دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۲:۰۳ - ۱۳ دي ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۰۰۰۶۱۴
تاپ طنز

شیشکی و باکس مارلبورو

مرتضى قديمى در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:جلوی در دژبانی همه ما صد و خرده‌ای نفر چمباتمه زده بودیم و بعضی‌هایمان هم بی‌خیال خاکی شدن گذاشته بودند روی زمین. آفتاب هم از ساعت ۱۰ صبح کاری را می‌کرد که باید ساعت ۱۲.

 

 

عمود شده بود روی کله‌هایمان و خیال جا به جا شدن نداشت و هر چه به ۱۲ نزدیک می‌شدیم انگار که قرار باشد برود توی رینگ خودش را گرم‌تر و گرم‌تر می‌کرد.

 

سرباز ارشد دژبانی همان اول رسیدن و حتی قبل از آنکه متوجه شویم این ديوانه جای دژبان شدن می‌توانست بسکتبالیست شود، آمده بود و گفته بود هرچی دارید بریزید بیرون. بعد از چند لحظه سکوت با صدای بلندتر که نه، با فریاد گفت سیگار.

 

خندیدیم. نه به قد بلندش و نه به فریادش، به صدای بلند شیشکی از ردیف‌های عقب که چه به موقع از خودش در کرده بود که کمی بعد فهمیدیم مازیار بود. دژبان لبخند زد و گفت نوبت ما هم می‌شه. بعد رفت توی اطاق دژبانی و برای خودش چای ریخت و آمد بیرون.

 

- یه ربع دیگه کسی سیگار داشته باشه کل گروهان تنبیه می‌شه، حتی یه نخ، تو کیف، تو جوراب، تو کلاه، تو هرجاتون باشه که بگید یادم نبود.

 

بعد رفت توی اطاق و از پشت پنجره ایستاد به نگاه کردن ما. چند نفری چند نخ و چند بسته درآوردند و پرت کردند سمت چپ جمعیتی که به ردیف و در صفی ۱۰ نفره پشت هم نشسته بودیم. پایان یک ربع همراه چند سرباز دیگر آمد بیرون و شروع کردند به بازرسی و جست‌وجو.

 

در همان صف اول یک باکس سیگار مارلبورو از ساک پسر خوش‌تیپ جمعیت در آورد.

 

- اسمت چیه آشخور؟

 

- آرتین.

 

- آرتین هم شد اسم؟

 

- تو هرچی دوست داری صدا کن.

 

- اول موهات رو کوتاه می‌کنم به موقعش زبونت کوتاه می‌شه.

 

به یکی از سربازها اشاره کرد تا ماشین اصلاح شارژی را از توی اطاق بیاورد. خطی وسط موهای لخت آرتین انداخت و بعد گفت: گفتم اگه سیگار پیدا بشه کل گروهان تنبیه می‌شن.

 

فریاد زد: برپا.

 

یک بار دیگر جمع خندید.

 

مازیار یک بار دیگر صدای شیشکی‌اش جمع را منفجر کرد تا دژبان بگوید «خودت میای می‌گی غلط کردم حالا ببین».

 

شروع کردیم به دویدن دور پادگان با همان لباس‌ها که رفته بودیم. هنوز لباس که تحویلمان نداده بودند تا بعد هم مرخصی بدهند برویم سایز و اندازه کنیم.

 

 

پوتین هم تا اگر دوستش نداشتیم ببریم میدان گمرک عوضش کنیم و چیزی بهتر بگیریم تا کمتر کف پایمان درد بگیرد وقت رژه رفتن. چند روز بعد دادند. هم لباس و پوتین و هم مرخصی.

 

هیچ فکر نمی‌کردیم پادگان آنقدر بزرگ باشد و تا وقتی برسیم جلوی در بزرگ و اصلی همه جایمان خیس شود. بیش از یک ساعت طول کشید تا جمع تکمیل شود و همه خودشان را به کیف و ساک‌هایشان برسانند.

 

- هرچی دارید بریزید بیرون.

 

حالا که فهمیده بودیم جدی است شروع کردیم به ریختن سیگارهایمان. همان جا که پیش‌تر، آن چند نخ و چند بسته را انداخته بودیم. باکس مارلبورو به آن مقدار اضافه نشده بود و با خودش برده بود تو اطاق.

 

 

باورمان نمی‌شد آن همه سیگار مال ما صد و خرده‌ای نفر باشد. می‌شد حدس زد در همین فاصله، سیگارها به هم رسیده‌اند و درجا خواستگاری و ازدواج کرده باشند و بعد هم و بارداری و زایمان.

 

نیم ساعتی به جست‌وجو و بازرسی مشغول شدند و وقتی سیگاری پیدا نکردند دستور بشین و پاشو دادند. از صد گذشته بود و دیگر پاها برای خودمان نبود تا یکی داد بزند حالا دیگه برای چیه؟

 

- برای اون دوتا شیشکی.

 

چند شماره بعد مازیار از توی جمع بیرون آمد و گفت من بودم.

 

- دیدی گفتم نوبت ما هم می‌شه. همراه با چند سربازی که کنارش ایستاده بودند بلند خندیدند.

 

نوبتشان شده بود تا زیر نور آفتابی که از ساعت یک گذشته بود و هنوز عمود روی سرمان، آسفالت شویم.

 

 

 

 

  • 11
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش