دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۴
۱۹:۲۱ - ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ کد خبر: ۱۴۰۴۰۱۱۰۵۰
جرم و جنایت

ضرب و شتم شديد يک كودک توسط خانواده‌اش/ شكنجه دختر ۱۰ ساله

ضرب و شتم شديد يک كودک توسط خانواده‌اش,ضرب و شتم یک دختر در سیستان و بلوچستان
خانواده پدري او بعد از عروسي وقتي به خانه برگشتند با قاشق داغ كف پاهاي الميرا را سوزاندند و الميرا را شكنجه كردند تا به دزديدن پول‌ها اعتراف كند، اما او مرتب مي‌گفت حتي اگر مرا بكشيد باز هم مي‌گويم من پول‌ها را برنداشتم.

روزنامه اعتماد در گزارشی به شکنجه و آزار جسمی یک کودک در استان سیستان و بلوچستان پرداخت.

بهاره شبانكارئيان در این گزارش نوشته است: واقعه اواسط اسفند‌ماه سال ۱۴۰۳ رخ داده است. توصيفي‌حاضر‌‌و‌‌آماده از يك پرونده اظهر‌من‌الشمس؛ «الميرا، دختر ۱۰‌ساله بلوچ مقيم شهرستان ايرانشهر واقع در استان سيستان و بلوچستان توسط عمه، عموها و ديگر اعضاي خانواده پدري‌اش مورد ضرب و شتم شديد واقع شده به‌طوري كه چشم‌هايش آسيب شديد ديده و شكم او نيز دچار پارگي شده است. اين دختر تحت عمل جراحي قرار گرفته و در حال حاضر به دستور دادستان ايرانشهر نزد مادرش در شهرستان خاش زندگي مي‌كند.

خانواده پدري اين دختر ۱۰ساله پس از حادثه متواري شده، اما تحت تعقيب قضايي قرار دارند. با اين حال شايد خانواده پدري الميرا براي سرپرستي مجدد او اقدام كنند و همين موضوع خطر جاني براي اين دختر ۱۰‌ساله به همراه داشته باشد.» يكي از عمه‌هاي الميرا نيز حدود چهار سال پيش به قتل رسيده است. قتلي كه عموهاي اين دختر ۱۰‌ساله عهده‌دارش بودند. پرونده‌اش به همين اندازه روشن بود: «به عمه الميرا تهمت زده بودند كه با همدستي يك پسر جوان خانه‌شان را به آتش كشيده تا شوهرش را به قتل برساند. بعد از اين حادثه وی کشته شد.»

يك منبع نزديك به خانواده كه نخواست نامي از او در گزارش قيد شود در مورد جزييات ضرب و شتم «الميرا.ن» مي‌گويد: «الميرا وقتي دوساله بود پدر و مادرش از هم جدا شدند آن هم به خاطر اعتياد پدرش. بعد از جدايي آنها، سرپرستي الميرا به عهده عمو، عمه و مادربزرگش بود و با آنها زندگي مي‌كرد تا اينكه اواسط اسفند‌ماه ۱۴۰۳، الميرا به همراه خانواده پدري‌اش به يك مراسم عروسي دعوت شد، اما داخل مراسم مبلغي حدود ۴ ميليون تومان گم مي‌شود. بچه‌هايي كه همسن و سال الميرا بودند، مي‌گفتند الميرا اين پول‌ها را دزديده است. مادربزرگ و عموي الميرا همانجا داخل مراسم عروسي او را كتك زدند، اما الميرا مي‌گفت من پول‌ها را برنداشتم.

با اين حال خانواده پدري او بعد از عروسي وقتي به خانه برگشتند با قاشق داغ كف پاهاي الميرا را سوزاندند و الميرا را شكنجه كردند تا به دزديدن پول‌ها اعتراف كند، اما او مرتب مي‌گفت حتي اگر مرا بكشيد باز هم مي‌گويم من پول‌ها را برنداشتم. فرداي همان شب خانواده پدري الميرا، او را به همراه يكي از بچه‌هايي كه داخل عروسي بوده و به الميرا تهمت زده، نزد يك رمال و دعانويس بردند تا در آب و آينه آن دعانويس نگاه كند و بگويد چه كسي پول‌ها را برداشته است؛ متاسفانه اينجا از اين كارها زياد انجام مي‌دهند.» او در ادامه مي‌گويد: «دختري كه آن شب در عروسي بوده و دزدي را گردن الميرا انداخته به آب و آينه نگاه كرده و گفته الميرا پول‌ها را برداشته است؛ اين موضوع دروغ بود و دادستان بايد آن رمال و دعانويس را هم تنبيه مي‌كرد. در نهايت خانواده پدري الميرا بعد از اينكه مطمئن شدند آن دختر به دعانويس هم همين حرف‌ها را زده وقتي به خانه برگشتند الميرا را بيشتر شكنجه كردند تا اينكه همسايه آنها بعد از سر و صداها جرات كرده و به خانه آنها رفته است.

