همانطور که در جریان هستید کلیسای تاریخی نوتردام در شهر پاریس روز گذشته در آتش بیکفایتی و بیلیاقتی و بیخیالی و کلی حرف دیگر در همین وزن سوخت و خاکستر شد و روی زمین ریخت یعنی اگر در جریان نباشید غیرممکن است، الان تقریبا حدود چند میلیون ایرانی لحظهبهلحظه این خبر را تحتپوشش قرار میدهند بهصورتیکه مدیر شبکه خبری فرانسه ۲۴ در پیامی از مردم ایران خواست:«سوخت دیگه، ول کنید، برید شامتون رو بخورید و بگیرید بخوابید!»خلاصه گوژپشت نوتردام هم اندازه ما درگیر این ماجرای آتشسوزی نبود.در همین رابطه آمدم تلفن را بردارم که با مدیر تودلبرو و دوستداشتنی تماس بگیریم که متوجه شدم این مساله به ایشان وجدانا ارتباطی ندارد، در نتیجه طبق روال تلفن را برداشتم و به دلیل نامشخص دیگری خدمت ایشان زنگ زدم؛
من: با عرض سلام و صبح بخیر خدمت شما مدیر دلسوز و فداکار.
مدیر: عرض ادب و زهرمار دارم خدمت شما و تمام بینندهها.
من: بیننده نداریم! تلفنیه!
مدیر: خب خدا رو شکر! پس با اجازه من پام رو بندازم روی میز.
من: آهان آهان! جریان این پای روی میز انداختن شما چیه؟!
مدیر: جریان خیلی پیچیدهای داره باید مخرج مشترک از انتگرال داخل کروشه بگیری...! مردک بد اسم خب آدم پاش خواب میره، مدیرم که هست، میز مفت هم... نه یعنی میز خدمتگذاری هم که هست، چرا ازش استفاده نکنه؟!
من: خودتون فرمودید میز خدمتگذاری!
مدیر: خب ۲۴ ساعت که نمیشه خدمتگذاری کرد عسلِ من، یه نیم ساعتم به پاهامون خدمتگذاری کنیم، ایرادی داره؟
من: آخه شما فرمودید پاتون رو عمل کردید و این کار بهخاطر همین مشکله!
مدیر: یه لحظه گوشی رو نگه دار. شاپوری؟! شاپوری؟! چرا این تکذیبیهها رو یه کله نمیکنی حرف آدم دوتا نشه؟!.. خب ببین هفته پیش توی اولدترافورد وسط بازی روی اون پاس گلی که به سوآرز دادم یه کم عضله پشت پام گرفت.
من: ببخشید شما؟!
مدیر: تو جز فضولبودن به هیچی علاقه نداری؟! فوتبالم نمیبینی؟! بارسلونا رو نمیشناسی؟
من: چرا اتفاقا، طرفدارشم هستم، شما؟!
مدیر: من لیونل مسیام دیگه! توام خنگیا.منتهی اونجا ماسک میزنم کسی نفهمه مسی منم و ریا نشه. راستش من همزمان که مسی هستم، رونالدو هم هستم، این فصلم.. الو؟ الو؟! بیادب قطع کرد.
- 16
- 1