مدتها بود از حمید سوریان خبری نبود. انگار نمیخواست دیگر دیده شود. میخواست بعد از آن همه روزهای پر سر و صدایی که داشت، آرام باشد و در آرامش به کارهای عقب افتادهاش برسد. به درس و زندگیاش. آخرین باری که از سوریان خبری آمد انتخابش بهعنوان رئیس کمیسیون ورزشکاران بود. بعد از آن هم او در جلسات کمتر حضور داشت و حتی به مسابقات ورزشی مثل بازیهای آسیایی که دعوت شده بود، نمیرفت چون میخواست آن آرامش را حفظ کند و کمتر دیده شود.
حمید سوریان پرافتخارترین فرنگیکار کشورمان بتازگی ۳۳ ساله شده. بر این اساس مؤسسه ایران برای او جشن تولدی تدارک دید که البته خود او از آن بیاطلاع بود. سوریان نمیپذیرفت برایش جشن تولد گرفته شود چون فکر میکند با توجه به شرایط اقتصادی مردم، دل و دماغ کارهای اینچنینی را ندارد. به هر حال به بهانههای مختلفی با سوریان قرار گذاشتیم و برایش جشن تولد گرفتیم. جشنی که او را سورپرایز کرد و البته باعث شد سکوتش را بکشند و درددلهایش را بگوید.
مدتهاست که از حمید سوریان خبری نیست. میخواستیم بدانیم این روزها را چطور میگذرانی؟
درگیر زندگی، مشغله و گرفتاری. حقیقتاً با توجه به اوضاع و احوال و شرایطی که الان به وجود آمده، میخواهم بگویم که ما هم مستثنی نیستیم و شرایط واقعاً شرایط خوبی نیست. بحث تورم و مسائل و مشکلاتی که در جامعه وجود دارد. با این شرایط فکر میکنم کسی حال و حوصله نداشته باشد. ما هم همینطور هستیم و مثل بقیه داریم زندگی میکنیم و میگذرانیم. البته سعی هم میکنیم خیلی سخت نگیریم.
خیلیها فکر میکنند این مشکلات در زندگی افراد مشهور و در واقع ستارهها تأثیر چندانی ندارد...
اصلاً این طور نیست. واقعیت این است که این مشکلات به کل جامعه برمیگردد. همه به نوعی در هر سطح و شرایطی درگیر تورم و مسائل اقتصادی و مشکلات هستیم و اینکه اگر حتی کسی خودش مستقیم درگیر این مشکلات نباشد، به هر حال همه هموطن هستیم و این مسأله را وقتی میبینیم، ناراحت میشویم. اینکه مردم کشورمان درگیر مشکلات اقتصادی هستند. بالاخره همیشه با مردم چشم توی چشم هستیم و با آنها زندگی میکنیم. قطعاً این شرایط بد اقتصادی روی همه اثر میگذارد و ناراحتکننده است که همه ما نگران هستیم و واقعاً روحیه نداریم.
به هر حال شما یکی از الگوهای جامعه هستید و شاید خیلیها انتظار دارند شما روحیهتان خوب باشد و به همه مردم امیدواری بدهید.
واقعیت این است که در مواجهه حضوری که با مردم دارم، همیشه خدا را شکر میکنم و سعی میکنم به همه بگویم روزهای سخت میگذرد اما واقعیت این است که روزهای اخیر روزهای سختی است، برای ما، برای خانواده و همه مردم. وقتی مردم را از نزدیک میبینم و همه از شرایط سخت میگویند خب به هر حال ناراحت میشویم.امیدوارم این روزهای سخت خیلی زود بگذرد.
چقدر امیدوارید مشکلات حل شود؟
خیلی. درسی که ورزش برای من داشته، اولین آوردهاش فکر میکنم بحث امید باشد. برای رسیدن به سکوها، بالا رفتن، قهرمانی در ورزش فکر میکنم مهمترین مسأله انگیزه و امید بوده. الان هم قطعاً امیدوارم. خواهش و درخواستم این است که مسئولانمان با تلاش و پشتکار بیشتر کمک کنند مردم از این بحران به وجود آمده، خارج شوند. مطمئناً این اتفاق میافتد. من که خیلی خوشبینم و امیدوارم هر چه زودتر این اتفاق بیفتد. حالا به هر طریقی و هر تصمیمی که میگیرند، این مسأله حل شود. بحثی که الان باز شده و درد دلی که وجود دارد، این است که کار را به کاردان بسپاریم. یعنی هر کاری به مسئولش و کسی که تبحر و تخصص دارد، سپرده شود.
متأسفانه ما میبینیم در حوزههای مختلف اشخاص مختلفی اظهار نظر میکنند که این باعث میشود دوگانگی و عدم اعتماد به وجود بیاید. مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره این مسائل وجود دارد که فکر میکنم باعث بحران شده و نیاز است که به آنهایی که تخصص دارند سپرده شود تا این مشکلات حل شود.
چند سال پیش یک سری آمدند و به حضور ورزشکاران در شورای شهر انتقاد کردند و گفتند جای آنها اینجا نیست. الان یاد مصاحبه محمد مایلیکهن با ایران ورزشی افتادم که گفته بود: «خیلیها آمدند ایراد گرفتند که ورزشکاران نباید در شورای شهر باشند چون تخصص ندارند بعد میبینیم در حوزههای دیگر آدمهای غیرتخصصی حضور دارند. مثلاً در همین شورای شهر مگر چند نفر تخصص دارند؟ یا بعضاً میبینیم یک مدیر در این ۴۰ سال جاهای زیادی عوض کرده و مسئولیتهای زیادی داشته که هیچ کدام به هم مرتبط نبوده...»
مشکل دقیقاً از همین جا شروع میشود که بعضاً غیرورزشیها در ورزش حضور دارند. شاید بعضاً تعدادی از آنها در حوزههای دیگر ولی همین شورای شهر که به آن اشاره کردید، یک فضای مدیریت شهری است که بخشها و حوزههای مختلفی شامل آن میشود که یکی از آنها بحث ورزش است. با توجه به سرانه ورزش در کشور و بخصوص در تهران کم است و اینکه دغدغهای که وجود دارد مستقیماً به سلامت جامعه برمیگردد چون ورزش عامل بازدارنده است در خیلی از مسائل و مشکلات. با توجه به این مسائل میتواند یک مجموعه کاملی را در حوزههای مختلف مثل معماری، شهرسازی و موارد مختلف باید متخصصانش حضور داشته باشند. با این حال فکر میکنم جای ورزشیها باید در خود ورزش باشد.
از این بحث بگذریم، چند روز پیش تولدتان بود. همه در روز تولدشان یک آرزو دارند، شما وقتی شمعهای تولدتان را فوت میکردید، به جز آن آرزوی شخصی که داشتید، چه آرزوی کلی کردید؟
آرزوی کلیام خوشی و خوشبختی برای همه مردممان است. آرزویم این است که حال همهمان خوب باشد. اول صحبتها درد دل باز شد بابت شرایط فعلی امروز که امیدوارم هر چه زودتر شرایط اقتصادی و شرایط کشور طوری باشد که خنده روی لب مردم باشد و همه جای دنیا صلح و آرامش باشد چون فکر میکنم هیچچیز ارزشمندتر از سلامتی و آرامش و خوشی نباشد. فکر میکنم آرزویی باشد که هر کسی میتواند بکند.
این تولد، فکر میکنم چهارمین جشن تولدی است که دور از کشتی و ورزش هستید چون مدتها بود که در خانه کشتی و با حضور کشتیگیران جشن میگرفتید...
شاید هم بیشتر. بیشتر زمانها یا در مسابقات ورزشی بودیم یا در اردوهای ورزشی. الان که ۲ سالی است که به کل از ورزش دور هستم. قبلتر از آن هم بالاخره زمانهایی بود که در دوران استراحت بودم. به سرعت خیلی زیاد میگذرد.
