به گزارش خبرورزشی، اگر ایران در بازی اول موفق به شکست مراکش، قهرمان آفریقا با نتیجه یک بر صفر شد در بازی با اسپانیا هم خوب بود و همچنین در بازی با پرتغال. ایران اگر به این دو تیم بد میباخت الان میتوانستیم به راحتی بگوییم نتیجه ایران در بازی با مراکش یک شگفتی بود.
بلژیک به جمع ۴ تیم برتر بازیها راه یافته، با بازی خوبی که برابر برزیل به نمایش گذاشت. نمایشهای خوب از بلژیک را پیشتر هم دیده بودیم. نمونه اش در بازی با ژاپن. باخت ۲ بر صفر را در عرض کمتر از ۲۰ دقیقه به پیروزی ۳ بر ۲ تبدیل کرد. این تیم هر سه بازی خود در دور مقدماتی را با پیروزی پشت سر گذاشت و از همه مهمتر در بازی با انگلیس برخلاف حریف از پیروزی امتناع نمیکرد که با برزیل رویارو نشود.
با نتایجی که رقم خورد تیمهای بزرگ یک به یک حذف شدند. آن هم با چه ستارههایی. پرتغال با کریس، اسپانیا با کاستا، آرژانتین با مسی، اروگوئه با سوارس و برزیل با نیمار.
شاید این بار دیدارهای نیمهنهایی جام جهانی و بازیهای ردهبندی و فینال آن جذابیت لازم و همیشگی را برای تماشاگران فوتبال نداشته باشد. خیلیها دوست داشتند این ستارهها را در بازی ردهبندی و نهایی میدیدند، اما با نتایجی که رقم خورد شاهد رشد تیمهایی بودیم که بیشک پیش از شروع بازیها شانس زیادی برای آنها در نظر گرفته نشد!
حالا میتوان به صراحت گفت: فوتبال ورزش قابل پیشبینی است و قانونی وجود ندارد که همیشه تیمهای بزرگ باید پیروز شوند.
اما بعد از حذف ستارهها این سؤال مطرح شده تیم باید ستاره باشد یا ستاره تیم باشد؟
کریستوف دام: یک ستاره نمیخواهم!
روزی کریستوف دام مربی بایرلوکوزن برای مربیگری به فوتبال ترکیه رفت. مدیر باشگاه در آغاز مذاکره خطاب به مربی آلمانی گفت: «بیشتر ستارههای تیم رفتنی هستند و من تنها توانستم یکی از ستارهها را حفظ کنم.»
اینجا بود که دام حرف مدیرعامل را قطع کرد و خطاب به او گفت: «این ستاره را هم بفروش، چون من ترجیح میدهم تیمم یازده بازیکن یکدست داشته باشد تا یک ستاره...»
در خوب بودن همه ستارههایی که نام بردیم هیچ شکی وجود ندارد و اینکه حضور همه آنها در تیم موهبت هستند، چون میتوانند در زمانیهایی که بازی گره میخورد با تکیه بر قابلیتهای فنی منحصر به فرد به داد تیم برسند، اما در جام جهانی ۲۰۱۸ به این نتیجه رسیدیم اتکای بیش از حد تیمها به ستارهها نه تنها کمکی به آنها نکرده بلکه باعث حذفشان شده است.
در آرژانتین همه نگاهها به مسی بود. در پرتغال همه منتظر بودند کریس برگردان بزند یا ضربه ایستگاهی شود و توپ را وارد دروازه کند. در حالی که دیگر بازیکنان پرتغال هم میتوانستند باری از روی دوش بردارند. نمونه اش کوارشما یک لحظه با استفاده از فرصت دروازه ایران را به خوبی باز کرد.
وقتی مسی مهار شد
نکته مهم دیگر اینکه این تیمها با توجه به بهره گیری از ستارهها خود را از پیش برنده میدانستند و این بزرگترین برگ برنده حریفان بود.
خوب است تیم ستاره داشته باشد، اما اگر تیم برای ستاره بازی کند نتیجه همین میشود که در جام جهانی ۲۰۱۸ برای تیمهای بزرگ رقم خورد چراکه امروز تیمها با دفاع فشرده در منطقه یکسوم دفاعی فضاها را مسدود میکنند و وقتی فضاها مسدود شود ستاره هم به صخره سخت میخورد.
