ایشالا که خوشبخت بشن ولی من که چشمم آب نمیخوره. قشنگ معلوم بود مگان جای مادر هریه. اینا الان داغن نمیفهمن پسفردا که دختره یه شکم بزاد اونموقعست که هری هرشب به بهونه اضافهکار بره نصفشب بیاد. حالا من نمیخوام بگم، هی میگن عروس ساده بود ولی همین مگانخانم هر روز و هر شب تو اینستاگرام دنبال آرایشگاهی بود که کار گریمش خوب باشه، به خدا اگه منرو اندازه اون گریم میکردن الان لااقل ملکه نصف جهان بودم. موهاشم که اصلا مشکی نبود، فقط چون شنیده بود دخترای چشم ابرو مشکی سه هیچ از بقیه جلوترن رفته بود موهاشرو تیره کرده بود.
لباسش دُمش سیاه سیاه بود تابلو بود لباس اجارهایه، سر کادو دادنم که سریع یکی از فامیلای خودشون رفت کادوها رو خوند، ما که به رومون نیاوردیم ولی تمام نیمسکهها و ربعسکههای خونواده عروسرو تمام اعلام کرد. حالا اینا هیچی دوماد رو بگو کلا حال و حوصله نداشت؛ حتی صورتشرو اصلاح نکرده بود، اصلا با لباس کارش اومده بود تو مراسم. آخه میدونی ملکه همهاش دنبال این بود بره تو این جلسههایی که با خانومای همسایه میذارن بگه عروسای من خیلی سادهان و اینا ولی دیگه فکر نمیکرد پسرش بره با دختری که قبلا یه بار ازدواج کرده... وای وای مرده بودیم از خنده، لباس جاری عروس بازم تکراری بود.
زن دیوید رو نگم یه جوری اخماش تو هم بود که کامل مشخص بود کل مسیر مادرشوهرش به لباس و آرایشش گیر داده بود. تا آخر مراسمم هرچی گشتم اَدل رو پیدا نکردم؛ نمیدونم شاید دوباره شوهرش گیر داده بود به خاطر اضافه وزنش لباس پوشیدهتر بپوشه اونم قهر کرده بوده! اینم بگم یه وقت فکر نکنید غیبتهها جلو روی خودشم میگم، کاش مگان عوض اونهمه آرایش حداقل دماغشرو عمل میکرد. پس فردا میخواد با مانتوی کیپ کالم بچرخه تو شهر مردم نمیگن نیمرخ کویین ما رو باش به قله کوه میگه زکی؟! خلاصه که نازی جون اگه وقت داشتی ناخنای پامم برام شیطونکی سوهان بکش عزیزم... .
ثنا اجلالی
- 13
- 4