یک خصوصیت مشخص شهریوریها را میتوانید بگویید؟
همه شهریوریها گل هستند (میخندد). آقاتختی هم شهریوری بود.
من میدانم یک کادو تولد خیلی خوبی هم به شما داده شد اما به خاطر مشکلات مردم و شرایط جامعه آن را نپذیرفتید...
بله، دوست عزیزی برای تولدم هماهنگ کرده بود که در یک سفر (اروپایی) باشم اما واقعیتش این است که با توجه به این شرایط نه برای من و نه برای کس دیگری دل و دماغ مسافرت وجود ندارد. همه به دنبال این هستیم که کشور از این وضعیت خارج شود و شاهد روزهای خوبی باشیم.
الان که دل و دماغ ندارید، بازی های آسیایی جاکارتا را هم پیگیری نمیکنید؟
حقیقتاً خیلی وقت است و شاید نزدیک به ۲ سال باشد که خیلی کمتر ورزش را دنبال میکنم. البته موضوع بازیهای آسیایی متفاوتتر است و المپیک آسیایی نامیده میشود که از لحاظ تیمی خیلی اهمیت دارد. اخبار کلی مسابقات را پیگیری میکنم و میدانم مدالهای ارزشمندی تا الان کاروان ایران و بخصوص کشتیگیران کشورمان کسب کردند که امیدوارم این روند ادامه داشته باشد.
شما چه زمانی به ورزش برمیگردید؟
خیلی دوست دارم برگردم. اگر بخواهم در یک جمله در مورد کشتی صحبت کنم، باید بگویم ورزش نامرد و دوستداشتنی است چون قهرمانی، فضا و شرایطش متفاوت است. روزهای سخت، تلخ و شیرین همه در کنار هم وجود دارد. اگر بخواهم بگویم از این عشق بریدم یا دوستش ندارم، دروغ است. بیشتر خستهام و قطعاً اگر شرایط خوبی داشته باشم و احساس کنم میتوانم ادای دین کنم و به کشتی کمک کنم، قطعاً این کار را خواهم کرد.
بخواهید برگردید به عنوان کشتیگیر برمیگردید؟
قطعاً نه دیگر.
یعنی خداحافظی کردید؟
طبیعتاً وقتی حضور ندارم، یعنی خداحافظی کردم. این سؤال را دوستان زیادی به شیوههای مختلف از من پرسیدند که باید بگویم طبیعتاً وقتی نیستم به منزله خداحافظی است. روزی هم که شروع کردم، سلام نکردم که حالا با یک خداحافظی از کشتی دور شوم. دست تقدیر و روزگار من را در مسیر قهرمانی و کشتی قرار داد. بالطبع هم وقتی شرایط سنیام طوری شد که قابلیت و توانمندی نبود و افراد شایستهای حضور پیدا کردند که انگیزه بیشتری داشتند و البته تواناییهای بیشتری برای ارائه، آمدند و دوبنده تیم ملی را پوشیدند که امیدوارم موفق باشند.
محمد بنا همچنان معتقد است اگر حمید سوریان همین الان هم برگردد، میتواند مدال طلا بگیرد.
سخت است. قطعاً این امکان وجود دارد. به هر حال من در شرایط سنی هستم که اگر بخواهم با برنامه به ورزش برگردم شاید این امکان میسر باشد اما کار واقعاً سخت است. ورزش، قهرمانیاش خیلی سخت است و احساس میکنم کشتی سختتر از رشتههای ورزشی دیگر است و نیازمند توانایی بالایی خواهد بود برای قهرمانی که متأسفانه فکر میکنم بیشتر به لحاظ روحی دیگر توان آن فشار سخت را ندارم.
پس وقتی برمیگردید دیگر مربی هستید.
امیدوارم.
شاید هم به عنوان مدیر...