خیلی از تیمهای بزرگ در جام جهانی ۲۰۱۸ پلن B. نداشتند. اصلاً برای این تیمها سخت است در حضور ستارهها به سبک بازی دیگری فکر کنند. تا به حال هم ندیدیم این تیمها حتی در بازی تدارکاتی به ستارههای خود میدان ندهند و سبک جدیدی از بازی را تمرین کنند.
آمار نیمار
وقتی مسی در آرژانتین مهار شد عملاً این تیم قدرت خود را از دست داد. به خوبی در یورو ۲۰۰۶ دیدید وقتی کریس مصدوم شد پرتغال حتی به تیم بهتری تبدیل شد و در نهایت هم بر جام قهرمانی بوسه زد.
آمار جالبی از نیمار ارائه شد. این بازیکن در جام جهانی ۲۰۱۸ هر ۱۲۰ دقیقه یک مدل مو عوض کرد! اما هر ۲۲۵ دقیقه یک گل زد. ستاره تا دقیقهای خوب است که در اختیار تاکتیک تیم باشد نه اینکه تاکتیک تیم را به خدمت خود بگیرد...
ستاره تیم باشد یا تیم ستاره باشد؟
به نظر میرسد امروز مربیان به این نتیجه میرسند بهتر است تیم ستاره باشد.
بلژیک یک تیم ستاره
بلژیک در جام جهانی ۲۰۱۸ یک تیم ستاره است. همه بازیکنان این تیم به اندازه خود مطرح و بزرگ هستند، اما میکس آنها تیم را تبدیل به یک تیم خوب کرده است. گل سوم این تیم در بازی با ژاپن نمونه یک گل خوب تیمی بود. حتی فرانسه هم کم و بیش اینطور است. همه برای هم بازی میکنند. شاید انگلیس هم یک نمونه خوب برای مثال زدن باشد.
این بد است تیم زیر سایه یک بازیکن باشد.
البته این بحران هم راه حل دارد. اینکه خود ستارهها اتکای تیم را از روی دوش خود بردارند. در خدمت تاکتیک تیم باشند و وقتی توپ به آنها میرسد تیم را راه بیندازند نه اینکه تیم را به دنبال خود بکشند.
امروز به خوبی دیدهایم روسیه چگونه با بازی تیمی همه برنامههای تهاجمی اسپانیا را خنثی کرد و دیدید چگونه ایران در بازی با پرتغال به خوبی از مهار کریس برآمد. بنابراین این نتیجه به دست آمده که با فوتبال تیمی میتوان ستارههای فرازمینی را از کار انداخت و تیمهای بزرگ را وادار به تسلیم کرد.
حذف ارتشهای یکنفره
گذشت دورهای که ستاره ۷-۸ بازیکن را دریبل میکرد و با دروازهبان تکبهتک میشد و توپ را گل میکرد. واقعیت این است امروز فضا برای هنرنمایی بازیکنان کم است و این فوتبال تیمی است که تیم را به دروازه حریف نزدیک میکند. به واقع باید تیمی دفاع و تیمی حمله کرد.
حذف ارتشهای یکنفره در جام جهانی ۲۰۱۸ که قبلاً هم بدان اشاره شده بود بزرگترین دستاورد جام جهانی بود و میتوان درسهای زیادی از آن گرفت.
ستارهها برای اینکه از محاصره دربیایند نباید همه توپها را طلب کنند و از تیم بخواهند فقط برای آنها بازی کنند. البته این دستور سرمربی هم باید باشد.
در فوتبال برخی از تیمها توپ را به حریف میدهند تا حمله کنند و بعد از توپ گیری دست به ضدحمله میزنند و اکثراً موفق هستند چراکه حریف به دلیل بازی تهاجمی سازمان دفاعی خود را از دست داده است. ستارهها هم برای خارج شدن از محاصرهها باید دست به ترفندهای جدید بزنند. آنها از این پس باید به نوعی بازی کنند که همه نگاهها به سویشان نباشد.
- 13
- 5