دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳
۰۸:۲۴ - ۰۱ آذر ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۹۰۰۰۳
جرم و جنایت

 اشتباه عجیب همدست دزدان راز آنها را فاش کرد

سرقت,زندان
وقتی مردی جوان به اتهام سرقت به زندان افتاد، ۲خواهرش برای آزادی او به تکاپو افتادند اما برای گرفتن رضایت شاکیان نیاز به پول داشتند. آنجا بود که آنها نقشه کشیدند این پول را از راه سرقت تهیه کنند. سرقت‌های ۲خواهر جوان از چند ماه قبل شروع شد و آنها با شگردهایی که داشتند اموال مردم را می‌دزدیدند تا اینکه چند روز قبل اتفاق عجیبی راز آنها را فاش کرد.

به گزارش همشهری، ماجرا از این قرار بود که حدود ۲هفته پیش زنی جوان که مشتری یکی از فروشگاه‌های بزرگ محصولات پروتئینی در پایتخت بود پس از خرید ۹۰۰هزار تومانی و بازگشت به خانه، با بررسی پیامک گوشی‌اش متوجه شد که صندوقدار فروشگاه به جای ۹۰۰هزار تومان، ۹میلیون تومان از حساب او برداشت کرده است.

او به فروشگاه برگشت و یک راست سراغ صاحب آنجا رفت و ماجرا را با وی در میان گذاشت. صاحب فروشگاه شروع به بررسی حساب بانکی فروشگاه کرد اما در کمال تعجب متوجه شد که هیچ پولی از حساب زن جوان وارد حساب فروشگاه نشده است. حال آنکه بررسی دوربین‌های مداربسته و شواهدی که وجود داشت نشان می‌داد که این زن پس از خرید به مقابل صندوق رفته، کارتش را به صندوقدار داده و پس از پرداخت پول خرید از آنجا خارج شده است. صاحب فروشگاه که به جوان صندوقدار مشکوک شده بود به بررسی‌های خود ادامه داد تا اینکه پی به راز سرقت‌های او برد. شواهد نشان می‌داد که جوان صندوقدار یک دستگاه پز شخصی در اختیار دارد که گاهی وقت‌ها به جای کشیدن کارت مشتریان در دستگاه پز فروشگاه، آن را در دستگاه پز شخصی‌اش می‌کشد و در حقیقت با این شگرد اقدام به سرقت پول‌های فروشگاه می‌کند.

اعترافات مرد فریب خورده

وقتی مأموران پلیس در جریان این تخلف قرار گرفتند راهی فروشگاه مورد نظر شدند و جوان صندوقدار را دستگیر کردند.

او وقتی متوجه شد همه شواهد و مدارک علیه وی است، به سرقت‌های سریالی اعتراف کرد و گفت: من فریب زنی به نام عاطفه را خوردم.

وی ادامه داد: عاطفه گاهی برای خرید به فروشگاه می‌آمد که با هم آشنا شدیم. او چند روز قبل پیشنهاد عجیبی به من داد. یک دستگاه کارتخوان تهیه کرده و در اختیار من قرار داد و گفت هر وقت مشتری برای خرید آمد و همکارانم اطرافم نبودند، بخشی از پول خرید را از طریق دستگاهی که به من داده بود دریافت کنم. ابتدا قبول نکردم، چون ریسکش خیلی بالا بود اما عاطفه آنقدر زیر پایم نشست که در نهایت راضی به این کار شدم.

پسر جوان ادامه داد: من عاشق عاطفه شده بودم و او قول داده بود که پول‌هایی را که از این طریق سرقت می‌کنیم جمع کند تا بتوانیم برای شروع زندگی مشترکمان خانه‌ای اجاره کنیم. برای همین حرفش را قبول کردم و به این ترتیب کارت برخی از مشتریان را در دستگاهی که دختر موردعلاقه‌ام داده بود می‌کشیدم اما یک اشتباه کار دستم داد. متهم گفت: من هر وقت که می‌خواستم از دستگاه پز عاطفه استفاده کنم، از وحشت دچار استرس می‌شدم و می‌ترسیدم که لو بروم. برای همین آخرین بار که قرار بود از حساب یکی از مشتریان فروشگاه ۹۰۰هزار تومان برداشت کنم، به اشتباه ۹میلیون تومان برداشت کردم و روز بعد که وی به فروشگاه آمد و ماجرا را به صاحب‌کارم اطلاع داد، با بررسی حساب‌ها دستم رو شد.