نه، اگر واقعاً کمکی از دستم بربیاید، حتماً این کار را میکنم. در یک مقطع زمانی کوتاهی هم به عنوان مربی تصمیم گرفتم در یک باشگاه کارم را آغاز کنم. با یک سری نوجوان هم کارم را شروع کردم ولی مدت زمان کوتاهی این امکان میسر شد به دلیل ترددی که باید میکردم و دغدغههایی که در زندگی شخصی خودم داشتم اعم از تحصیل که امروز دارم میکنم و زندگی شخصی و فردی خودم. به هر حال زمانی که ورزش قهرمانی میکردم زندگی یک بعدی بود که فقط ورزش بود. در آن زمان همه کارهای زندگیام را عقب میانداختم.
بر این اساس کارهای اقتصادی و فعالیتهایی که نتوانستم آن روزها به آن بپردازم، الان درگیر آن هستم و نیاز به این داشتم مدتی استراحت کنم. اگر زمانی احساس کنم میتوانم کمک کنم شاید در همان باشگاه شهر ری که خودم در آن آموزش دیدم و بزرگ شدم، همان جا شروع کنم به فعالیت کردن و حضور در کشتی.
الان که آقای زارع حضور ندارد و به رحمت خدا رفته، چه کسی آنجا حضور دارد و کار آموزش را انجام میدهد؟
خدا رحمت کند آقای زارع را. ایشان خیلی برای کشتی شهر ری زحمت کشید و به گردن من خیلی حق دارد چون نسبت به من خیلی محبت داشت و زحمات زیادی برای من کشید ولی چرخه کشتی همچنان ادامه دارد و الان هم دوستان زیادی هستند که دارند کار را پیش میبرند.
مدتی هم محمد بنا در یکی، دو باشگاه کشتی، مشغول آموزش به نوجوانان بود...
بله، آقابنا را نمیشود از کشتی جدا کرد. محمد بنا واقعاً عاشق کشتی است و با عشق خاصی در این ورزش کار میکند. من میدانم حس خاصی هم نسبت به آموزش دارد و به خاطر همین سعی میکند در باشگاههای کشتی و در کنار نوجوانان حضور داشته باشد تا به آنها آموزش دهد.
ظاهراً دنبال حمید سوریانهای دیگری در کشتی است...
امیدوارم کشتیگیران خوبی کشف شوند. من فکر میکنم بیشتر از هر چیزی حضور محمد بنا باعث میشود نوجوانان به این رشته ورزشی جذب شوند. این مسأله خودش کمک خیلی بزرگی به کشتی میکند.
بعد از المپیک ریو که آن اتفاقات افتاد و تیم کشتی فرنگی نتایج خوبی کسب نکرد، گفته میشد اختلافی بین شما و محمد بنا به وجود آمده. آن زمان این مسأله خیلی زود تکذیب شد. واقعاً اتفاقی نیفتاده بود؟
راستش را بخواهید من بعد از مسابقه خیلی ناراحت بودم و وقتی دیدم آقای بنا گوشهای نشسته و دارد گریه میکند کلاً بهم ریختم. به خاطر همین رفتم به او اعتراض کردم که چرا تیم را در چنین شرایطی پذیرفت. محمد بنا هم فقط یک جمله گفت: «خواب بودم!» بنا خیلی دیر از خواب بیدار شد و دیگر نمیشد کاری کرد.
خیلیها معتقد بودند در آن مقطع محمد بنا نباید هدایت تیم کشتی فرنگی را میپذیرفت اما عشق و علاقهاش به کشتی باعث شد بدون توجه به مشکلات، باز هم سرمربی تیم کشتی فرنگی شود...
دقیقاً همینطور است. البته در این مقطع ۲ اشتباه بزرگ رخ داد. اول اینکه نباید در آن مقطع به محمد بنا پیشنهاد میدادند. در واقع اگر معتقد بودند محمد بنا میتواند به کشتی کمک کند باید خیلی زودتر او را میآوردند. مسأله دوم هم به محمد بنا برمیگشت. اینکه او با توجه به شرایط نباید سرمربیگری کشتی فرنگی را میپذیرفت.
