۳۰ نفر از اساتيد و اعضاي هيئت علمي رشتههاي مختلف دانشگاهي در حوزه گياهشناسي، اکولوژي، تنوع زيستي و... با نوشتن نامهاي خطاب به کاظم خاوازي، وزير جهاد کشاورزي خواستار پاياندادن به استفاده از مالچ نفتي در تثبيت ناهمواريهاي ماسهاي شدند. اين اساتيد در نامه خود با برشمردن مضرات مالچهاي نفتي و نداشتن پشتوانه علمي، براي کمک به وزارتخانه در اين زمينه اعلام آمادگي کردند. در بخشهايي از نامه اين اساتيد با اشاره به اولويتهاي مديريت جديد وزارتخانه که کشاورزي پايدار و حفظ محيط زيست اعلام شد، آمده است:امضاکنندگان زير مراتب مخالفت خويش با استفاده از خاکپوش - مالچ - نفتي در مناطق بياباني و شنزارهاي استان خوزستان را به دلايل زير اعلام ميداريم و خواستار تجديد نظر در برنامههاي مالچپاشي ساير نقاط هستيم:
۱. استفاده از مالچ نفتي براي تثبيت ماسه، يکي از روشهاي منسوخ گذشته در قبل از انقلاب بوده که بدون تحقيق بيش از نيمقرن پيش که دانش بومشناختي بسيار اندک بود به ايران وارد و بدون پشتوانه علمي از آن پس در هيچ جاي جهان حتي در آسياي ميانه استفاده نشده است. در مناطقي از ايران مرکزي که در گذشته با کمک مالچ تاغکاري شده است، بنا بر مشاهدات در کل کشور، چون باعث نابودي فون طبيعي منطقه و گونههاي گياهي همراه شده است، همه جنگلهاي تاغ دستکاشت آفتزده شده است و بيشتر آنها به بيابانهاي مرده تبديل شدهاند. فاجعه تا آنجا گسترش يافته است که حتي يک درختچه سالم تاغ در اين تاغکاريها ديده نميشود. بنابر يافتههاي دقيق علمي و بر اساس توصيههاي انجمن بينالمللي احياي اکولوژيکي، احياي يک اکوسيستم تنها بايد بر اساس روشهاي طبيعي و توانمنديهاي ذاتي يک منطقه باشد تا همه اجزاي اکوسيستم در تعادل با آن باعث پايداري آن شوند.
۲. شنزارها از مهمترين واحدهاي ژئومورفولوژيک مؤثر در تصفيه و انتقال پاياي بارندگيهاي جوي به سفرههاي آب زيرزميني هستند. استفاده از مالچ بهخصوص در فصول پرباران مانع از نفوذ آب به سفرههاي آبهاي زيرزميني و اتفاقا در منطقه حساس خوزستان باعث سيلابهاي محلي ميشوند. مطابق پژوهشهاي انجامشده در بخش تحقيقات بيابان مؤسسه تحقيقات جنگلها و مراتع کشور، لايه مالچپاشىشده ناتراوا بوده و از نفوذ باران جلوگيرى ميکند. همچنين در اثر تابش آفتاب تركيبات اروماتيك و گوگرددار و فلزات سنگين وارد هوا ميشود که مواد شيميايي خطرناك بوده و منجر به مسموميت و تنگي نفس افراد ميشود.
۳. اکولوژيستهاي مناطق خشک معتقدند که چنانچه ميزان بارندگي رسوبات بادي بيش از ۸۰ ميليمتر باشد با ايجاد قرق و مديريت سرزمين، اين رسوبات پوشش گياهي مناسبي خواهد يافت. متوسط بارندگي استان خوزستان بر اساس آمارهاي درازمدت سازمان هواشناسي ۲۸۴ ميليمتر (بيشتر از تهران با ۲۳۲ ميليمتر) و در ايستگاه بستان ۱۹۲ ميليمتر است. در دو سال آبي گذشته طبق آمار وزارت نيرو متوسط بارندگي در حوضههاي آبريز منتهي به دشت خوزستان به ۴۸۰ ميليمتر رسيده است که حتي از بارندگي حوضه آبريز درياي خزر با ۴۳۳ ميليمتر هم بيشتر بوده است. اين ميزان بارندگي فرصت خدادادي جهت تشکيل پوششهاي گياهي پايدار است. ريگزارهاي خوزستان به دليل دريافت اين مقدار بارندگي جزء ريگزارهاي داراي پوشش گياهي بسيار غني به شمار ميآيند.
۴. تپههاي ماسهاي به دليل محتوي کمرس و سيلت نقش بسيار جزئي در ايجاد ريزگرد دارند. ريزگردها از رسوبات دانهريز تشکيل شدهاند که حاصل خشکشدن تالابها، تخريب اکوسيستمهاي طبيعي و ديم غيراصولي ميباشند که خوشبختانه با بارندگيهاي دو سال اخير تا حد زيادي برطرف شدهاند و اگر هم وزارت کشاورزي دنبال مهار ريزگرد براي هميشه است بايستي امکانات مالي خود را با همکاري سازمان حفاظت محيط زيست در راستاي احياي تالابها و مديريت اکوسيستمهاي تخريبشده صرف کند.
۵. عمليات مالچ باعث مرگ لايه زيستي بهخصوص در فصل بارندگي ميشود. جنابعالي به عنوان استاد ميکروبيولوژي خاک بهتر از هر کس ميدانيد که حفظ لايه زيستي ضامن بقاي گياهان خودروست. اين لايه زيستي از ميکروارگانيسمهاي مفيد و بهخصوص سيانوباکترها تشکيل ميشود که با ايجاد ترکيبات موسيلاژي باعث تثبيت طبيعي ماسه ميشوند. براي آنکه پوشش گياهي منطقه ثابت گردد فقط کافي است با ايجاد قرق و مراقبت از ورود دام به اين مناطق- که تقريبا هيچ هزينهاي جز مديريت ندارد - آن مناطق را به زيباترين و سرسبزترين نقاط کشور تبديل و به عنوان جاذبههاي گردشگري درآمد پايدار براي استان و مردم بومي ايجاد کرد.
