قهرمانان ستونهایی هستند که مردم به آنان تکیه کرده و آینههایی که آرزوی خویش را در آن به تماشا بنشینند.این پدیده آن قدر در زندگی انسانها مهم بوده و هست که در داستان های بیشمار توسط مردم عادی و نویسندگان بزرگ و کوچک، قهرمانهای خیالی خلق شدهاند تا مردم در کنارشان احساس آرامش کرده و به وجود آنان ببالند.پس از ظهور پدیده اعجابانگیز سینما، پای قهرمانهای واقعی و خیالی خیلی زود به این عرصه کشیده شد و پرده سینماها و جسم و روح مخاطبان را تسخیر کردند.تمام کشورها به قهرمانانشان میبالند و افتخار میکنند، زیرا میدانند مردم در کنار آنان قرار داشته و دارند و تاریخ یک ملت را رقم زده و میزنند.کشوری مانند آمریکا که تاریخ کوتاه مدتی دارد،مطمئنا قهرمانان زیادی ندارد تا به آنان مباهات کند، برای همین قهرمانان خیالی جذاب بیشماری را خلق کرده و توسط سینما و قدرت رسانهایاش به خورد تمام دنیا داده است، قهرمانانی که مردم با آنان همذاتپنداری کرده و برایشان احترام قائل هستند.کشور بزرگ ایران زمین در طول تاریخ، بدون تعصب بیشترین قهرمانان دنیا را داشته و دارد، حتی قهرمانان خیالی داستانهایش واقعی به نظر آمده و جذابند.
هیچگاه نتوانستهایم قهرمانانمان را در سینما و تلویزیون احیا کرده و به نسل جدید درست نشان دهیم، آن وقت از آنان توقع داریم که به قهرمانان سینمای آمریکا دل نبندند، این توقعی بیجاست.چه کرده ایم برای نشان دادن عظمت قهرمانان بزرگ میهن که از جوانان انتظار داریم آنان را الگوی خود قرار دهند!هر بار هم که فیلم یا سریالی درباره بزرگان و قهرمانان ایرانی گذشته و حال ساختهایم، به جای بالا بردن جایگاهشان، آنان را از عرش به فرشرساندهایم.نمونهاش جهان پهلوان غلامرضا تختی که فیلمسازی خاماندیش، او را از تخت پهلوانی پایین کشیده و به ترسویی تبدیل که از ترس مشکلات خودکشی کرده است.بیهیچ شکی باید گفت ساخت این فیلم سفارشی است و برای لطمه زدن به قهرمان و پهلوان مردم.مرحوم تختی در مصاحبهای گفته بود:«مشهدي علي دلال باشي که از خادمين سالن دارالفنون بود در هر جلسه، بعداز پايان تمرين لنگ مخصوص ورزشي و لنگ دوم مرا که براي نماز استفاده ميکردم با مهر و تسبيح ميآورد و دست من ميداد و بعد با هم دو نفري بيتوجه به ديگران و فضاي آن زمان، نمازمان را ميخوانديم.در ادامه گفته:«مادرم که من به او ننه ميگفتم، گوهري بود که هر وقت به قصد مسابقه با اجازه او از خانه خارج ميشدم، از زير قرآن مجيد ردم ميکرد و آيهالکرسي ميخواند».غلامرضا تختی میگوید: «يادم ميآيد بعد از بازگشت روزي که تيم را به ديدار شاه بردند. من مانند هميشه دست او را نبوسيدم.
شاه در مقابلم توقفي کرد و گفت شما ديگر بايد کشتي را کنار بگذاري و مربي شوي. گفتم من براي اين مردم چيزي ندارم جز کشتي، اين آخرين فرصت من است که براي رضايت آنها کشتي بگيرم و خوشحالشان کنم. شاه از جواب سربالاي من خوشش نيامد و بعد از آن، حقوق من قطع شد که شامل ۱۰۰۰ تومان از سازمان برنامه ، ۱۰۰۰ تومان از سازمان تربيت بدني و ۶۰۰ تومان از راهآهن بود».جلال آل احمد بزرگ نیز درباره او گفته:«از آن همه جماعت، هیچ کس حتی برای یک لحظه به احتمال خودکشی فکر نمیکرد.آخر جهان پهلوان باشی و در «بودن» خودت جبران کرده باشی «نبودن» های فردی و اجتماعی دیگران را و آن وقت خودکشی!؟»
در آن زمان رژیم گذشته با تمام امکانات رسانهای و غیره سعی کرد توطئه قتل مرحوم تختی را خودکشی جلوه دهد، حتی با انتشار نامهای از جهان پهلوان، اما مردم هرگز نپذیرفتند و مجله توفیق نوشت:«تختی را خودکشی کردند».یکی از غسالها در آن زمان گفته بود:«پشت سر مرحوم تختی شکافی بود که مشت من در آن جا میشد».اگر با سم خودکشی کرده این زخم چگونه سر باز کرده است؟!مگر میشود تو مرد خدا باشی،جهان پهلوان و مراد مردم،کودکی تازه متولد شده هم داشته باشی، بعد خودکشی کنی؟از مرد عادی هم بعید است، چه رسد به قهرمان ملی! پهلوانی که از قدرت دوران نترسیده و سر مقابلش خم نکرده، در برابر ناملایمات زندگی تعظیم و خودکشی کند؟!کارگردانی سفارشیساز در فیلمش تختی را ترسو نشان داده و تلویزیون هم در برنامهای با تحت فشار گذاشتن بازیگری سپید موی از وی اعتراف گرفته که تختی خودکشی کرده.توطئه ای را که در گذشته با وجود تمام امکانات نتوانستند به انجام برساند، سینما و تلویزیون امروز آن را به سرانجام رساندند.آمریکا قهرمانان خیالیاش را آنگونه به تصویر میکشد، ما قهرمانان واقعی خویش را این گونه!
- 19
- 6
کاربر مهمان
۱۳۹۷/۱۲/۱۹ - ۱۲:۱۱
Permalink