هواپیمای حامل بازیکنان منچستریونایتد روی باند لغزنده فرودگاه مونیخ شروع به حرکت کرد. این سومین تلاش پرواز شماره ۶۰۹ هواپیمای شرکت بریتیش یوروپین ایرویز برای پرواز از فرودگاه پوشیده از برف و گل و لای بود. ۶ فوریه ۱۹۵۸. نتیجه این تلاش اما فاجعهبار بود. ۲۳ کشته از جمله جئوف بنت ۲۵ ساله دفاع چپ، راجر بایرن دفاع وسط ۲۸ ساله، ملیپوش و کاپیتان تیم، ادی کولمن هافبک راست ۲۱ ساله جوانترین عضو تیم، مارک جونز ۲۴ ساله دفاع میانی، دیوید پگ ۲۲ ساله، هافبک دفاعی راست که تازه به تیم ملی انگلیس دعوت شده بود، تامی تیلور مهاجم ملیپوش ۲۶ ساله، بیلی ولان هافبک وسط ۲۲ ساله ملیپوش تیم ملی ایرلند جنوبی، دانکن ادواردز مهاجم ملیپوش ۲۱ ساله...
یک فاجعه تمامعیار اما ققنوس از خاکستر برخاست. منچستریونایتد بعد از آن ماجرا قهرمانی لیگ برتر، قهرمانی در جام حذفی، قهرمانی در جام اتحادیه، قهرمانی در جام خیریه، قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، قهرمانی در جام در جام اروپا، قهرمانی در سوپر جام اروپا و قهرمانی در جام بین قارهای را به دست آورد. آنها به جای سوگواری ابدی، به جای اینکه فکر کنند دنیا به آخر رسیده ایستادند و مبارزه کردند.
رفتار برخی از هواداران استقلال، پیشکسوتان و اهالی رسانه هوادار این تیم به شکلی است که انگار هیچ نقطه امیدی نیست، استقلال متلاشی شده و دنیا به آخر رسیده بدون اینکه برای آنها دستاوردی داشته باشد! در اینکه آنها حق دارند از اتفاقات پیش آمده دلخور باشند شکی نیست. امیدشان برای قهرمانی دستکم تا این لحظه به یغما رفته است، تیمی که در صدر جدول بود حالا از رقیب سنتی ۵ امتیاز عقب افتادهاند، همه اینها قابل درک است اما به این سوگواری آبی خاتمه دهید.
حالا علی خطیر تلاش میکند به «جواد ظریف» استقلال تبدیل شود. او فصل پیش به واسطه افشای چتهای شفر مورد نقد قرار گرفت در این مدت از باشگاه استقلال دور بود و حالا چشم امیدها به او دوخته شده است. گرچه دوران حضورش در این باشگاه هم کم حاشیه نداشت. از کتککاری با علیرضا حقیقی و شکسته شدن بینی تا گفتوگوهای صریح و بیپرده با رسانهها!
برخی از استقلالیها که او را متهم به حاشیهسازی میکردند حالا چشم امید به او بستهاند. به اینکه بتواند مأموریت غیرممکن را عملی کند. بازگرداندن استراماچونی به ایران چیزی شبیه آزاد کردن یک گروگان بعد از مذاکرات مکرر است. البته گروگانی که خودش هم به سندروم استکهلم گرفتار شده و با گروگانگیران همکاری میکند. پسر اهل رم هم برخلاف همه ژستهای عاشقانهاش با استقلال، نشان داد که بیوفایی را خوب بلد است!
چه استراماچونی برگردد و چه برنگردد استقلالیها هرچه زودتر باید به این سوگواری خاتمه بدهند. به جای ساخت کلیپهای سوزناک در فراق سرمربی ایتالیایی باید کنار تیمشان بایستند. کنار بازیکنانی که حتی وقتی هنوز طلبهایشان از سال گذشته صاف نشده است باز هم به تیم وفادار ماندهاند. حال آنها بدتر از منچستریونایتد ۱۹۵۸ نیست. باید از این چالش گذر کنند. وقتی برای گریه و زاری ندارند. نخستین قدم را باید پیشکسوتان و اهالی رسانه بردارند. قرار نیست آنها هم مثل نوجوان هوادار این تیم ماهها با قلبشان فکر کنند. استقلال این روزها به گریه کن نیاز ندارد.
احسان محمدی
- 9
- 2