۶. مالچ نفتي علاوه بر داشتن ترکيبات سمي فرار که براي تنوع زيستي اعم از تنوع گياهي، جانوري و ميکروبي خطرناک است، حتي براي مردم هم مضر است. مناطق مالچپاشيشده به دليل رنگ سياه جاذب تابش خورشيد است که باعث افزايش چنددرجهاي دما در منطقه ميشود. طبق آمار سازمان هواشناسي در تابستانها دماي هوا در دومتري زمين و در سايه در ايستگاه بستان تا ۵۲ درجه افزايش مييابد. اين دما در سطح زمين بسيار بيشتر است. در اين مناطق مالچ سياهرنگ با جذب انرژي گرمايي دماي سطح ماسه را تا ۷۰ درجه و شايد هم بيشتر افزايش ميدهد. پديدهاي که در کوتاهمدت باعث مرگ موجودات زنده و در درازمدت نه تنها فون و فلور منطقه بلکه حتي بانک بذر طبيعي منطقه را نيز در معرض نابودي قرار ميدهد.
۷. تپههاي ماسهاي ايران مرکز تنوع گونههاي گياهي و جانوري منحصربهفردي هستند که در طول تکامل فلات ايران ذخيرهگاه نادرترين و قديميترين موجودات بهخصوص خزندگاني ميباشند که حفظ آنها براي تعادلبخشي و حفاظت بيولوژيکي اکوسيستمها و کشاورزي در مقابل آفات لازم ميباشد. عمليات مالچپاشي با نابودي گونههاي بومي زمينه را براي ورود آفات و گونههاي مهاجم فراهم ميکند و ضرورت دارد جلوي آن گرفته شود. مالچپاشي فون بيمهرگان خاکزي اين مناطق را که بسياري از آنها در چرخههاي مواد در اکوسيستم نقش اساسي دارند نابود و به اين ترتيب کل اکوسيستم را ناپايدار ميکند. در سال ۱۳۹۸ مالچپاشي خوزستان در يکي از معدود زيستگاههاي پرندهاي در معرض انقراض به نام خروس کولي انجام شد، پرندهاي که تنها ۲۲ عدد از آنها در ايران ثبت شده است.
۸- رسوبات بادي بر اساس انرژي باد و پوشش گياهي به سه دسته فعال، نيمهفعال و غيرفعال تقسيمبندي ميشوند. نتايج پژوهشها ريگزارهاي استان خوزستان را در گروههاي نيمهفعال و غيرفعال تقسيمبندي كرده است. از اين رو نيازي به مالچپاشي ندارند.
در پايان ما امضاکنندگان ضمن اعلام آمادگي براي هر گونه کمک به آن وزارتخانه از جنابعالي به عنوان دغدغهمند علمي کشور انتظار داريم که با تشکيل کميتهاي مستقل از استادان و محققان ضمن توقف ادامه مالچپاشي در خوزستان - که تا به حال دو بار به حکم قضائي متوقف و مجددا با نفوذ شروع به کار کرده است – سياستهاي فعلي حاکم بر سازمان جنگلها و مراتع و اطلاعاتي کهبر مبناي آن مالچپاشيهاي غيراصولي انجام ميشود مورد تجديد نظر قرار دهيد.
متأسفانه سازمان جنگلها و مراتع در سالهاي اخير به توصيههاي علمي و مشفقانه بومشناسان و زيستشناسان مبتني بر پايداري اکوسيستمي، استراتژي خود را به رويکردي فيزيکي-سازهاي، پرهزينه و پيمانکارمحور تغيير داده است که از نمونههاي بارز آن ميتوان به عمليات مالچپاشي، آبخيزداري سازهاي و کشت گونههاي مضر و مهاجم در مناطق جنگلي و بياباني اشاره كرد. فراموش نکنيم که خاک بستر حيات است و آلودگي و تخريب آن گناهي نابخشودني که نه تنها تنوع زيستي بلکه امنيت غذايي و اجتماعي کشور را در معرض خطر قرار خواهد داد.
اسامي امضاکنندگان اين نامه که از اساتيد دانشگاهي و اعضاي هيئت علمي در دانشگاه شهيد بهشتي، دانشگاه تهران، دانشگاه مارسي، فرانسه، مرکز تحقيقات زمين آلمان، پستدام، دانشگاه مازندران، دانشگاه علوم کشاورزي و منابع طبيعي گرگان، مؤسسه تحقيقات جنگلها و مراتع و مؤسسه تحقيقات گياهپزشکي هستند به اين شرح است:
بهرام کيابي، اصغر عبدلي، حسين آخاني، محمد درويش، حسن رحيميان، نصرتالله صفائيان، حميدرضا رضايي، مريم شهبازي، عليرضا شاکري، مهدي معتق، مرتضي جمالي، حميدرضا عباسي، سميرا زنديفر، مريم نعيمي، سيدجعفر سيداخلاقي، حسن روحيپور، وليالله مظفريان، رضا اخوان، فاطمه درگاهيان، اميرحسين لقمان، سکينه لطفينسب، اسماعيل رهبر، اميرحسين پهلواني، بيتا عسگري، سعيد شيرزاديان، مسعود اربابي، محسن مفيدي، شهاب منظري، ابراهيم گيلاسيان، مهرداد پرچمي.
- 18
- 4