علي دايي رفته كنكور دكترا داده و حالا برای شركتش در آزمون كلي سر و صدا به پا شده است. موافقين و مخالفينش به صف شدهاند. حالا جماعتي كه تعدادشان كم هم نيست، ميگويند او با تحصيلات غيرمرتبطش چرا بايد لقب جامعهشناس بگيرد. زياد ميشنويم كه كسي در ۴۸ سالگي نميتواند جامعهشناس شود و...
علي دايي يكي از اولين فوتباليستهاي تحصيلكرده بعد از انقلاب است. او در دهه ۶۰ از دانشگاه شريف تهران، با معدلي قابل اعتناء مدرك ليسانس متالوژي گرفته است. بعد در سالهاي ابتدايي دهه ۸۰، به لطف امتيازات ويژه براي قهرمانان، بدون آزمون به رشته تربيتبدني رفته و مدرك كارشناسي ارشد تربيت بدنياش را در دوره مديريت دكتر قديمي در سازمان ورزش دانشگاه آزاد گرفته است.
بعد از سالها و در شرايطي كه ظرفيت رشتههاي دكترا در دانشگاهها افزايش پيدا كرده، او اين حق را داشته تا در آزمون دكترا شركت كند. براي اين كار هم احتمالاً پس از ظرفيتسنجي، در بين رشتههاي ممكن، رشته جامعهشناسي را انتخاب كرده است. اتفاقاً او شانس بالايي براي قبول شدن هم دارد. برايتان مثالي ميزنم؛ عادل فردوسيپور مجري سرشناس ۹۰ و دوست صميمي خيلي از ما رسانهايها. عادل، كارشناسي و كارشناسيارشدش را در رشته مهندسي صنايع و از همان دانشگاه شريف گرفت، اما سه سال قبل رفت و در رشته مديريت رسانه آزمون دكترا داد.
رشتهاي كه اصلاً هيچكدام از واحدهايش را هيچگاه پاس نكرده بود، اما به لطف تسلط عالي به زبان انگليسي و زدن بيش از ۸۰ درصد تستهايش و موفقيت در تستهاي هوش كه اركان اساسي دكترا هستند، توانست رتبهاي در حدود ۲۵ بياورد و اگر اشتباه نكنم در پرديس دانشگاه تهران قبول شد و حالا درگير مراحل پايان نگارش تز دكترايش است.
درباره عادل كه تقريباً تمام تستهاي مديريت و رسانه و نظريههاي ارتباطياش را چيزي نزديك به صفر زده بود، هيچكدام از ما گلايهاي نداشتيم و هيچكس نگفت يعني عادل قرار است با اين مدرك دكترا كه گرفته، جاي يكي مثل علياكبر فرهنگي را بگيرد؟اصلاً بگذاريد يك مثال ديگر برايتان بزنم؛ چيزي كه خيلي نزديكتر است به نمونه مدركگيري براي داشتن لقب. البته ميشد نمونه علي فتحا...زاده و اين دو جين دكتراي افتخاري و اجباري كه از سراسر دنيا گرفته را هم مطرح كرد، اما بگذاريد برويم سراغ مدرك دكتراي عليرضا دبير.
عليرضا در سال ۸۸ از تز دكتراي مديريت يكپارچه شهري خود در دانشگاه شهيد بهشتي تهران در مديريت برنامهريزي منابع انساني دفاع كرد. علي تمام طول تحصيلات آكادميكش را همانجا گذرانده است. البته براي ليسانس، در كنكور شركت نكرد و به ازاي مدال طلاي المپيك سيدني، از رئيسجمهور دولت اصلاحات خواست تا زمينه تحصيلش را فراهم كند. او قبل از راهيابي به شوراي شهر تهران، دانشجوي ارشد شد و بعد هم دكترا گرفت. البته در هر دو آزمون از سهميه قهرمانان ملي استفاده كرد و اين كمكي بود براي ادامه تحصيلش. او يك قهرمان كشتي است كه عضو هيأت علمي دانشگاه علامه طباطبائي شده و در رشته مديريت تدريس ميكند. رسول خادم درست شرايطي مشابه با او دارد. البته رسول علوم اجتماعي و جامعهشناسي شهري خوانده و دكترايش را از واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد گرفته است.
در بين سلبريتيها، فقط همين چند نفر نيستند كه دكترا دارند. چالش دكترا هميشه و از ديرباز وجود داشته. مثلاً الان عباس جديدي در حال دفاع از تز دكتراي حقوقش است. از پايه هم در دانشگاه آزاد درس خوانده و خودش را حالا يك وكيل برجسته مينامد. او چند وقت پيش در مصاحبهاي با خبرآنلاين گفت: «مهمترين منبع درآمديام، دفتر وكالتي است كه دارم. حدود ۲۰ وكيل در اين دفتر مشغول هستند و يك مجتمع حقوقي براي پروندههاي مختلف داريم.» عباس درسش را با ليسانس تربيتبدني شروع كرده است. ورود به دانشگاه آزاد به لطف قانون سرباز قهرمان و البته عنايت ويژه دكتر بهرام قديمي در دانشگاه آزاد بود!همين حالا در جمع شوراي شهريها، حبيب كاشاني هم دارد دكترا ميخواند. دكتراي فقه و حقوق اسلامي، احتمالاً در واحد تهران جنوب.
او تا قبل از رفتن به شورا، از دانشكده تربيت معلم، ليسانس پرورشي داشت، چون كارمند آموزشوپرورش بود و معلم تربيتي، اما حالا ديگر ميشود دكتر حبيب كاشاني صدايش كرد، يك حقوقدان. او اما قرار است وكيل باشد؟ راستش را بخواهيد، نه. برگرديم به كيس علي دايي. آيا علي دايي قرار است يك جامعهشناس باشد؟ دايي مگر قرار است نقش مرحوم غلامحسين صديقي را براي جامعهشناسي ايران ايفا كند كه اينگونه به او نقد ميشود. او قرار نيست پدر علم جامعهشناسي ايران باشد. در بدترين حالت خواسته در دورهاي كه تب گرفتن دكترا داغ است، مدركش را در كلكسيون شخصياش داشته باشد. او مدرك ارشد داشته و كنكور دادن حقش بوده.
نه قرار است ساروخاني باشد، نه دكتر طالب و نه دكتر غلام عباس توسلي يا يوسف اباذري. اين توانايي را هم ندارد كه مثل رائفيپور از دكتراي جامعهشناسي پول بسازد. ادامه تحصيل دايي اين حُسن را دارد كه او ناگزير ميشود در زمان ارائه تز، سراغ تزي برود كه گرايشش جامعهشناسي ورزشي باشد. همين حالا چند جامعهشناس مثل دكتر محمد رحمتي در دانشگاه رشت داريم كه تز دكترايشان ورزشي بوده و حالا جامعهشناس ورزشي لقب ميگيرند، اما اگر اين عنوان را علي دايي، به عنوان برند ورزش ايران داشته باشد، بدون شك كسي نميتواند به او بگويد چرا. راستش را بخواهيد، يكبار هم كه دايي تصميم درست گرفته، نبايد اينگونه با حمله روبهرو شود. او در همه اين سالها كم تصميمات غلط نگرفته اما بيشك اين تلاشش براي ادامه تحصيل رويكردي اشتباه نيست.
فرهاد عشوندی
- 17
- 2