اعلام شده که همدستان بابک زنجانی از اعدام نجات پیدا کردهاند. یعنی تابلو است که این دو نفر بابک را اساسی فروختهاند و عین این فیلمهای خارجی، از قاضی تقاضای تخفیف در مجازات داشتهاند. فروختیدها!
این نشان میدهد که آدم اگر بابک هم باشد عین خیار فروخته میشود! احتمالا همدستان بابک، برای رهایی از حکم اعدام همه چیز را به قاضی گفتهاند از جمله اینکه:
آقای قاضی! به خدا ما گول خوردیم! بابک اغفالمون کرد. گفت بیاین یه مقدار نفته با هم بخوریم. به خدا ما تا الان نفت نخورده بودیم. تازه راضی هم نبودیم. بد بو بود. گفتیم بابک نفتا بد مزه و بد بوئه! گفت بیاین ببرمتون تو کار زمینخواری و پروژه ایرانزمین. تازه بعدش هم ما رو به زور برد مالزی و تاجیکستان بانک تاسیس کنیم.
آقای قاضی! به خدا قسم ما دنبال ضامن بودیم برای وام، یکی گفت این بابک زنجانی دستش تو بازار بازه. من فقط میخواستم یخچال سایدبایساید قسطی بردارم، شریکم هم میخواست یه گوشی آیفون بخره زیر قیمت.
بابک گفت: با من! یه دفعه چشم باز کردیم دیدیم ما کجاییم اینجا کجاست، این اتهامات را کی مرتکب شده! ما نادم و پشیمونیم آقای قاضی! تازه برای اینکه حسننیت خودمون رو ثابت کنیم حاضریم قسطای اون یخچال سایدبایساید رو هم بعد از پنج سال، پرداخت کنیم. بابک گفت یه صندوق تعاونیه دولتیه. نمیخواد قسطش رو بدین!
- 16
- 1