«اگر کارهایی که خیلی از فوتبالیستها میکنند را من میکردم، الان کاپیتان استقلال بودم و ۱۵۰ بازی ملی داشتم.» این آخرین حرفهایی بود که علیرضا نیکبختواحدی در خبرورزشی زد. وقتی علیرضا را دعوت کردیم، مثل همیشه با روی باز و اخلاق خوب دعوت ما را پذیرفت و به دفتر روزنامه آمد و حرفهای جالبی زد. بخشی از صحبتهای ستاره نهچندان دور فوتبال ایران را در ادامه میخوانید.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستی؟
خب مدتی است از فوتبال حرفهای دورم و فقط در رسانهها اخبار استقلال را دنبال میکنم. البته بازیها را میبینم، چون دوست ندارم از فوتبال روز عقب بیفتم. سعی میکنم تا جایی که بشود، بازیهای مهم اروپایی را رصد و تاکتیکهای مدرن تیمهای مطرح اروپایی را آنالیز کنم. به غیر از آن درگیر مدارس فوتبالم هستم. چون نسبت به بچههای مردم مسئولم، وقت زیادی برایشان میگذارم. دوست دارم بچهها از همین سن کم فوتبال را اصولی یاد بگیرند تا در آینده آدم مهمی بشوند. من در شهرهای تهران، شهریار و مشهد مدرسه فوتبال دارم و امیدوارم بتوانم این مدارس را گسترش دهم.
به مربیگری هم فکر میکنی؟
صددرصد فکر میکنم. من مدرک B آسیا را گرفتم و در حال حاضر منتظر آغاز شدن کلاسهای A آسیا هستم تا اگر خدا بخواهد، بتوانم مدرک A را بگیرم. البته در این چرخه مربیگری در فوتبال ایران کار کردن بسیار سخت است، چون باید دلال قوی داشته باشی و اهل زد و بند باشی تا بتوانی کار پیدا کنی. البته خدا بزرگ است و بالاخره نوبت ما هم میشود. من تازه اول راه هستم و عجلهای برای سرمربی شدن ندارم.
بعضی از همسنهای تو هنوز هم مشغول بازی هستند.
بله میدانم. من هم اگر پاچهخار بودم و به حرفهای زور بعضیها گوش میدادم، الان کاپیتان استقلال بودم و ۱۵۰ بازی ملی داشتم. ولی من بازی کردن را به هر قیمتی نمیخواستم. همه من را میشناسند و میدانند اهل زد و بند نیستم و هیچ وقت به کسی باج ندادم.
وضعیت این روزهای استقلال را چطور میبینی؟
اگر واقعیت را بگویم، مدیریت استقلال بسیار ضعیف است. من ۵ سال است به باشگاه استقلال نرفتم، ولی تیم خوبی داریم و میشود به آینده این تیم امیدوار بود. استقلال در این فصل تغییرات زیادی داشت و زمان میبرد تا بازیکنان جدید که اکثراً هم جوان هستند، با شرایط استقلال وفق پیدا کنند و با یکدیگر هماهنگ شوند.
چقدر برای قهرمانی به این تیم امیدواری؟
من برخلاف بعضیها خیلی به تیم امسال امیدوارم. تازه یک هفته از لیگ گذشته است. به نظرم این استقلال با استراماچونی یکی از مدعیان اصلی قهرمانی به حساب میآید و پتانسیل این کار را دارد.
تو یکی از آدمهایی هستی که زیاد در فضای مجازی فعالیت داری.
بله، تقریباً زیاد فعالیت میکنم و دوست دارم با مردم در ارتباط باشم. ولی خب متأسفانه فضای مجازی تبدیل به جایی شده که یکسری معلومالحال و آدمهای بینام و نشان عقدههایشان را خالی میکنند و فحش میدهند.
هنوز هم در فضای مجازی درخصوص رفتنت به پرسپولیس حرف میزنند.
بله رفتنم به پرسپولیس مثل بمب بود. هر وقت اسم علی نیکبخت میآید، حرف از این انتقال میزنند، ولی واقعیت این است که استقلالیها من را نمیخواستند. من هم نمیتوانستم در تیمی که طرفدار ندارم، بازی کنم. من عاشق هوادار بودم و بدون آنها نمیتوانستم بازی کنم. چارهای جز رفتن به پرسپولیس نداشتم، چون در آن زمان مثل حالا تیمهای شهرستانی مثل سپاهان و تراکتور قطب نبودند.
