صعود نوستالژیک مصر به جام جهانی بهانهای بود برویم سراغ مجید جلالی. مجید جلالی که همیشه می گفت: «مربیگری یک ترم موفقیت دارد. کسی که ۵ سال آخر کارنامه اش خالی از نتیجه باشد، تمام شده است.» حالا به نظر می رسد که نظرش تغییر کرده است. حالا که خودش دهه ۶۰ زندگی را رد کرده اعتقاد دارد تجربه کهنه دری گرانبهاست در مربیگری.
او به بهانه جدیدترین موفقیت هکتور کوپر بعد از تقریبا یک دهه ناکامی مطلق، می گوید کافی است یک مربی با تجربه به این نتیجه برسد که شوق کار دوباره دارد، آن وقت دوباره پر می کشد و با تجربه اش پرواز می کند. بیایید حرف های جدید آقا معلم را مرور کنیم.
دستیار جوان چه خوب است!
ببینید وقتی یک مربی سال ها کار می کند، اندوخته اش تجربه اش است. تجربه شاید گرانبها ترین پارامتر برای مربی باشد و بالاتر از هر علمی. حالا این مربی شاید سنش رفته باشد بالا و انرژی کارش کم شده باشد. آن کم کاری را با یک سری دستیار جوان ، می توانند حل کند. خودش کار نظارتی کند و تجربه اش را برای پرواز تیم به کار بگیرد.
کوه طلای علی پروین!
وقتی یک مربی در ۵ ساله آخر کارش نتیجه نگرفته یعنی انگیزه اش را در کار از دست داده. در اروپا می گویند یک مربی وقتی به حوزه خلیج فارس می آید دنبال پول راحت است و مسیر بازنشستگی را در پیش گرفته . ولی این به معنای پایان عصرش نیست. همین هکتور کوپر که می گویید، سال های زیادی نتوانست موفق باشد اما می خواست برگردد. هی تجربه های نشدنی را محک زد تا بالاخره در مصر دوباره احیا شد. یا رانیری و خیلی های دیگر از این مربی های بزرگ بودند که رفتند و باز برگشتند. ببینید اصلا همین علی پروین خودمان.
آیا کسی می تواند منکر کوه طلای تجربه اش شود؟ شاید انرژی کار در زمین را برای بالا رفتن سنش ندارد اما تجربه اش گران بهاست. حتی من به سازمان لیگ گفتم هر کدام از تیم ها یکی از این سرمایه ها را کنار خودش جذب کند و تجربه شان توی خانه های شان خاک نخورد و خدای ناکرده نرود آن دنیا. به نظر من مربیانی مثل پروین و آن دست مربیان باتجربهای که هنوز شوق کار دارند را باید بیاوریم. کسانی که شوق کار دارند اما انرژی کمی برای شان مانده. نگذاریم تجربیات شان دور ریخته شود.
چرا کوپر برگشت؟
هکتور کوپر یکی از آنهایی است که مکتب فوتبالش مبتنی بر نتیجه است. برایش حفظ توپ در اولویت نیست. می گوید دروازه ات را محکم بچسب ، حتما فرصت بردن بازی را بدست می آوری. کم نیستند این مربی ها. از رانیری ، ره هاگل مربیان پرتغالی مثل مورینیو و خیلی های دیگر ، می شود خیلی ها را اسم برد که پیرو این طرز فکر هستند و در ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ اتفاقا به موفقیت های زیادی رسیدند و جای فوتبال شناور هلندی یا سبک بازی مالکانه برزیلی را گرفتند. این عصر با اوج گیری تیکی تاکا برای مدتی به حاشیه رفت اما به نظر می رسد با موفقیت های اخیر مربیان ان سبک ، خیلی دوباره این سبک از نتیجه گرایی در اولویت قرار گرفته است.
