نزديک به دو سال است که پرسپوليسيها بيشترين سهم را از بازيکنان حاضر در اردوي تيم ملي دارند. هر چند تعداد پرسپوليسيهايي که در ترکيب اصلي تيم ملي ايران قرار ميگيرند زياد نيست اما در اردوهاي دو سال اخير تيم ملي، پرسپوليس حداقل پنج بازيکن داشته است.
ولی نکته مهم و عجيب اين است که تقريبا هيچکدام از هافبکهاي پرسپوليس به تيم ملي دعوت نميشوند. عليرضا بيرانوند، سيدجلال حسيني، محمد انصاري، وحيد اميري و مهدي طارمي بازيکناني هستند که از پرسپوليس به اردوي اخير تيم ملي براي بازي با کرهجنوبي و سوريه دعوت شدهاند. حسين ماهيني و کمال کاميابينيا هم نامشان هميشه در فهرست ۵۰ نفره کارلوس کيروش هست. همانطور که ميبينيد بهجز کاميابينيا، هيچکدام از پرسپوليسيهاي دعوتشده به تيم ملي، هافبک نيستند.
از نوري شروع شد
اين اتفاق درحالي ميافتد که به عقيده خيلي از کارشناسان در موفقيتهاي يکي، دو سال اخير سرخپوشان هافبکهاي اين تيم نقش اصلي را بازي ميکنند. اگرچه عملکرد مدافعان اين تيم هم در قهرماني فصل پيش قرمزها تأثير زيادي داشت اما پرسپوليس قهرماني يک فصل پيشتر را بهخاطر عملکرد ضعيف دروازهبان و مدافعان وقت تيمش از دست داد.
باوجوداين در همان فصل هم هافبکهاي پرسپوليس فوقالعاده درخشان بودند. حالا اينکه چرا خط هافبک پرقدرت پرسپوليس در اين سالها سهم چنداني در تيم ملي نداشته عجيب به نظر ميرسد؛ البته ماجرا مربوط به يکي، دو فصل اخير نيست.
اگر به عقبتر هم برگرديم باز هم به اين مسئله برخورد ميکنيم. پرسپوليس بعد از آمدن برانکو متحول شد و بازيکنانش به سطح کيفي بالايي رسيدند. قبل از برانکو پرسپوليس چند سالي بود که بهشدت تضعيف شده بود و مدتي حتي يک بازيکن هم در تيم ملي نداشت اما در همان سالها بازيکني مثل محمد نوري بود که بهتنهايي در پرسپوليس ميدرخشيد.
کيروش اما تا مدتها او را به اردوي تيم ملي هم دعوت نميکرد. درخشش کمنظير نوري در ليگهاي سيزدهم و چهاردهم و البته رفتار حرفهاي اين بازيکن که اصلا به دعوتنشدنش اعتراض نميکرد سرانجام کيروش را مجاب کرد که از کاپيتان پرسپوليس براي حضور در اردوي تيم ملي دعوت کند. کيروش اما از نوري چندان در ترکيب تيم ملي قرار نميداد و اين روند با آمدن برانکو به پرسپوليس هم عوض نشد.
ستارههاي پرسپوليس؛ غايبان تيم ملي
بدون شک سرشناسترين هافبک پرسپوليس که راهي به تيم ملي پيدا نميکند محسن مسلمان است. مسلمان که در پرسپوليس بهخاطر ارسال پاس گلهاي زياد و تبحر در سانترها و زدن ضربات ايستگاهي لقب «مهندس» را گرفته حتي يکبار هم به اردوي تيم ملي دعوت نشده است؛ البته شايعاتي درباره اينکه کيروش بهدليل مسائل غيرفني از مسلمان استفاده نميکند وجود دارد که خيلي قابل اثبات نيستند.
شماره ۷۷ پرسپوليس بارها از علاقهاش براي بازي در تيم ملي حرف زده اما کيروش هيچگاه اين شانس را به او نداده. اصلا يکي از بزرگترين انتقاداتي که به سرمربي تيم ملي ميشود درباره همين دعوتنشدن مسلمان است. باوجوداين کيروش هيچگاه حاضر نشده دراينباره توضيح بدهد. فرشاد احمدزاده ديگر هافبک پرسپوليس هم تقريبا همين وضعيت را دارد.
او در دو فصل اخير يکي از موفقترين بازيکنان پرسپوليس بوده که بهرغم جثه نهچندان بزرگش در چند پست بازي ميکند. او هم يکي، دو مرحله به اردوي تيم ملي دعوت شده اما هيچگاه در ليست نهايي نمانده است؛ البته درباره او اعتراض زيادي به کيروش نشده اما اينکه فرشاد حتي در بازيهاي دوستانه و تشريفاتي تيم ملي هم فرصت امتحان و عرض اندام نداشته کمي عجيب است.
کمال کاميابينيا، هافبک دفاعي پرسپوليس هم چندان مورد توجه سرمربي تيم ملي نيست. کاميابينيا در دو سال گذشته تبديل به يک مهره مهم و بيجانشين در پرسپوليس شده اما حتي بعد از کناررفتن بازيکناني مثل جواد نکونام و آندو تيموريان هم فرصتي براي بازي در تيم ملي پيدا نکرده است.
او البته چهار بازي رسمي در مقابل تيمهاي ضعيفی مثل گوام در کارنامه دارد اما اين تعداد بازي ملي با اعتباري که او در دو سال اخير براي خودش در پرسپوليس دست و پا کرده توازن ندارد. کمال بعد از مصدوميتي که در اواخر فصل گذشته نصيبش شد کمي افت کرد و هنوز نتوانسته به روزهاي اوجش برگردد.
با اين همه خيلي بعيد است که کيروش روي او بهعنوان يکي از نفرات اعزامي به جامجهاني حساب کند. زيرا کمال در بهترين روزهايش هم جزء اولويتهاي کيروش نبوده است. اين اتفاق درباره ديگر هافبک فصل گذشته پرسپوليس يعني سروش رفيعي هم رخ داده.
سروش البته در جام ملتهاي آسيا در سال ۲۰۱۵ استراليا توانست دقايقي در تيم ملي بازي کند اما بعد از آن به مرور از رادار کیروش خارج شد. گاهي به اردوها دعوت ميشد و در نهايت از ليست نهايي خط ميخورد. در اين بين فقط وحيد اميري است که اعتماد کامل کيروش را جلب کرده است.
او از زمان حضورش در باشگاه نفت به تيم ملي دعوت ميشد. ضمن اينکه پست بازي او هافبک نيست و بيشتر در نقش وينگر يا حتي مهاجم بازي ميکند.
تا کيروش هست همين است!
هافبکهاي پرسپوليس کيفيت خوبشان را در اين سالها به همه ثابت کردهاند بنابراين دليل دعوتنشدنشان به تيم ملي ضعف يا پايينبودن سطح بازيشان نيست. به نظر ميرسد آنها در اين سالها قرباني تفاوت فلسفه دو سرمربي شدهاند: کيروش و برانکو؛ سرمربي پرسپوليس در دو سالي که سرمربي اين تيم بوده نشان داده فلسفهاش مالکيت توپ و ايجاد موقعيت گل است. درواقع او بيشتر روي حمله تمرکز دارد تا دفاع.
اين مسئله حتي باعث شد که پرسپوليس قهرماني ليگ پانزدهم را بهخاطر تفاضل گل از دست بدهد. چون سازمان دفاعي پرسپوليس به اندازه سازمان هجومياش اين تيم خوب نبود. تيم برانکو هر چقدر خوب گل ميزد خوبتر هم گل ميخورد.
نتيجه اين شد که پرسپوليس در روز آخر ليگ پانزدهم، قهرماني را به استقلال خوزستان واگذار کرد. در ليگ شانزدهم اما برانکو اين ايراد تيمش را هم رفع کرد و در نهايت سه هفته مانده به پايان ليگ، قهرمان شد. اما تيم ملي با هدايت کيروش درست در نقطه مقابل تيم پرسپوليس با برانکو است. کيروش تيمش را با فلسفه دفاعي پرورش داده است.
براي او بستهماندن دروازه مهمتر از گل زدن است. او هافبکهايي با خصوصيات دفاعي، جنگندگي و دوندگي را ترجيح ميدهد. براي تيم کيروش کسي مثل سعيد عزتاللهي مهمتر از کسي مثل مسلمان، احمدزاده يا حتي کاميابي نياست؛ البته اين مسئله فقط درباره هافبکهاي پرسپوليس صدق نميکند.
کيروش کلا با بازيکنان فانتريباز، تکنيکي و هيجاني ميانه خوبي ندارد. مثلا ايمان مبعلي، داريوش شجاعيان و پيشتر مجتبي جباري هم نتوانستند نظر کيروش را بهطور کامل جلب کنند.
او ترجيح ميدهد با هافبکهاي منظمتري مثل عليرضا جهانبخش، اشکان دژاگه، احسان حاجصفي، اميد ابراهيمي و... کار کند. براي او نظم تيمي اولويت دارد و بههميندليل هافبکهاي پرسپوليس و همه هافبکهايي که در اين سبک بازي ميکنند جايي در تيم ملي نخواهند داشت؛ لااقل تا وقتي کيروش سرمربي تيم ملي است.
- 15
- 4