شاید کمی دیر شده باشد اما با وجود اعلام رییس فدراسیون فوتبال و اخباری که در مورد تعجیلشان شنیدهایم باز هم چشممان از این فدراسیون آب نمیخورد و بعید است تا پایان امسال خبری از سرمربی جدید برای تیم ملی شود. در واقع به نظر میرسد فیفادیهای ماه مارس از دست خواهد رفت چرا که احتمالا تا آخر سال نه سرمربی خارجی برای تیم ملی انتخاب خواهد شد نه اینکه مربی موقت ایرانی مامور جمع و جور کردن تیمی برای انجام بازیهای تدارکاتی میشود. کما اینکه همین امروز خبری آمده مبنی بر اینکه سازمان لیگ از رییس فدراسیون خواسته اردوی فروردین ماه تیم ملی لغو شود تا بازیهای فشرده لیگ برتر عقب نیفتد و مسابقات طبق برنامه برگزار شود. در واقع فعلا اولویت ما به پایان رساندن این لیگ است که نمیدانیم چرا اینقدر فشرده برگزار میشود. با این حال از آنجا که بحث انتخاب سرمربی تیم ملی همچنان داغ است یکسری نکته باید در این خصوص رعایت شود و با چند راهنمایی در خصوص این انتخاب مهم اول باید تکلیف خودمان را با این مساله روشن کنیم.
فدراسیون باید از کجا شروع کند؟
فکرش را بکنید فردای روزی که کیروش در کلمبیا قرارداد بسته فدراسیون فوتبال میخواهد برای انتخاب سرمربی بعدی تیم ملی اقدام کند. تصور میکنید تاج و اعضای هیات رییسه- اگر واقعا در این کار دخیل باشند – مدلی برای انتخاب بهترین گزینه دم دستشان دارند؟ آنها از چه افرادی کمک میگیرند؟ اصلا در جلساتشان چه مباحثی مطرح میشود؟ راستش در فوتبال سطح اول دنیا معمولا سرمربی تیم ملی بر اساس اهداف کلی فوتبال یک کشور و دورنمایی که برای خودشان ترسیم میکنند، انتخاب میشود و همه چیز با فلسفهای از پیش طراحی شده پیش میرود اما ظاهرا در فدراسیون ما نقطه شروعی برای این پروسه مهم وجود ندارد و همینطور است که کم کم انتخاب یک سرمربی جدید تبدیل به بزرگترین بحران فوتبال کشور میشود. فکرش را بکنید الان اعضای بازنشسته هیات رییسه فدراسیون فوتبال بیشتر به فکر این هستند تا صندلیشان را سفت بگیرند که باد نبردشان یا دنبال یک مربی جامع الشرایط میگردند تا فوتبال ملی این کشور را به خوشبختی برسانند؟ برای جواب دادن به این سوال زیاد فسفرهای مغزتان را نسوزانید.
کمیته فنی داریم یا خیر؟
وقتی عبارت «اعضای کمیته فنی و توسعه» فدراسیون فوتبال که عنوانش در نت موجود است را جستوجو میکنیم به یک صفحه ناقص در سایت رسمی فدراسیون میرسیم. یعنی اینکه اصلا چنین صفحهای به وجود نیامده. احتمالا باید تصور کنیم فدراسیون فوتبال اصلا کمیته فنی هم ندارد اما بعضا در مصاحبههایی در همین سایت، عنوان «عضو کمیته فنی» را جلوی اسامی مثل فریدون معینی، مرتضی محصص، حسین کلانی و ... میبینیم و میشنویم یا حتی شنیدهایم قرار است برخی افراد مثل حشمت مهاجرانی هم به این جمع اضافه شوند. همه این افراد چهرههای مقبول و شناختهشدهای هستند که فوقالعاده محترم و صاحب کسوت در فوتبالند اما فکر میکنید وقتی قرار است سرمربی جدیدی برای تیم ملی انتخاب شود اصلا این آقایان وارد معرکه میشوند؟ آیا ریاست فدراسیون فوتبال از آنها نظر میخواهد؟ روال معمول در فدراسیون ما چگونه است؟ آیا نباید مهمترین ماموریت این کمیته انتخاب سرمربی تیم ملی و نظارت بر برنامههای او باشد؟ در این مدتی که کیروش رفته نقل قولی از آنها درباره خصوصیات و ویژگیهای سرمربی بعدی تیم ملی دیده یا شنیدهاید؟
مدل انتخاب فدراسیون چگونه است؟
مهدی تاج، کازو رییس فدراسیون فوتبال ژاپن را یکی از دوستان نزدیک خود میداند اما نمیدانیم ایشان از دوست آسیای شرقیشان با روسای دیگر فدراسیونها برای چنین پروژه بزرگی کمک فکری میگیرند یا نه؟ آیا فدراسیون از مدل انتخاب سرمربی در تیمهای ملی آسیایی و کشورهای درجه اول فوتبال خبر دارد؟ باور کنید اگر ما از روش انتخاب کشورهای صاحبسبک و درجه یک فوتبال دنیا برای انتخاب سرمربی تیم ملی الگوبرداری کنیم و پله پله مثل آنها جلو برویم هیچ اشکالی ندارد و متهم به تقلید نمیشویم. اساسا انتخاب سرمربی برای تیمهای ملی در کشورهای صاحبنام دنیای فوتبال به دو گونه صورت میگیرد. یکی اینکه مربیای میآورند تا فلسفه فوتبالشان را دگرگون کند و دوم اینکه طبق فلسفهای که دارند مربی بعدی را انتخاب میکنند تا در همان فلسفه پیشرفت کنند. با این حال ظاهرا در فوتبال ما روش سومی هم وجود دارد و خلاصهاش این میشود که با یک مبلغ معین از یکسری ایجنت مشخص مربی میخواهیم که رزومه قابل توجهی داشته باشد و بعد از انتخاب نهایی به او اجازه میدهیم جلو برود تا ببینیم چه پیش میآید.
