این روزهای استقلال هرگز از یاد نمیروند. این بخشی از تاریخ ۷۴ ساله باشگاه است و فراموششدنی نیست. تصویر نیمکت خالی استقلال که فقط پزشک تیم در کادر ایستاده و تنهایی غریب این نیمکت تا همیشه در یاد طرفداران باشگاه حفظ میشود. انگار یک تیم تنها، وسط مهلکهای تمام نشدنی رها شده باشد.
بیاعتمادی در تمام ماههایی که استراماچونی در باشگاه استقلال کار میکرد، سرانجامش همین روزهاست. بیاعتمادی بین استراماچونی و فتحی و هیأت مدیره کار را به جایی رساند که دیگر برای استراماچونی وعدهها باورکردنی نیستند. فتحی هرگز نتوانست رابطهای مبتنی بر اصول حرفهای و البته نزدیک و جدی و صمیمانه با سرمربی برقرار کند و بدون آنکه درباره کیفیت نازل مدیریتش پاسخگو باشد، استعفا نوشت و رفت.
استقلال در هفتههای آخر با استراماچونی بازیهای فوقالعادهای را نمایش میداد و شرایط تیم به شدت امیدوارکننده بود و صدرنشینی مقطعی، پاداش آن بازیها بود اما کسانی که از روابط استراماچونی و باشگاه خبر داشتند و میدانستند روابط تیره و تار است، پیشبینی میکردند که بحرانها بین سرمربی و باشگاه خانمانسوز میشوند اما چارهای اندیشیده نشد تا بزرگترین بحران بین استراما و استقلال شکل بگیرد.
استقلال شاید اولین تیمی باشد که اینچنین شفاف با بحران تحریمهای بانکی رو در رو شده و مربی موفقش را از دست داده. در این میان بیشک نمیتوان از سوءمدیریت باشگاه در ایجاد بیاعتمادی برای آندرهآ استراماچونی گذشت و تحریم بانکی را تنها دلیل این جدلهای خستهکننده ۱۰ روز اخیر دانست اما این بحران برای باشگاههای دیگری که در ورزش ایران بازیکن و مربی خارجی دارند، دیر یا زود همهگیر میشود و فرصت همکاری با بازیکنان و مربیان خارجی از ورزش سلب خواهد شد.
برای باشگاه استقلال روزها سخت میگذرند و تصمیمات و وعدهها همه بیهوده به نظر میرسند. راهها با بنبست مواجه میشوند و حرفها پی در پی دروغ به نظر میآیند. این وضعیت اعتراض هواداران را در پی داشته و علی فتحاللهزاده برای پایان این اعتراضها به عنوان مدیری که ارتباطاتی با جریانهای هواداری دارد، میخواهد نقشی را ایفا کند تا استقلال از این مرحله بگذرد. فتحاللهزاده اما از جمله مدیرانی در باشگاه استقلال است که میتوان با بازبینی دوران او انتقادات بسیاری را مطرح کرد و درباره ادعاهای او به بحث نشست.
مسأله استقلال با فتحاللهزاده حل نمیشود. تماشاگران استقلال همچنان منتظر بازگشت استراماچونی هستند، در مقابل شایعه انتخاب فرهاد مجیدی به عنوان جانشین استراماچونی موضع تند میگیرند و برای آنها هیچ جذابیتی ندارد که فرهاد مجیدی به رغم محبوبیت نزد هواداران روی نیمکت استقلال بنشیند. فرهاد مجیدی میداند که اگر برای نشستن روی نیمکت استقلال بیش از این خود را نزدیک کند، با چه برخوردهای قهری و موضعگیریهای تندی مواجه میشود و این تصمیم را سخت میکند.
هنوز هیچکس دوست ندارد باور کند که استراماچونی از استقلال جدا شده و همچنان این امید ذرهای زنده است که راهی برای بازگشت او پیدا شود اما واقعیت این است که نمیتوان بدون سرمربی هفتهها را پشت سر گذاشت. استقلال در کورس قهرمانی بدون مربی با آسیبهای بزرگی مواجه میشود و این ایده که با وریا غفوری به عنوان کاپیتان - مربی، فصل ادامه پیدا کند، بیشتر احساسی و اعتراضی است، نه ایدهای کارآمد و واقعی.
استقلال با آن نیمکت خالی، با انتخاب ستار همدانی به عنوان سرپرست و عضویت فتحاللهزاده در هیأت مدیره راه تازهای پیدا نمیکند. مسأله اصلی بحران بیاعتمادی بین هوادار و باشگاه است که تبدیلش به اعتماد، کار ستار همدانی و علی فتحاللهزاده نیست و حتی فرهاد مجیدی هنوز نیامده، اعتبار به حراج گذاشته است.
برای آن نیمکت غمگین و تنهای استقلال باید با ایجاد اعتماد بین هوادار و باشگاه، چهرههای جدید انتخاب کرد. با استراماچونی یا بدون حضور او، مسأله اصلی اعتماد است که ساختنش از هیأت مدیره استقلال هنوز برنیامده است.
- 14
- 4