بعد از کش و قوسهای فراوان به نظر میرسد تکلیف نیمکت تیم ملی کشورمان در آستانه روشن شدن قرار گرفته است. درست یک سال پیش در بهمنماه ۹۷ ماموریت کارلوس کیروش در فوتبال ایران به پایان رسید و مرد پرتغالی به نیمکت تیم ملی کلمبیا کوچ کرد. پس از آن فدراسیون فوتبال که خودش را در مواجهه با مطالبه افکار عمومی برای تداوم استفاده از مربیان بزرگ خارجی و دانش روز فوتبال جهان میدید، بعد از کلی بررسی و بالا و پایین، نهایتا مارک ویلموتس بلژیکی را جانشین کارلوس کیروش کرد؛ انتخاب غلطی که شاید کمر فوتبال ملی ایران را شکست.
ویلموتس در حالی با یک قرارداد نسبتا گرانقیمت سرمربی ایران شد که تیم ملی ما به واسطه اعتباری که در دوران کیروش پیدا کرده بود، میتوانست یک هدف مناسب برای بسیاری از مربیان معتبر و توانمند شاغل در فوتبال جهان به شمار بیاید.
حتی بعدها افشا شد فدراسیون تا مرز توافق با هروه رنار فرانسوی، سرمربی تیم ملی مراکش در جامجهانی ۲۰۱۸ هم پیش رفت و تندیس فوتبال ایران نیز به وی اهدا شد، اما درگیر بودن این مربی در جام ملتهای آفریقا باعث شد مدیران هنرمند فوتبال ایران در دام تعجیل گرفتار شوند و فقط به خاطر یک ماه صرفهجویی بیهوده در زمان، ویلموتس را انتخاب کنند. به این ترتیب رنار که تیمش در جامجهانی با ایران همگروه بود و کار با تیم ملی ما را هم دوست داشت، سرمربی عربستان شد و ویلموتس به ایران آمد تا به خاطر یک حضور کاملا نصفهونیمه و رقم زدن بدترین نتایج ممکن، چیزی حدود سه میلیون یورو خرج روی دست فدراسیون فوتبال ایران بگذارد!
ابعاد فاجعهبار این قرارداد چنان بود که سرانجام به دوران حضور مهدی تاج در فدراسیون فوتبال ایران پایان داد و البته هنوز خطر شکایت حقوقی مربی بلژیکی در فیفا وجود دارد. به این ترتیب حالا فدراسیون فوتبال ایران در مخمصه انتخاب دوباره سرمربی تیم ملی قرار گرفته، اما شرایطش بسیار دشوارتر از قبل شده است. الان دیگر به برکت دستمزد هنگفتی که ویلموتس گرفت، منابع مالی ته کشیده و حتی بخشی از دستمزد این مربی هم از یک شرکت داخلی قرض شده است.
اگر پول هم به اندازه کافی بود، وضعیت خاص تیم ملی که در آستانه حذف از مرحله پیشمقدماتی جامجهانی قرار گرفته، ایجاب میکند کسی روی نیمکت این تیم بنشیند که حداکثر آشنایی را با فوتبال ما داشته باشد. شاید بهترین گزینه به این منظور برانکو ایوانکوویچ بود، اما اهمال دوباره فدراسیون در مذاکره و توافق با مربی کروات باعث شد این فرصت نیز از بین برود و پروفسور هدایت تیم ملی عمان را بر عهده بگیرد. به این ترتیب حالا فقط استفاده از گزینه داخلی باقی مانده؛ جایی که از ابتدا هم گفته شد تنها دو گزینه یعنی علی دایی و امیر قلعهنویی پیش روی فدراسیون است. ظاهرا مذاکره با دایی به دلایل نامعلوم متوقف شده و این مربی همچون چند ماه گذشته قادر به کار نیست، اما قصه امیر قلعهنویی فرق میکند. سرمربی سپاهان روز پنجشنبه در نشست خبری قبل از بازی با فولاد تایید کرد که از طرف فدراسیون فوتبال با او مذاکره شده است. در عین حال اما در این مسیر هم مشکلاتی وجود دارد. اول اینکه قلعهنویی در حال حاضر تیم دارد و تیمش هم در لیگ نوزدهم در کورس قهرمانی است؛ بنابراین ساده نیست که فکر کنیم سپاهان به راحتی و با طیب خاطر او را از کف میدهد. حضور همزمان امیر در سپاهان و تیم ملی میتواند یک راهکار باشد، اما این هم کپی از نسخه دمده شده و ناموفق سرمربیگری علی پروین در پرسپولیس و تیم ملی است؛ یک بازگشت به عقب همهجانبه بعد از سه دهه.
از اینها که بگذریم، بازگشت قلعهنویی به تیم ملی از نظر فنی هم منتقدان زیادی دارد. کم چیزی نیست عقبگرد از سرمربی سابق و فعلی پرتغال و کلمبیا به مردی که حتی یک تجربه بینالمللی در کارنامهاش ندارد، شش سال از آخرین قهرمانیاش در ایران میگذرد و سیزده سال پیش هم کارنامهای ناموفق از او در تیم ملی به جا مانده بود. راستی امیر در تمام طول این مدت شاکی بود که دوره قبلی حضورش در تیم ملی با بلاتکلیفی فدراسیون تقارن پیدا کرده؛ الان هم اتفاقا انتخاب او از سوی فدراسیون بدون رئیس، بهانه کافی برای تکرار طولانیمدت این غرولند را برای قلعهنویی فراهم میکند!
- 17
- 3