
در جلسه استیضاح مسعود کرباسیان متوجه شدیم که واقعاً مشکلات اقتصادی خیلی روی مردم فشار میآورد و نمایندگان هم جزئی از همین مردماند. نمونهاش سخنرانی آقای لاهوتی؛ ایشان داشتند در موافقت با استیضاح کرباسیان صحبت میکردند که یکدفعه گفتند «آقای عزیزی بگذارید وزیر به حرفها گوش بدهند». بعد یک آقای عزیزی دیگر از ته مجلس داد و بیداد کرد که چرا اسم را کامل نمیگویید که مردم به نمایندهشان بدبین نشوند؟!
لاهوتی گفت منظورم آقای عزیزی نماینده ابهر است، اما آن آقای عزیزی ته مجلس کوتاه نیامد و کتش را پوشید و آمد تا به لاهوتی حمله کند. نکته خیلی مهمی که باید در نظر داشته باشیم این است که معمولاً برای دعوا کردن، آدم کتش را در میآورد ولی آقای عزیزی ته مجلس، چون جلسه رسمی بود کتش را تنش کرد که برود همکارش را بزند.
بعد این دو نفر شروع کردند به یکدیگر فحش دادند که متأسفانه فضای روزنامه اجازه نمیدهد، ناسزاها را لیست کنیم. آخر دعوا هم به همدیگر گفتند «خودتی! خودتی!» و بعد هم به یکدیگر «آینه» نشان دادند تا همه حرفهای بد به سمت طرف مقابل برگردد. البته ما فکر میکنیم آقای عزیزی بعد از آینه نشان دادن گفتند «آینه ضد همه چی!» که یک وقت نمایندهای نگوید «آینهات رو شکستم!» و یک حرف خیلی بد دیگر بزند.
این فشار اقتصادی برای آدم حواس هم نمیگذارد؛ برای مثال همین صحبتهای قبل از جلسه استیضاح. برای اولین بار در تاریخ ادوار مجلس، تمام فراکسیونها یک نظر مشترک داشتند. همگی اعلام کردند با استیضاح کرباسیان مخالفند. اما موقع رأیگیری یهویی یک تعداد زیادی نماینده یادشان رفت که تصمیم فراکسیونشان مخالفت با استیضاح بوده و تصمیم به برکناری کرباسیان گرفتند.
این حرکت رونالدینویی نشان میدهد که نمایندگان ما خیلی به اصول کار تیمی و حزبی پایبندند ولی در لحظه زندگی میکنند و بهتر است قبل از جلسات استیضاح یک نخی چیزی به انگشتشان ببندند که یادشان نرود قرار است چه رأیی بدهند. حتی این سطح از مشغله فکری تا حدی بالاگرفته که دو نفر از نمایندگان زمان رأی گیری، رأی ممتنع دادند. احتمالاً آن دو عزیز با خودشان گفتهاند «اینجا کجاست؟ من کیام؟ این وزیر رو کی استیضاح کرده؟!» و بعد چون به جواب شفافی نرسیدند ترجیح دادند با یک رأی ممتنع سر و ته قضیه را هم بیاورند.
در پایان ما به نمایندههای محترم توصیه میکنیم که خیلی به اعصاب خودشان فشار نیاورند. بالاخره این فشارها روی همه هست و باید از این دوران عبور کنیم. واقعاً زندگی ارزش ندارد که بهخاطرش با دوستهایمان دعوا کنیم و به همدیگر حرفهای بد بزنیم.
شهاب پاکنگر
- 9
- 4