بازداشت ۲خواهر

با اعتراف پسر جوان، وی به دستور بازپرس پرونده بازداشت شد و مأموران تحقیقات برای بازداشت عاطفه را آغاز کردند. در ادامه مخفیگاه دختر جوان شناسایی شد و وقتی مأموران برای دستگیری وی وارد آنجا شدند، با مقدار زیادی اموال مسروقه ازجمله کیف زنانه و مدارک شناسایی افراد مختلف مواجه شدند که نشان می‌داد عاطفه یک سارق حرفه‌ای است. او در همان بازجویی‌های اولیه اعتراف کرد که خواهرش نیز در ماجرای سرقت‌های سریالی او دست دارد و با هم این نقشه را اجرا می‌کردند. به این ترتیب خواهراو نیز بازداشت شد متهمان گفتند که علاوه بر سرقت از حساب مشتریان فروشگاه، در اتوبوس، مترو و جاهای شلوغ دست به جیب‌بری می‌زدند.

پس از مشخص شدن حقایق، ۲خواهر به اتهام سرقت بازداشت شده‌اند و تحقیقات برای کشف جرایم احتمالی دیگر از سوی این ۲نفر ادامه دارد.

 سرقت برای نجات برادر

عاطفه خواهر بزرگ‌تر است و ۳۳سال سن دارد. او با همدستی عارفه خواهرش دست به سرقت می‌زد تا به پول برسند و بتوانند برادرشان را از زندان آزاد کنند. عاطفه می‌گوید:«هرگز فکرش را نمی‌کردم که دستگیر شویم.»

چرا فکر نمی‌کردی دستگیر شوی؟

فکر می‌کردم نقشه‌ای که کشیده‌ام حساب شده است. با خودم می‌گفتم اگر مردی که در فروشگاه کار می‌کرد در روز چندبار مبلغ کمی از حساب مشتریان برداشت کند هیچ‌کس متوجه نخواهد شد. اما همدستم حواس پرتی کرد و هم کار دست خودش داد هم ما. اشتباه او باعث شد تا ما الان اینجا باشیم و ماجرا لو برود.

اما نقشه تو فقط به این سرقت ختم نمی‌شد و تو و خواهرت سرقت‌های دیگری را هم مرتکب شده‌اید.

نقشه دوم را هم ماهرانه اجرا می‌کردیم. هرچند نخستین بارمان است که دست به خلاف می‌زنیم. من و خواهرم به مناطق شلوغ می‌رفتیم؛ ‌از مترو و اتوبوس گرفته تا بازار و خیابان‌های شلوغ. جایی که تردد آدم‌ها زیاد بود و ما به دل جمعیت می‌رفتیم تا در فرصتی مناسب مانند تنه زدن یا صحبت کردن با سوژه، محتویات جیبش را خالی کنیم. درباره این شگرد در فضای مجازی خوانده بودیم و آنقدر تمرین کرده بودیم که فکر می‌کردیم کاملا حرفه‌ای شده‌ایم.

انگیزه‌تان از این سرقت‌ها چه بود؟

آزادی برادرم. ما سال‌ها قبل پدرمان را از دست دادیم و برادرمان بود که جای او را برای ما پر کرد. او همیشه هوای ما را داشت و نان آور خانواده بود و چون حق پدری بر گردن ما داشت باید برایش کاری انجام می‌دادیم. آخر او ماه‌هاست که پشت میله‌های زندان است و تمام تلاش ما این بود که او را آزاد کنیم.

به چه اتهامی در زندان است؟

هم سرقت و هم مهریه. البته برادرم به‌خاطر پرداخت مهریه همسرش ناچار به سرقت شد. او و همسرش دو سه سالی می‌شد که با یکدیگر دچار اختلاف شده بودند. دست آخر همسرش مهریه‌اش را به اجرا گذاشت و برادرم را بدبخت کرد. او به هر دری زد نتوانست پول سکه‌ها را جور کند. به همه بدهکار شده بود تا اینکه بدترین تصمیم زندگیش را گرفت؛ او به عضویت یک گروه سرقت درآمد. برادرم و همدستانش به‌صورت سریالی به خانه‌ها دستبرد می‌زدند تا اینکه دستگیر شدند و به زندان افتادند. پس از آن همسرش به‌خاطر عدم‌پرداخت مهریه از او شکایت کرد. دادگاه، هم رأی به رد مال داد و هم پرداخت مهریه. اما نه برادرم و نه ما پولی نداشتیم که پرداخت کنیم و بتوانیم او را از زندان آزاد کنیم. به همین دلیل بود که من و خواهرم به تکاپو افتادیم تا هر طور شده او را آزاد کنیم اما ما هم به هر دری زدیم نتوانستیم پول جور کنیم و برای همین تصمیم به سرقت گرفتیم. اما باور کنید حالا پشیمانیم. اگر ماجرای برادرم نبود، هرگز سراغ سرقت نمی‌رفتیم.

  • 17
  • 52
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش