دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳
۱۶:۰۹ - ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۳۰۶۹۷
جرم و جنایت

سرقت از بوتیک ها بخشش به فقرا

سرقت لباس‌های گرانقیمت از بوتیک‌های تهران,سرقت خواهران
سه خواهر بعد از سرقت لباس‌های گرانقیمت از بوتیک‌های تهران، لباس‌های قبلی خود را به فقرا می‌بخشیدند.

به گزارش ایران ، چند روز قبل مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت اموال مغازه‌اش خبر داد و گفت: من بوتیک دارم و لباس زنانه می‌فروشم. دیشب که داشتم حساب و کتاب فروش‌های روزانه‌ام را بررسی می‌کردم متوجه شدم دو دست از لباس‌های مغازه‌ام نیست. ابتدا تصور کردم که آنها را فروخته‌ام اما در دفتر ثبت نکرده بودم. به سراغ دوربین‌های مداربسته مغازه‌ام رفتم و در بازدید دوربین‌ها متوجه شدم که سه دختر جوان لباس‌ها را سرقت کرده‌اند.

با شکایت مرد جوان تحقیقات از سوی مأموران پلیس پایتخت آغاز شد، اما در ادامه مأموران با شکایت‌های مشابه چند مرد بوتیک دار دیگر رو به رو شدند و پس از بررسی شکایت‌ها مشخص شد در همه سرقت‌ها پای سه دختر جوان در میان است.

در حالی که تحقیقات در این پرونده‌ها ادامه داشت، مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و از سرقت مغازه‌اش خبر داد. او گفت: سه دختر جوان وارد مغازه ساعت فروشی‌ام شدند و دقایقی بعد هم بدون اینکه ساعتی بخرند، مغازه را ترک کردند؛ چون به رفتار آنها مشکوک شده بودم به محض خروج دنبالشان رفتم و آنها را صدا کردم اما دخترها که ترسیده بودند پا به فرار گذاشتند در همین موقع ناگهان یک ساعت آبی رنگ که از مغازه‌ام سرقت کرده بودند از جیب یکی از آنها بیرون افتاد. با دیدن این صحنه از مردم کمک خواستم و یکی از دخترها را دستگیر کردیم اما دو نفر دیگر فرار کردند.

وقتی مأموران پلیس به محل رفتند دختر جوان که چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشت به سرقت‌های سریالی با همدستی دو خواهرش از مغازه‌های پوشاک داخل پاساژها اعتراف کرد.

با اعتراف دختر جوان، به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، دو خواهر او نیز بازداشت شده و به سرقت‌های خود اعتراف کردند.

گفت‌و‌گو با متهم

چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟ پدر من از خانواده پولداری بود ولی مادرم دختر یک خانواده فقیر بود که ازدواج آنها باعث شد خانواده پدرم او را از خود طرد کنند، وقتی من و خواهرانم کوچک بودیم پدرم فوت کرد و اوضاع زندگی مان خیلی بد شد. ما سه خواهر در فقر و حسرت و عقده بزرگ شدیم از اینکه می‌دیدیم بعضی‌ها آنقدر پول دارند و هر روز یک لباس می‌پوشند حرص می‌خوردیم. به همین خاطر تصمیم گرفتیم با سرقت از مغازه‌ها ظاهرمان را شیک و امروزی کنیم. وقتی به تهران آمدیم و کار مناسبی پیدا نکردیم و هزینه زندگی و تحصیل مان را ‌نتوانستیم فراهم کنیم شروع به سرقت کردیم.

کی به تهران آمدید؟ وقتی در دانشگاه قبول شدم به تهران آمدم. بعد از مدتی هم خواهرم در دانشگاه قبول شد و مادرم که دید ما ساکن تهران شده ایم، با خواهر کوچکم به تهران آمدند.

سرقت‌ها را چطور انجام می‌دادید؟کیسه‌ای درست کرده بودیم که من آن را زیر مانتو‌ام می‌پوشیدم. کیسه بزرگ بود و خیلی راحت می‌شد وسایل سرقتی را داخل آن ریخت. من و دو خواهرم وارد مغازه‌ها می‌شدیم و مدام مدل‌های مختلف لباس‌ها یا وسایل دیگر را درخواست می‌کردیم. وقتی تعداد وسایل روی میز فروشنده زیاد می‌شد، من در فرصتی مناسب چند تکه از لباس، روسری و شال یا حتی کیف و کفش را داخل کیسه‌ای که به همراه داشتم می‌گذاشتم و به بهانه پاسخ دادن به تلفن همراهم طوری که فروشنده متوجه وسایل سرقتی نشود از مغازه خارج می‌شدم. لحظاتی بعد هم دو خواهرم بیرون می‌آمدند.

ایده کیسه از کجا به ذهنت رسید؟ یک فیلم در فضای مجازی منتشر شده بود که یک خانم به همین شیوه سرقت می‌کرد. آن فیلم ایده اصلی سرقت را به ما داد.

فقط لباس سرقت می‌کردید؟اول می‌خواستیم  از طلافروشی سرقت کنیم اما ترسیدیم، چون سیستم امنیتی طلافروشی‌ها بیشتر از بوتیک هاست.

با وسایل سرقتی چه می‌کردید؟ آنها را استفاده می‌کردیم و لباس‌های قبلی خودمان را هم به افراد فقیر، کارتن خواب‌ها و دستفروش‌ها می‌دادیم.

چرا این کار را می‌کردید؟ نمی خواستیم حسرتی که ما کشیدیم را آنها هم تجربه کنند. این تنها کاری بود که می‌توانستیم در حق افراد فقیر انجام دهیم.

  • 10
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش