگری شده اما از این به بعد که مراحل مختلف مسابقات قهرمانی زیر ۲۳ سالههای آسیا که انتخابی المپیک ۲۰۲۰ هم هست، آغاز میشود، قضیه شکل بسیار جدیتری به خود میگیرد و اگر کممحبتیها ادامه یابد، طول مدت دوری ما از فوتبال المپیکها که ۴۳ ساله شده، به حداقل ۴۸ سال افزایش خواهد یافت. این در حالی است که مسابقات مرحله اول انتخابی در دهه اول فروردین ۹۸ در تهران برگزار میشود و رقبای ما نیز تیمهایی تسخیرناپذیر نیستند و از حد و اندازههای ترکمنستان، عراق و یمن فراتر نمیروند.
هشدار جدیتر در این زمینه برای آینده دورتر و ماههای آتی و زمانی است که در مراحل بعدی با تیمهای توانمندتری طرف شویم و چون در آن زمانها نیز هم لیگ برتر برقرار میشود و هم دیدارهای غیررسمی و غیرمهم تیم ملی بزرگسالان باز در اولویت امور قرار میگیرد و بازیهای لیگ قهرمانان آسیا را هم داریم، کرانچار و استیلی باید با نگاههای حسرتبار خود به دنبال بازیکنانی باشند که ظاهراً برای آنها نیز حضوری موفق در لیگ داخلی از اهمیتی بیشتر برخوردار است و به این سبب به توصیه سران باشگاههای خود برای دوری جستن از اردوها و مسابقات امیدها یا عدم ارائه تمامی توانشان در این گردهماییها نیاز چندانی ندارند و چون بهطور کامل توجیه نشدهاند، حتی بدون توجه به برخی توصیهها راه خود را میروند و آنقدرها که باید، با امیدها همسو و همدل نمیشوند. اینها راههای بیسرانجامی است که بارها در ادوار مختلف طی کردهایم و فرجام تلخ آن را به کرات دیدهایم و عجبا که هنوز هم متنبه نشدهایم و همان راه را از نو میپیماییم.
وصال روحانی
- 16
- 3