به سوفیا خواستم تلگرام بزنم که فیلتر بود و روح بزرگ مخابرات ظاهر شد و قاهقاه قاه یوهاهاها صدا داد و گفت: تو باید جای تلگرام، تلفن بزنی تا پولش بیاد تو جیب من.من به روح بزرگ مخابرات گفتم: داداش، اول و آخر اینترنت هم که مال خودته. حالا ما توی اینترنت پول خرج کنیم هم که جیب شما باد میکنه.روح بزرگ مخابرات گفت: یاهاهاهوهوهو، به نکته زمختی اشاره کردی، ولی پسرم، داداشهای خارجی اطلاعات تو را از تلگرام شنود میکنند، برای همین ما تلگرام را فیلتر کردیم که فقط داخلیها از چندوچون زندگی تو باخبر باشند.
گفتم: فرقش چیست؟
روح بزرگ مخابرات گفت: ببین ما مثل داداشبزرگه، مراقب تو هستیم که اشتباه نکنی و پات را از راه راست بیرون نگذاری، بد است؟
گفتم: چطوری؟
روح بزرگ مخابرات گفت: ببین بهازای هر ایرانی، یک نفر مراقب داریم؛ مثلا شما وقتی زنگ میزنی سوفیا، اگر حالت ازدواج داشته باشی، تماس برقرار نمیشود یا من میآیم توی حرفت (مثل الان!) اما اگر جای حالت ازدواج، درخواست ازدواج داشته باشی، نهتنها فیلتر نمیشود که خودم برات آستین بالا میزنم!
گفتم: اصلا بغض کردم.
روح بزرگ مخابرات گفت: ببین پسرم، چه بغض کنی، چه به بلوغ برسی، چه مقطوعالفهم بشوی، همینه که هست.
و گوشی را قطع کرد.
پوریا عالمی
- 9
- 3