تیکی تاکا یا فوتبال نتیجه گرا؟
در فوتبال هر ۵ سال یک نوع مکتبی رو می آید و خودش را مطرح می کند. تیکی تاکا و فوتبال مالکانه زیباست اما انجامش سخت و پیچیده و زمانبر. الان دوباره مدل فوتبالی که اغلب کشورها دنباش هستندهمین فوتبال نتیجه گراست. در ۵ سال اخیر ، این تیم ها و مربیان به موفقیت های خوبی می رسند. شاید الان تنها آلمان است که با این سبک در فوتبال دنیا بازی نمی کند و هنوز کنترل توپ .و مالکیت را همراه با بازی زیبا و نتیجه گیری در اختیار دارد.
در این مکتب چون کلا فرآیند رسیدن به موفقیت خیلی پیچیدگی تمرینی زیادی ندارد و زمان زیادی نمی خواهد ، مسیر رسیدن به آن راحت تر است. رسیدن به تیکی تاکا برنامه ده ساله می خواهد و خیلی سخت است انجامش .ولی این سبک نه . با یک برنامه دو یا سه ساله می توانی به موفقیت های خوبی هم برسی. این سبک هر از گاهی خودش را تحمیل می کند و خیلی ها دنبالش می کنند.
صعود با معجزه یا صعود بی دغدغه؟
به هر حال فوتبال در همه جای دنیا دارد رشد می کند شما بازی ایتالیا با مقدونیه را دیدید در برابر یک حریف که تا چند سال قبل در اروپا به نوعی زنگ تفریح بود، زمینگیر شد.تیم ها دارند در مورد فوتبال کارهای علمی می کنند. جاذبه فوتبال هم به همین است که نمی توانی تا لحظه آخر ناامید شوی. این یک جاذبه بزرگی است. در هندبال و بسکتبال هیجان و امید به زندگی فوتبال کمتر اتفاق می افتد.
در فوتبال حتی اگر دو گل هم عقب باشی ، امید به معجزه وجود دارد . این ها بخش مهمی از جاذبه فوتبال است اما این که کدامش خوب است یا بد را نمی شود درباره اش حرف زد. ولی ترجیح این است که راحت و بی استرس به جام جهانی صعود کنی. از این نظر فکر می کنم این بار شاید هیجان صعودمان به جام جهانی کمتر بود اما آسایش خیال بیشتری داشتیم. اگر بی دغدغه صعود کنی حتما کار بهتری است .
شفرچون پیر است ، خوب است یا بد؟
اصلا چنین حرفی که مثلا چون شفر سنش بالاست یا در یک دهه گذشته خیلی نتیجه نگرفته، نمی تواند مبنای درستی برای تعریف یا قضاوت او باشد. هیچ کس نمی تواند منکر تجربه این مربی شود.خیلی وقت ها یک مربی وقتی ۴ یا ۵ سال ناکام بوده ، به فکر می افتد.مثال هم تا دلتان بخواهد هست. از امثال هیدینک گرفته تا کاپلو ، رانیری و همین کوپر یا اصلا همین خلیل هوجیچ . درباره شفر هم قضاوت اینچنینی درست نیست او تجربه و علمش را دارد. رزومه ای قابل دفاع پشت سرش است که قطعا برای کار در لیگ ایران به کمکش می آید.
حالا باید دید واقعا دلش به کار ست یا آمده دنبال حقوق. اگر او شوق کار را داشته باشد، قطعا موفق می شود. انرژی کار چیزی است که می توانی از طریق دستیارهایت تامین کنی و خودت نقش بالادستی بگیری ولی مجری کار دستیاران جوانت باشند. اما آن اشتیاق به موفقیت در وجود یک مربی هست؟ وقتی از آن راه دور می آید برای قراردادی نچندان چشمگیر ، به نظرم او آمده که کار کند. به نظرم این مربی صاحب سبک برای کار در ایران اشتیاق دارد. مهم است که ببینی روح مربیگری درستی را برای کارش انتخاب کرده یا نه.
- 9
- 3