به این ترتیب، فوتبال کشورمان نه در ویژهترین بخش مراسم که معرفی مرد سال فوتبال آسیا بود به موفقیت رسید و توپ طلا را در دست علیرضا بیرانوند دید و نه در سایر بخشهای فنی و اداری به توفیق خاصی دست یافت. ما امیدوار بودیم در فوتسال مهدی جاوید را به عنوان بازیکن برتر قاره کهن ببینیم که این امر محقق نشد؛ درست مثل جایزه برترین لژیونر که به هیونگ مین کرهای رسید و حتی عنوان تشریفاتی و کماهمیت بهترین فدراسیون قاره که آن هم به ایران نرسید. مساله شکست در هنگکنگ اما فراتر از عدم تصاحب چند تندیس بود و از ابعاد دیگری هم برای فوتبال ایران مایوسکننده بهنظر میرسید. آیا واقعا ما راه را درست میرویم؟
لابی؛ آری یا نه؟
بلافاصله بعد از پایان مراسم و بیبهره ماندن کشورمان از جوایز سال کنفدراسیون فوتبال آسیا، بسیاری از کارشناسان و مخاطبان این رشته ورزشی وجاهت انتخابهای کنفدراسیون را زیر سوال بردند. در این میان بیشترین اعتراضها معطوف به عدم انتخاب علیرضا بیرانوند به عنوان مرد سال فوتبال آسیا بود و در همین زمینه کلیدواژه «لابی» بیشتر از هر چیز دیگری بهکار میرفت. بسیاری بر این عقیده بودند که بهطور کلی نفوذ فدراسیون فوتبال ایران در تشکیلات مدیریتی قاره بسیار اندک است و این موضوع خودش را در شکلهای مختلف نشان میدهد؛ از عدم اعطای میزبانیهای مهم به ایران تا حل نشدن برگزاری مسابقات نمایندگان ایران و عربستان در زمین بیطرف. این گروه از منتقدان عقیده دارند در انتخابهای کنفدراسیون فوتبال آسیا که هرگز شفافیت مدلهای مشابه بینالمللی را ندارد و ریز آرا هم هیچوقت منتشر نمیشود، این نفوذ و لابی فدراسیونهاست که سرنوشتساز میشود.
این تئوری البته مخالفانی هم دارد؛ مثلا عباس ترابیان، عضو سابق کمیته فوتسال کنفدراسیون فوتبال آسیا که ادعایی عجیب مطرح کرده است. ترابیان میگوید: «در AFC کمیتهای وجود دارد که تمام موارد و شاخصها برای انتخاب برترینها را بررسی میکند. به طور مثال اگر علیرضا بیرانوند در بازی با عراق آن گلها را دریافت نمیکرد، فکر میکنم میتوانست بهترین بازیکن سال آسیا شود. این کمیته حتی آخرین بازیهای ملی و باشگاهی را بررسی میکند.
به این دلیل که اگر اعلام کردند فلان بازیکن بهترین بازیکن سال آسیاست، او در روند نزولی نباشد که انتخاب خودشان زیر سوال برود. به همین دلیل میگویم اگر بیرانوند در بازی با عراق آن گلها را دریافت نمیکرد، میتوانست بهترین بازیکن سال آسیا شود.» ادعای ترابیان بسیار عجیب است؛ یعنی باید باور کنیم اگر دو هفته پیش بیرانوند جلوی عراق کلینشیت میکرد، الان توپ طلا را برده بود؟ اگر این ادعا را برای امسال منطقی بدانیم، باید پرسید سال گذشته چرا بیرو با اینکه حتی تا زمان اهدای جوایز هم شرایط خوبی داشت، باز توپ طلا را نگرفت؟
فاجعهای به نام اطلاعرسانی
جنبه دردناکتر ماجرا این است که ما حتی در «مدیریت ناکامی» هم مهارت نداریم. در شرایطی که علیرضا بیرانوند برای شرکت در مراسم برترینهای سال آسیا راهی هنگکنگ شده بود، مدیر روابطعمومی وزارت ورزش ۲۴ ساعت پیش از آغاز مراسم از شکست قطعی علیرضا خبر داد و حال همه را گرفت. به هر حال عجیب نیست که مدیران وزارتخانه زودتر از سایرین در جریان اخبار قرار بگیرند، نکته عجیب این است که یکی مثل مازیار ناظمی به خودش اجازه بدهد چنین خبری را یک روز زودتر منتشر کند و روح و روان ورزشکار ما و هواداران فوتبال ایران را بههم بریزد. این البته اولین گاف ناظمی نیست و اصولا از او غیر از این هم انتظار نمیرود، اما واکنش بعدی وزارتخانه حتی مایوسکنندهتر بود؛ جایی که پایگاه اینترنتی وزارت ورزش بعد از مشاهده بازتابهای بسیار منفی رفتار ناظمی، تنها در فاصله چند ساعت به آغاز مراسم، مصاحبهای از قول یکی دیگر از مدیران وزارتخانه منتشر کرد و به نقل از او از شانس بالای بیرانوند برای فتح توپ طلا خبر داد؛ ادعایی که به وضوح جنبه تلاش برای اصلاح اشتباه قبلی را داشت و مطابق انتظار موفق هم نبود؛ چون فقط چند ساعت بعد نتایج روشن شد. کاش حالا که نمیتوانید برای فوتبال ایران دستاورد داشته باشید، حداقل خبر باختهای بیپایانمان را با حسن سلیقه بیشتری منتشر کنید! آیا این هم توقع زیادی است؟
- 17
- 6