تو یکی از معدود بازیکنانی بودی که در اوج محبوبیت راهی تیم رقیب شدی، ولی در پرسپولیس از محبوبیت تو کم نشد.
بله، این یکی از بزرگترین افتخارات من است که مردم همیشه به من لطف داشتند و محبوب بودم. بابت این اتفاق خوشحالم. وقتی هنوز مردم مرا میبینند، درخصوص گلم به کویت و گلی که به الاتحاد زدم، حرف میزنند، ذوق میکنم و این موضوع جای خوشحالی دارد. اگر در زمان ما اینستاگرام وجود داشت، من ۵ میلیون فالوور داشتم. خیلیها به لیدرها و کسان دیگر پول میدادند تا تشویق شوند، ولی من افتخارم این است که بدون خرج کردن حتی یک ریال محبوب بودم و تشویق میشدم. شاید اگر به بعضیها باج میدادم و بلهقربانگو بودم، ۱۵۰ بازی ملی داشتم.
تو در آستانه شکستن رکورد بازی در شهرآورد هم بودی، ولی در کمال تعجب در آخرین شهرآوردت به میدان نرفتی.
بله، به هر حال نظر کادر فنی وقت این بود که بازی نکنم. گلهای ندارم شاید لیاقت نداشتم رکورد پروین را بزنم. البته خیلی رکورد زدن برایم مهم نبود و اهمیتی نداشت.
تو برخلاف بلاژویچ، با برانکو اصلاً رابطه خوبی نداشتی. دلیلش چه بود؟
بلاژویچ واقعاً عالی بود، خیلی در فوتبال به من کمک کرد و دوستم داشت. یادم میآید بلاژویچ در اولین روزهای حضورش در ایران به من، مهدی هاشمینسب و رحمان رضایی لقب پرندههای آسمانی داد. برانکو برخلاف بلاژ نمیتوانست با بازیکنان بزرگ و ستارهها کار کند. در پرسپولیس هم این مشکل را داشت. به همین دلیل ما اصلاً رابطه خوبی با هم نداشتیم و اگر عامیانه بگویم، با هم حال نمیکردیم و از هم خوشمان نمیآمد.
در جایی گفته بودی وقتی از استقلال به پرسپولیس رفتی، تهدید به مرگ شدی. توضیح میدهی؟
وقتی با پرسپولیس قرارداد بستم یکماه ایران نبودم. وقتی برگشتم متوجه شدم شیشههای خانه و ماشینم را شکستند و کلی پیام تهدیدآمیز داشتم. یک بار یک نفر به من زنگ زد و گفت هیچوقت اطراف فشم پیدایت نشود، چون اگر هر جا ببینمت قطعاً میکشمت. چند وقت بعد از این ماجرا یک روز با علی انصاریان رفتیم فشم غذا بخوریم. ناگهان دیدم چندین نفر داخل رستوران آمدند اولش فکر کردم مردم عادی هستند و میخواهند غذا بخورند، ولی دیدم دارند به سمت من میآیند. یکی از آنها نزدیک شد و گفت من همانی هستم که گفتم هیچوقت پایت را اطراف فشم نگذار! واقعاً میخواستند چند نفری من را کتک بزنند، ولی وقتی طرف حرفهایم را شنید، کمی آرام شد و شروع کرد به گریه کردن! او میگفت استقلال را از پدر و مادرم بیشتر دوست دارم و خونم آبی است.
صحبت از علی انصاری شد، او بازیگر بهتری است یا فوتبالیست بهتری بود؟
علی ماشاالله در همه جا موفق بوده و از این بابت برایش خوشحالم. علی هم فوتبالیست خوبی بوده و هم در حال حاضر بازیگر توانمندی است. البته به پژمان جمشیدی نمیرسد. واقعاً پژمان در بازیگری فوقالعاده است و اصلاً به نظرم به اشتباه فوتبال بازی میکرده و از همان اول باید بازیگر میشد.
بزرگترین حسرت فوتبالی نیکبخت چیست؟
قطعاً نرفتن به اسپانیا بزرگترین حسرت فوتبالی من است. من حتی رفتم برای تیم B اتلتیکو بازی کردم، ولی از باشگاه زنگ زدند و شروطی گذاشتند که من قبول نکردم و به استقلال برگشتم.
یادم میآید تو در دوران فوتبالت با مزدک میرزایی همیشه مشکل داشتی. نظرت درخصوص مهاجرت مزدک چیست؟
در دوران فوتبالم مزدک خیلی اذیتم کرد، ولی برایش آرزوی موفقیت میکنم حالا چه در ایران و چه در خارج از کشور.
برگردیم به استقلال، قضیه نبود مترجم را در بازی مقابل ماشینسازی شنیدی؟
بله در جریانش قرار گرفتم. نمیدانم این چه مدیریتی است که نمیتوانند یک مترجم برای مربی بگذارند. آدمهایی که در رأس باشگاه حضور دارند در حد استقلال و هوادارانش نیستند. چه سال گذشته و چه الان از بیرون سمپاشی میکنند و تیم را به حاشیه میبرند. شفر تا قبل از شهرآورد پارسال بت بود و داشت کارش را انجام میداد. ولی بعدش شد دلال! مهدی رحمتی با این همه سابقه یکشبه شد باندباز؟ اگر پنالتی چیپ فرشید اسماعیلی گل میشد هیچکدام از این اتفاقات نمیافتاد. همان بلایی که سر شفر آوردند، میخواهند سر استراماچونی بیاورند. امیدوارم به استراماچونی زمان بدهند و بگذارند کارش را بکند.
خیلیها معتقدند با جدایی رحمتی، منتظری و حیدری استقلال از داشتن یک بزرگتر محروم شد. نظر تو چیست؟
من هم کاملاً موافقم. استقلال در حال حاضر بزرگتر ندارد. نمیخواهم به بازیکنان فعلی بیاحترامی کنم، چون همگی قابل احترام هستند، ولی حضور بازیکنی مثل رحمتی در استقلال لازم بود. مثل پرسپولیس که کاپیتانی مثل سیدجلال و آدم بزرگی روی نیمکت مثل کریم باقری دارد که حضورشان نعمت است. خوبی کریم باقری این است که مثل بعضیها دنبال منافع شخصی و پول نیست و تمام فکر و ذکرش فقط پرسپولیس است. استقلال هم به چنین آدمی نیاز دارد.
تو در زمان حضور دنیزلی در پرسپولیس عملکرد فوقالعادهای داشتی. بازگشت این مربی را به لیگ ایران چطور میبینی؟
مصطفی دنیزلی بینظیر و فوقالعاده است. متخصص کار کردن با ستارههاست. من به شخصه عاشق مصطفی دنیزلی هستم. دنیزلی در کار کردن در مسائل روحی تبحر خاصی دارد. واقعاً آدمی دوستداشتنی است. به نظرم تراکتور با دنیزلی یکی از مدعیان اصلی قهرمانی به حساب میآید. فقط یک نمونه برایتان بگویم قبل از بازی جام حذفی مقابل سپاهان که یک - یک شد، من، شیث، ماهانی، پژمان نوری و ابوالفضل حاجیزاده در اتاق نشسته بودیم و حرف میزدیم ناگهان دنیزلی به داخل اتاق آمد و با عصبانیت به ما گفت از بین شما یک نفر از ترکیب ثابت خط میخورد. بعد از آن به ترتیب ما ۵ تا را صدا کرد تا با ما حرف بزند. واقعاً استرس زیادی داشتیم که چه کسی قرار است خط بخورد. در آخر هم به همه ما بازی داد و اتفاقاً یکی از بهترین بازیهایم را برایش انجام دادم و گل هم زدم.
تو در دوران فوتبالت حاشیه زیادی داشتی. الان چه توصیهای به جوانهایی مثل مهدی قائدی داری که هنوز اول راه هستند؟
تنها کسی که میتواند قائدی را نجات دهد، خودش است. یک بار سر تمرین او را دیدم، به او گفتم این راهی که تو میروی من ۲۰ سال پیش رفتم و باید از یکسری چیزها جلوگیری کنی. به نظرم قائدی هم بچه خوبی است و هم فوتبالیست توانمندی به حساب میآید. امیدوارم به چیزی که لیاقتش را دارد، برسد.
- 16
- 6