البته اشتباه بزرگتر این بود که محمد بنا قبل از اعزام تیم به المپیک، بارها در مصاحبههایش گفته بود این تیم ۶ طلا میگیرد. شاید خیلیها میدانستند با این مسأله میخواهد به تیمش روحیه بدهد و در کشتیگیرانش این باور را به وجود بیاورد که میتوانند در این مسابقات سخت و مهم مدال بگیرند اما این صحبتها باعث شد استرس آنها هم بالا برود چون توقعات بالا رفته بود...
بله، دقیقاً همینطور است. با صحبتهایی که محمد بنا انجام میداد همه فکر میکردند هیچ مشکلی در تیم وجود ندارد و این تیم میتواند بهتر از المپیک لندن نتیجه بگیرد. در صورتی که اینطور نبود و همه میدانستیم شرایط خوب نبود. این صحبتها و بالا رفتن توقعات باعث شد استرس تیم هم بالا برود. در هر حال اتفاقات تلخی رقم خورد که از ذهن ما پاک نمیشود.
به هر حال آن اتفاقات گذشت و بهتر است دیگر به آن فکر نکنی...
من یک مدال در این مسابقات از دست دادم. خودم میدانستم میتوانم یک مدال دیگر بگیرم اما شرایط آن زمان اصلاً خوب نبود و آن را از دست دادم.
کلاً در المپیکها به جز المپیک لندن کمی بدشانس بودی. چون در المپیک پکن هم در لحظات آخر کادرفنی کشتی فرنگی تغییر کرد و رضا سیمخواه ناگهان جای محمد بنا را گرفت. در آن زمان یادم میآید که میگفتی کمردرد شدیدی هم داشتی...
بله، آن زمان هم شرایط اصلاً خوب نبود. به هر حال تیمی که میخواهد موفق باشد باید از خیلی لحاظ شرایط خوبی داشته باشد که یکی از آنها مسأله روحی است. مربیان کشتی فرنگی معمولاً قبل از مسابقات مهم، دغدغههای عجیب زیادی داشتند که به مسائل فنی ارتباط نداشت اما روی تیم تأثیر میگذاشت. اصلاً باورم نمیشود آن روزها اینقدر زود گذشت. در کل تلخی و شیرینیهای زیادی در کشتی تجربه کردم که فکر کردن به آنها همچنان برایم جالب است.
این روزها با محمد بنا هم در ارتباط هستی؟
بله، من با توجه به اینکه خیلی درگیر درس و کارهای عقب افتادهام هستم اما معمولاً سعی میکنم با محمد بنا در ارتباط باشم. به هر حال محمد بنا گردن من حق دارد. اتفاقاً همین یکی، دو روز پیش با هم صحبت کردیم.
صحبت از درس شد، فکر میکنم بزودی مدرک دکترایت را میگیری؟
خدا را شکر در مدتی که از کشتی دور بودم توانستم درسم را ادامه دهم و الان یک ترم تا پایان دکترا مانده و البته تز دکترا که باید زودتر آماده کنم. من از بچگی به درس علاقه زیادی داشتم اما به خاطر کشتی همه چیز را عقب انداختم. بعد از آن هم توانستم کارهای عقب افتادهام مثل درس خواندن را دنبال کنم.
ظاهراً علاوه بر درس خواندن، کارهای عقب افتاده دیگری هم داشتی که یکی از آنها مسائل اقتصادی است و بزودی رستوران جدیدت را افتتاح میکنی...
بله، مسأله اقتصادی هم یکی از مسائلی بود که به خاطر کشتی عقب انداخته بودم اما حالا به پیشنهاد یکی از دوستانم قرار است یک رستوران افتتاح کنم.
سمیرا شیرمردی
- 18
- 2