پسرم امروز دمغ از مدرسه برگشت. کوله را کوبید روی تخت و گوشه اتاق کز کرد.
فکر کردم لیورپولیهای مدرسه اذیتش کردهاند.
کنارش نشستم و گفتم: عیب نداره بابا. فوتبال همینه. به بار میبری یه بارم میبازی. مهم اینه که بارسا همیشه قهرمانه.
پسرم دستم را کنار زد و گفت: بارسا چیه بابا، میدونید علی کاملپور امروز چی آورده بود مدرسه؟ تهدیگ ماکارونی بابا، تهدیگ ماکارونی.
تلفن را برداشتم و به مدرسه زنگ زدم. به مدیر گفتم: واقعا این آقای کاملپور خجالت نمیکشد بچهاش را در این اوضاع با تهدیگ ماکارونی به مدرسه میفرستد؟ نمیگوید بچههای مردم دلشان میخواهد؟ باز خود ماکارونی را میآورد یک چیزی اما تهدیگ ماکارونی بنیان انسان را تکان میدهد.
مدیر من را به آرامش دعوت کرد و گفت: الان درگیر یک بحران هستیم و داریم عوامل ضبط و پخش کلیپ نابهنجار را دستگیر میکنیم.
گفتم: کدام کلیپ؟ گفت: همان کلیپی که دانشآموزان در آن شادی میکنند. بعد ادامه داد: ما داریم اخلاق و متعالی شدن را از دست میدهیم و فرزندانمان دارند غربی میشوند بعد شما نگران تهدیگ ماکارونی هستید؟
گفتم: من همیشه اولویتهای جامعه را اشتباه تشخیص میدهم. امیدوارم هرچه زودتر مسببان این کلیپ شاد را شناسایی کنید.
مدیر تشکر کرد و گفت: فرزندتان را درست تربیت کنید. به او بیاموزید غذای روح از غذای جسم مهمتر است.
همین که مدیر گفت روح از دهنم پرید و پرسیدم: آیا شما به روح اعتقاد دارید؟
تلفن را قطع کرد.
باقی بقایتان
رضا ساکی
- 11
- 1
کاربر مهمان
۱۳۹۸/۲/۱۹ - ۱۶:۱۱
Permalink