پرسپولیس با ۱۰ امتیاز اختلاف نسبت به رقبایش در صدر جدول قرار گرفت و خود را آماده یک قهرمانی دیگر میکرد اما اتفاقاتی رخ داد که جو تیم و باشگاه را بههم ریخت. غیر از صدور احکام فیفا علیه تیم به خاطر شکایتهای متعدد که باشگاه را با یک بدهی بزرگ مواجه کرد، مسابقات لیگ به خاطر شیوع ویروس کرونا با تعلیق مواجه شد تا بحث احتمال لغو لیگ مطرح شود که طبعا خبر خوبی برای شانس اول قهرمانی نیست.
کمبود بودجه و بالا بودن مبلغ بدهیها باعث شد تا باشگاه در خطر کسر امتیاز و بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی قرار بگیرد، محمدحسن انصاریفرد تاکید کرد اجازه نمیدهد این اتفاق رخ دهد اما خیلی زود اتفاقات بعدی رخ داد و خبر استعفای او منتشر شد تا اختلاف مدیرعامل با هیاتمدیره علنی شود.
انصاریفرد از درگیریهای بعضا لفظی در جلسات هیاتمدیره پرده برداشت و وزارت ورزش را نیز متهم کرد که دستور برکناری مدیر روابطعمومی باشگاه را صادر کرده و به خاطر این مسائل، عدم حمایتها و سنگاندازیها از جمله تلاش برای پرداخت نشدن مبالغ توافقی با اسپانسرها استعفا کرد. هیاتمدیره در واکنش به ادعاهای مدیرعامل مستعفی اتهاماتی را علیه انصاریفرد مطرح کرد و عملکرد او در این مدت را زیر سوال برد و خیلی زود هم نوبت به انتخاب سرپرست باشگاه رسید تا سورپرایزها ادامه داشته باشد؛ مهدی رسولپناه که از وی بهعنوان دندانپزشک وزیر ورزش نام برده شده و حضورش در هیاتمدیره و بعد از آن انتخابش بهعنوان رئیس هیاتمدیره با انتقادهای زیادی همراه بود بهعنوان سرپرست جدید باشگاه معرفی شد!
اینکه عملکرد انصاریفرد در این مدت قابل قبول بوده یا نه حتما نیاز به بررسی دارد، اینکه هیاتمدیره باشگاه هم در این مدت چه کرده نیز جای بحث دارد. برخی توجیهات مدیر مستعفی و نزدیکانش مبنیبر اینکه بدهی و شکایتها مربوط به دوره او نبوده و باید یقه مدیران قبلی را گرفت، چندان قابل پذیرش نیست چراکه معمولا افراد پیش از پذیرش مدیریت باشگاههای سرخابی در جریان میزان بدهیها و مشکلات هستند ولی با این حال برای رسیدن به صندلی مدیریت سر و دست میشکنند و هر زمان تحت فشار قرار میگیرند توپ را به زمین مدیران ناکارآمد قبلی میاندازند. با این حال این سوال نیز مطرح است که آیا هیاتمدیره پرسپولیس در این مدت قدم مثبتی برای باشگاه برداشته است؟
مساله مهمتر اما انتخاب رسولپناه بهعنوان سرپرست باشگاه است؛ دندانپزشکی که سابقه عضویت در شورای مرکزی و ریاست کمیته انتخابات حزب اعتماد ملی را دارد و در انتخابات دوره هشتم نیز برای رسیدن به کرسی مجلس ناکام بود، صرفا به واسطه ارتباط دوستانه و البته سیاسی با وزیر ورزش وارد هیاتمدیره باشگاه شد، بعد از فوت جعفر کاشانی به ریاست رسید و حالا در اقدامی که برخی از آن به کودتا یاد میکنند، سرپرست باشگاه شده و بعید نیست حکم مدیرعاملی را هم بگیرد چراکه قبل از او افراد دیگری از جمله حمیدرضا سیاسی هم مشابه این مسیر را طی کردند و برخی مثل هدایتی نیز تا اواسط راه رفتند و البته به بنبست رسیدند.
این کارشناس رسمی قوه قضائیه در امور پزشکی به درستی مدعی است انصاریفرد و معاونانش باید از سابقه استوکس درس میگرفتند و سراغش نمیرفتند. سوال این است که آیا او و آنهایی که انتخابش کردند از سرنوشت سیاسیها و هدایتیها درس نگرفتهاند؟
مهدی محمدی،دبیرگروه ورزش
- 17
- 4