مساله دستمزد ملاک است؟
اینکه فدراسیون فوتبال دنبال مربی ۵. ۱ میلیون یورویی میرود یا اینکه حداکثر دستمزد در سال برای یک مربی خارجی این مبلغ تعیین شده، انتخابها را محدود میکند. در واقع درستش این است که انتخابها بر اساس مبلغ دستمزد صورت میگیرد. تصور کنید شما وارد یک فروشگاه اینترنتی میشوید تا یک کالا را بخرید. اول به جیبتان نگاه میکنید و محدوده قیمت کالای مد نظرتان را اعلام میکنید. چند ثانیه بعد از همان کالا چند تا با رنگ، شکل و برندهای مختلف جلوی چشمتان سبز میشود که در جزییات تفاوتهایی با هم دارند. حالا تصور کنید این مساله در مورد انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال یک کشور اتفاق بیفتد. تصور میکنید نتیجه رضایتبخش است؟ یعنی مدل انتخاب بر اساس دستمزد میتواند ما را به گزینهای برای خوشبختی و بزرگی فوتبال ملیمان برساند؟
دایره جغرافیایی مربی اهمیت دارد؟
سالها از زبان پیشکسوتان فوتبال، رسانهها و اهالی فوتبالمان میشنیدیم سبک فوتبال ما به شرقیها بیشتر میخورد و با مربیان حوزه بالکان و اروپای شرقی بهتر میجوشیم و موفقتریم. برای این تئوری مثالهایی هم مطرح میشد اما کمکم این تابو شکست و حالا مربیانی از آلمان، پرتغال، بلژیک و آمریکای جنوبی در فوتبالمان کار میکنند که خیلیهایشان هم موفق بودهاند. بنابراین وقتی صحبت از انتخاب سرمربی جدید میشود نباید با جغرافیای محدود دنبال اسامی تازه گشت و میشود دایره را بزرگتر گرفت و در نهایت انتخاب بهتری داشت.
سابقه کار در آسیا مهم است؟
سوالی که میتوان در ذهن مطرح کرد این است که آیا انتخاب یک مربی با سابقه کار در فوتبال آسیا که مختصات فوتبال قاره را بشناسد و از چم و خم حریفان قارهای خبر داشته باشد، میتواند یک آپشن باشد؟ جواب الزاما بله نیست چرا که با وجود تداوم ناکامی در جام ملتهای آسیا، صرفا برای موفقیت در فوتبال قاره سرمربی بعدی را انتخاب نمیکنیم و شاید بهتر این باشد دنبال مربی کامل و بزرگی باشیم که فوتبال ملیمان را رشد دهد و بالاتر ببرد. حالا اگر در آسیا هم کار کرده بود که چه بهتر. البته مساله شناخت از چالشهای فوتبال ایران، مسیری که تیم ملی پشتسر گذاشته، مشکلات داخلی فدراسیون فوتبال، محدودیتها و البته آشنایی با گنج و استعدادهای فراوانی که در فوتبال ایران وجود دارد میتواند به مربی بعدی کمک شایان کند. در واقع اگر مربی با بک گراند ذهنی روشن از مسائل و مشکلات فوتبال ایران انتخاب کنیم کارمان راحتتر است و کمتر این مربی را شوکه یا در حال دعوا و ستیز با رسانهها، فدراسیون و باشگاهها میبینیم.
سرمربی بعدی جوان باشد یا باتجربه؟
اگر از من بپرسید دوست دارم یک مربی جوان یا نزدیک به میانسالی را برای تیم ملی انتخاب کنیم که نه جام جهانی رفته باشد نه در کارنامهاش قهرمانی و جامهای متعدد میبینیم. اینطوری حتما آن مربی جوان عطش بیشتری برای موفقیت در یک تیم جدید با ظرفیتهای بالا خواهد داشت و با چالشهای پیش رویش عاشقانه رودررو میشود اما باید مساله تجربه را هم جدی گرفت. ممکن است یک مربی مسن و باتجربه را هم پیدا کنیم که شرایط لازم برای پیشرفت فوتبال ملیمان را هم دارا باشد و همچنان تشنه موفقیت و کسب قهرمانی و موفقیتهای گوناگون با انگیره و اشتیاق کارش را آغاز کند. در واقع این مساله جوانی و پیری نسبی است و نمیتوان گفت حتما یا این یا آن.