آنجا وقتي الميرا را ديده، فكر كرده الميرا مرده است. همسايه به خانواده پدري اين دختر گفته اگر براي الميرا اتفاقي بيفتد قانون شما را مقصر مي‌داند، پس الميرا را سريع به دكتر برسانيد، اما خانواده پدري الميرا ترسيدند و گفتند اگر او را از خانه بيرون ببريم ما را دستگير مي‌كنند. همسايه اين خانواده لباس الميرا را كه بر اثر شكنجه غرق در خون بوده، عوض كرده و او را به يك مطب خصوصي رسانده است، اما پزشك وقتي وضعيت الميرا را ديده به ماموران اطلاع داده و گفته يك كودك توسط خانواده‌اش مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفته است. بعد هم به اورژانس اجتماعي خبر داده و اين دختر به بهزيستي سپرده شده، اما الميرا با مجوز دادستان ايرانشهر به خانه مادري‌اش فرستاده شده است.

خانواده پدري الميرا بعد از اينكه متوجه ماجرا شدند از خانه‌شان فرار كردند و جايي ديگر پنهان شدند. تا الان هم سرنخي از آنها پيدا نشده، اما برايشان پرونده تشكيل شده است. با اين حال شنيديم خانواده پدري اين دختر ۱۰‌ساله دنبال اين است كه عمه الميرا را رواني جلوه دهد تا بتواند از قانون فرار كند، اما دادستان ايرانشهر تا الان براي اين پرونده اقدامات لازم را انجام داده است. با اين حال اميدواريم خانواده پدري الميرا موفق به چنين اقدامي نشوند.»

الميرا وقتي به هوش آمده ماجراي شكنجه را تعريف كرده است

اين فرد نزديك به خانواده در پاسخ به اينكه آيا مشخص شد چه كسي پول‌ها را دزديده، مي‌گويد: «اصلا مشخص نشده است. بچه‌هايي كه آن شب در مراسم عروسي بودند چون مي‌دانستند الميرا حمايت‌كننده‌اي ندارد و بدون پدر و مادر پيش مادربزرگش زندگي مي‌كند دزدي را گردن الميرا انداختند؛ به هر حال درخت بي‌صاحب را هركسي يك سنگ مي‌زند. عمه الميرا طوري اين بچه را زده كه شكم او از داخل دچار پارگي شده است. خود الميرا بعد از اين اتفاق وقتي حالش بهتر شده، تعريف كرده كه عمه‌اش روي شكم‌اش نشسته و او را شكنجه كرده. چشم‌هاي الميرا نيز دچار آسيب شديد شده است. دادستان بعد از اين اتفاق به بهزيستي اعلام كرده كه چون الميرا تحت فشار روحي و رواني است بايد مدتي نزد مادرش نگهداري شود. قبل اين حادثه خانواده پدري الميرا به مدرسه او اعلام كرده بودند خرج تحصيل الميرا را ندارند. به همين خاطر مسوولان مدرسه الميرا را اخراج كردند. اميدواريم شرايطي فراهم شود تا الميرا بتواند دوباره به مدرسه برود، چون دختر بسيار باهوشي است.»

اين فرد به سوالات ديگر «اعتماد» نيز پاسخ مي‌دهد.

امكان دارد بعد از مدتي خانواده پدري اين دختر ۱۰ ساله او را تحت سرپرستي خود دربياورند؟

اينجا در چنين مواقعي ريش سفيدان جمع مي‌شوند و از طرف مقابل رضايت بگيرند تا بچه را به خانواده پدري بازگردانند.

اگر با پادرمياني ريش سفيدان الميرا مجدد به خانواده پدري سپرده شود چه تعهدي وجود دارد كه دفعه بعد اتفاق بدتري رخ ندهد؟

تعهدي نيست. حدود چهار سال پيش هم يكي از عمه‌هاي الميرا كه ۱۶‌سال بيشتر نداشت به خاطر اينكه به او تهمت زده شد با پسر جواني در رابطه است به قتل رسيد؛ همين عموهاي الميرا كه برادران عمه اين دختر مي‌شوند او را كشتند و پرونده‌اش نيز موجود است.

ماجراي قتل عمه الميرا چه بود؟

او را ۱۴ سالگي شوهر دادند. شوهرش اعتياد داشت و وقتي خانه‌شان آتش گرفت، گفتند زنش يعني عمه الميرا با همدستي يك پسر جوان خانه را به‌طور عمدي آتش زده است تا شوهرش را بكشد؛ الكي اين دختر بي‌گناه را كشتند. پرونده اين قتل نيز موجود است.

اين پرونده قتل شاكي نداشت؟

نه متاسفانه. اينجا اكثرا مشكلات به‌طور قومي قبيله‌اي حل مي‌شود. 

توضیح روزنامه اعتماد: مدارك و مستندات گزارش پيش‌رو نزد اين روزنامه محفوظ است. اميد است مقامات قضايي شرايطي را فراهم آورند تا اين دختر ۱۰‌ساله بتواند در امنيت كامل به تحصيلش ادامه دهد.

  • 15
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش