به گزارش شهروند، امروز می‌خواهیم دستور پخت یک دانشگاه پر از دانشجویان نخبه و ممتاز با مغزهای پُرچرب و هنوز فرارنکرده را تقدیم‌تان کنیم. برای این‌کار بیش از هرچیز به یک رئیس دانشگاهِ این‌کاره با دستپختِ کوکب‌خانمی نیاز داریم.
در واقع برخلاف همکاران پرادعای فرنگی‌ام که همه رِسپی‌هایشان پُر است از مخلفات نادر و مواد اولیه گران‌قیمت، آنچه ما برای این دستورپخت بی‌نظیر احتیاج داریم، فقط یک چیز است و آن یک چیز هم هیچ نیست، جز هیچ! به عبارت دقیق‌تر برای تهیه این غذای خوشمزه و شاهانه، هیچ امکاناتی نیاز نداریم و اتفاقا هر چه امکانات‌مان کمتر باشد، نتیجه کار مغزپخت‌تر و خوشمزه‌تر و سفره‌مان رنگین‌تر و البته ننگین‌تر خواهد شد.
البته فکر نکنید برای سروکردن یک دانشگاه، دانشجوی مغزپخت و تردکار ساده‌ای پیش‌رو دارید. اتفاقا این کار آن‌قدرها هم آسان نیست. برای این کار شما پیش از هرچیز به یک وزیر ساکت و سربه‌زیر نیاز دارید که تا حد امکان نسبت به زمین و زمان بی‌تفاوت باشد. وزیری که شما هرکار کنید، بر و بر نگاهتان کند و بعد هم متوجه بشوید که اصلا شما را نگاه نمی‌کرده و بنده خدا در فکر فرو رفته بوده و به قول معروف، چشمانش آن‌طوری است، وگرنه نگاه خاصی نمی‌کرده!
بعد از این‌که وزیرتان را به اندازه کافی ورز دادید تا همان اندک‌صداهایی هم که تک و توک دَرمی‌داد، فروخفت، نیاز دارید به یک رئیس دانشگاه که بیش و پیش از هرچیز نباشد! مهم هم نیست که وقتی رئیس دانشگاهتان، در دانشگاه نیست، کجا هست. همین که رئیس دانشگاه مزبور در دانشگاهی که ریاستش می‌کند، نباشد، کافی است. وقتی این امکانات و مواد اولیه را تهیه کردید، تقریبا می‌توانید دانشجویان پخته‌شده را زیر زبانتان مزه کنید.
در واقع از این‌جا به بعد شما تنها نیاز دارید به یک عدد خورشید عالم‌سوز و چند ١٠ عدد دانشجو و به‌علاوه مقادیری در و دیوار و چهار تخته میز و صندلی که اسمش را گذاشته‌اند دانشگاه! از این‌جا به بعد هم کافیست، همه مواد لازم را بریزید داخل یک کاسه و خوب ورز بدهید و بعد منتظر بمانید مواد ورزداده شده به میزان دلخواه بپزد.
و اما برویم سراغ توییت‌های شما دوستان توییتری که یک وقت فکر نکنید، این ستون تغییر کاربری داده! ماجرا از آن‌جا شروع شد که چند دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز از قطع‌شدن سیستم سرمایشی خوابگاه دختران این دانشگاه نوشتند.
مثل «qoliyan» که توییت کرد: «دوستان لطفا ریتوییت کنید که همه متوجه بشن، تو گرمای بالایِ۵۰ درجه اهواز، خوابگاه چمران کولر نداره، دقت کنید گرمای بالای ۵۰درجه» ساعتی بعد همین که دقت‌نظر توییتری‌ها به موضوع جلب شد، همه با «دانشجوپزی» توییت کردند و ازجمله «DokhtarBaran» که نوشت: «خوزستان آن‌قدر تنهاس که تو هشتگ‌زدن و ریتوییت هم فقط خودمون داریم از خودمون حمایت می‌کنیم!»
بعد درحالی که دو سه روز به همین منوال گذشت و هنوز خبری از جناب رئیس دانشگاه نبود و هنوز کسی نپرسیده بود خر این دانشجویان چند من است، بالاخره جناب رئیس به همراه چند فقره بادیگارد وارد دانشگاه شد و دانشجویان هم ویدیوی این ورود تاریخی را منتشر کردند و «یک نهنگ استاندارد» مجهز به توییترفارسی نوشت: «دکتر خواجه و معاون پژوهشی‌‌اش بعد از دو روز تجمع وارد خوابگاه می‌شن.
دانشجوها شعار می‌دن: دروغگو... دروغگو...» و «خانومِ میم» که به نظر از دانشجویان درحال پخت‌وپز بود، توییت کرد: «رئیس دانشگاه کاملا کنترلش رو از دست داده و سر دانشجوها داد می‌کشید. الان کمی آروم‌تر شده» و بعدتر هم «roshannorouzi» نوشت: «با دانشگاهی روبه‌رو هستیم که در مقابل مطالبه کولر هم مقاومت می‌کند، مبادا دانشجو برنده ماجرا باشد!»
البته این‌طور هم نبود که اعتراض‌های دانشجویی به هیچ‌جا نرسد. تا آن‌جا که «m_sharifi١٢١» نوشت: «با شما از درد دختران دانشگاه چمران می‌گویم. در رمضان در گرمای ۵۰ درجه، کولر ندارند. اعتراض میکنند؛ براشون یخ میارن!» ساعتی بعد همان «خانومِ میم» که تقریبا آخرین مراحل پختن را پشت سر می‌گذاشت، از اتفاقی تازه در این دانشگاه خوشمزه خبر داد: «تو وضعیتی که ما زورمون فقط از توییتر و شبکه‌های اجتماعی به دانشگاه می‌رسه، اینترنت خوابگاه قطع شده و بچه‌ها با اینترنت خط‌هاشون وصلن».
خلاصه که همزمان با دمای بدن دانشجویان چمران، هشتگ «دانشجوپزی» هم هر لحظه داغ و داغ‌تر می‌شد که «amiryaghoubali» نوشت: «سویه تاریک ماجرای دانشجوپزی؛ سال آینده امکانات رفاهی بهتر می‌شه اما به دانشجویان فعال اعتراضات اگر حکم کمیته ندهند، دیگه خوابگاه نمی‌دهند!»
و دوباره نوبت به همان «یک نهنگ استاندارد» رسید که از خبر جدیدتر پرده‌برداری کند: «درهای خوابگاه دخترانه دانشگاه چمران برای جلوگیری از تجمع دانشجوهایی که به وضع رفاهی اعتراض دارن، قفل شدن!» و اوضاع داشت، داغ‌تر و داغ‌تر می‌شد که «FardinDhn» نوشت: «دانشجوهارو نپزید! همین دانشجوها قراره یه‌روز جای شما بیان! دودش تو چشم بچه‌ها و نوه‌های خودتون می‌ره!» و بعد هم مثل بقیه هشتگ زد «دانشجوپزی».
علیرضا کیانپور
- 12
- 3