باید دنبال چه سبک مربی برویم؟
سبک مربیان میتواند سرند خوبی برای محدود کردن گزینههایمان باشد. البته این باز برمیگردد به آیتم سوم این مطلب و اینکه انتخاب مربی بر اساس کدام فلسفه صورت میگیرد. اما به صورت کلی میتوان مربیان دنیای فوتبال را بر اساس مربیان نتیجهگرا یا مربیانی که دنبال فوتبال زیبا هستند و آن را در اولویت قرار میدهند، دستهبندی کرد. میتوان گفت مربیان فعلی پیرو سبک بازی مالکانه شبیه بارسلونا و منچسترسیتی هستند یا مربیانیاند که دوست دارند از دفاع – ضدحمله به نتایج دلخواهشان برسند. البته گستره بازیکنان شاخص و صاحب استعداد و پتانسیلی که در فوتبال این کشور وجود دارد انعطاف پذیری لازم را برای انتخاب مربی از هر دو طیف ممکن میکند اما اگر فلسفهای وجود داشته باشد و انتخابها اصولی صورت بگیرد تکلیف در این حوزه مشخص است.
مربی صاحب کارنامه یا جاهطلب؟
کارلوس کیروش کارنامه فوقالعادهای داشت و حالا هر گزینهای که برای سرمربیگری تیم ملی مطرح شود اول کارنامهاش را با سابقه کیروش و حضورش در رئال و منیو میسنجند. البته طبیعی است که مساله کارنامه و تعداد جامهای قهرمانی تا حدود زیادی متناسب با قیمت مربیان بیکار فعلی بالا و پایین میشود و نمیتوان مربی صاحب کارنامه فوقالعاده با قیمت پایین انتخاب کرد. از طرفی صرفا نمیتوان گفت در شرایط فعلی انتخاب یک سرمربی با کارنامه قابل توجه میتواند ملاک موفقیت در تیم ملی فوتبال ایران در ادامه مسیرش باشد و باید نکات و مسائل مختلف را در نظر گرفت و در نهایت انتخاب عاقلانهای انجام داد که پیشرفت، مهمترین ملاک قرار گیرد و البته به تداوم بزرگی و اعتبار فوتبال ایران کمک کند.
کاریزماتیک و جذاب یا علمگرا و بیحاشیه؟
برای انتخاب سرمربی تیم ملی میتوان دستهبندیهای دیگری هم داشت که همه در فرعیات قرار میگیرد و مساله اصلی فوتبال ایران نیست. مثلا این است که وقتی نام فلان گزینه مطرح میشود دربارهاش مینویسند کاریزماتیک نیست و جنم ندارد. مربی دیگر بر اساس جذابیت تیپ و قیافهاش یا رفتارهای کنار زمینش آنقدر در رسانهها بولد شده که مورد توجه قرار میگیرد و همه خیلی زود به شکلی احساسی انتخابش میکنند. برخی مربیان علمگرا و بیحاشیه را میپسندند که سرش توی لاک خودش باشد و همه چیز را تئوریزیه و دقیق پیش ببرد. داشتن این آیتمها همه میتواند خوب و جالب باشد اما نباید جزو آپشنهای اصلی انتخاب فدراسیون فوتبال قرار بگیرد. کما اینکه ممکن است در طول زمان تعاریفمان از مربی کاریزماتیک به کلی تغییر کند و این عنصر یا مسائلی مثل جذابیت ظاهری و داد و هوارهای کنار زمین یا تحت تاثیر قرار دادن داوران و رسانهها اصلا به چشممان نیاید.
از سرمربی جدید چه میخواهیم؟
شاید در نظر گرفتن همین مساله به تنهایی هم بتواند چراغ راه فدراسیون فوتبال باشد یا اینکه حداقل شاید بهتر باشد این مساله را بهعنوان پایه انتخابشان در نظر بگیرند و پیش بروند. واقعیت این است که باید ببینیم از سرمربی جدیدمان چه میخواهیم؟ ما در حال حاضر یک تیم ملی قابل با کلی لژیونر و فوتبالیست درجه یک داخلی داریم که شاید تا چهار سال آینده هم راحت بتوان با این مجموعه پیش رفت. حالا باید ببینیم از سرمربی جدیدمان فقط میخواهیم همین تیم را مرمت کرده و دستی به سر و رویش بکشد یا از اساس تیم دیگری بسازد؟ ۴۸ تیمی شدن جام جهانی بعدی و راحتتر شدن صعود به این تورنمنت چقدر برای انتخاب سرمربی بعدی اهمیت دارد؟ آیا حالا دیگر باید سرمربی بخواهیم که در جام جهانی حتما ما را یک پله بالاتر ببرد یا اگر این اتفاق نیفتاد و در جام ملتها هم قهرمان نشدیم، همین که نشانههای پیشرفت را در تیم ملیمان با چشم غیر مسلح هم ببینیم و لذت ببریم کفایت میکند؟
- 10
- 4