یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴
۱۱:۴۴ - ۰۷ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۱۶۷۶
تاپ طنز

طنز/ ذکر شیخنا و مولانا سوباسا اوزارا

آن کاپیتان تیم شاهین، آن زهرآگین، آن طراح شوت چرخشی، آن دارای عکس با شورت ورزشی، آن بچه سوسولِ صدا قشنگِ شیک، آن ناقض قوانین فیزیک، آن رفیق واکی بایاشی و ایشی زاکی، آن که با تارو می‌زد شوت اشتراکی، آن در بزرگسالی رفته به بارسلونا، آن به تنهایی سه هفته مانده رو هوا، آن استاد قیچی برگردون، آن که در زمین می‌کند افسون، آن فینالیست بی‌چون و چرا، شیخنا و مولانا سوباسا اوزارا (هو یحب التوب و التوب یحبه) سخت عالی همت بود و دریبلی عجیب و شوتی چرخشی داشت و در وقت خود شیخ‌المشایخ تیم شاهین بود و حمله به سمت دروازه حریف نیکو می‌دانست و کار تیمی از تک‌روی دوست‌تر داشت و ضربه آخر را برگردون می‌زد و توپ را توی دروازه جای می‌داد و او همان است که شاعر در باب و او و دوستانش گوید: «پشت درهای بسته/ واکی بایاشی نشسته/ ایشی نوار گذاشته/ سوبا آواز میخونه/ تارو داره میرقصه» اعلی‌ا... مقامهم اجمعین.

 

نقل است که از ابتدای صباوت پدرش پیوسته در سفر بود و در نسخه صدا و سیما، او را عمویی بود مهربان که همیشه به مادرش سر می‌زد و میوه و تنقلات می‌خرید. عمو را گفتند: «تو مربی فوتبال سوباسا هستی، چرا انقدر به خانه‌شان می‌روی؟» گفت: «مگه نمیدونید فوتبال رو باید پایه‌ای یاد داد؟» و رفت و پایه‌ای یاد داد.

 

نقل است که از کرامات سوباسا این بود که لب باز نکرده سخن می‌گفت و سخن دیگران از هر جا می‌شنید. آورده‌اند روزی در مسابقه‌ای چون همه را دریبل کرد و به دروازه تیم میوه‌آ رسید. کاکرو در دلش گفت: «سوبا، دیگه نمیذارم جلوتر بری. تو این آخرین لحظه‌های مسابقه خودم توپ رو از چنگت در میارم» و سوباسا از دور کلامش شنید و بی‌آنکه لب بگرداند، پاسخ داد: «پس چرا معطلی کاکرو؟ اگه میتونی بیا بگیرش».

 

در خبر است که دوستانش نیز اهل کرامت بودند. گزارشگر بازی گوید: «روزی در گزارش گفتم: حالا ایشی توپ رو میگیره» همان‌گاه صدایی برخاست که: «کشمش هم دم داره. بگو ایشی زاکی» و پس از آن همیشه گفتم: ایشی زاکی.

 

در خبر است شیخنا سوباسا، جمله قوانین فیزیک را زیر سوال برده بود و چون به هوا می‌پرید؛ یک هفته در آسمان می‌ماند و هرچه می‌دوید به دروازه حریف نمی‌رسید و شوت چرخشی‌ که می‌زد؛ توپ به زمین می‌خورد و دوباره بلند می‌شد و به گوشه دیگر دروازه می‌رفت. مریدی گوید، صبح جمعه شیخنا نیوتن را دیدم که سیگار می‌کشید و ناله‌کنان در خیابان می‌رفت. گفتم: «تو را چه شده؟» گفت: «برادران تاچی‌بانا... اون‌ها کمر کشفیات من‌رو شکستن» و اشک می‌ریخت و بر صورت می‌کوفت.

 

و سوباسا را در طریق فوتبال، رقبایی بود. اول «کاکرو یوگا» که از مردان روزگار خویش بود و کارگری می‌کرد و خرج خانواده می‌داد و چون به زمین فوتبال می‌شد؛ آستینش را تا شانه بالا می‌زد و زورش زیاد بود و تک‌روی بسیار می‌کرد و از کرامات او این بود که به سولاریوم می‌رفت و برنزه بود وقتی برنزه بودن هنوز مد نبود و کاکرو را مربی‌ای بود از سالکان طریقت که دلستر فراوان می‌زد و لباس ژنده می‌پوشید و او همان است که به کاکرو شوت ببرآسا نشان داد و تمرینش داد تا به موج دریا شوت کند و این آغاز توبه کاکرو بود و رقیب دیوم سوباسا، میزوگی بود که صورتی مهربان و قلبی ضعیف داشت و از بیمارستان به استادیوم از استادیوم به بیمارستان می‌شد و جمله دختران بر او کراش داشتند و شب تا صبح برای سلامتی‌اش دعا می‌کردند.

 

نقل است که جمله کودکان دهه شصتی، هر جمعه چون فوتبالیست‎‌ها می‌دیدند به کوچه می‌شدند و تمرین شوت چرخشی و ببرآسا می‌کردند و پای‌شان را به تیرک می‌گذاشتند و چون واکاشی‌زوما شیرجه می‌رفتند و زارت روی زمین می‌افتادند و چند جای‌شان می‌شکست و باز درس عبرت نمی‌گرفتند.

 

در آخر کار سوباسا آورده‌اند که چون او را وقت وفات نزدیک شد؛ قابض‌الروح بر او وارد شد و گفت: «امروز میخوام جونت رو بگیرم سوبا، من برای رسیدن به این لحظه خیلی تلاش کردم. تو نمیتونی جلوی من‌رو بگیری». چشم‌های سوباسا برقی زد و گفت: «محاله ممکنه بذارم» و فرار کرد. پس هر دو به آسمان پریدند و چون قابض‌الروح خواست جانش بگیر، ندایی بلند شد و گفت: «ادامه این داستان را در برنامه بعد ببینید» رحمه‌ا... علیهم اجمعین.

 

حسام حیدری

 

  • 18
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش