دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳
۱۵:۳۲ - ۰۵ آذر ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۹۰۴۵۸
جرم و جنایت

کلکسیونی از سرقت‌های عجیب در پرونده دزد قدیمی

سارق معروف به عنکبوت,سرقت خانه
سارق قدیمی که معروف به عنکبوت است و کلکسیونی از جرایم را در پرونده‌اش دارد، در آخرین سرقت خود وقتی از دیوار بالا رفت تا خانه‌ای را خالی کند خبر نداشت مرد زیرکی وی را زیرنظر دارد و تا چند دقیقه بعد دستگیر خواهد شد.

به گزارش همشهری، چندی قبل زنی جوان با پلیس تماس گرفت و خبر از دستبرد سارقان به خانه‌اش داد. وی گفت: به خانه یکی از بستگانم رفته بودم و نیمه شب وقتی برگشتم با تخریب در بالکن و خانه‌ای به‌هم ریخته مواجه شدم. پس از بررسی متوجه شدم که تمام طلا و جواهراتم به همراه فرش و تابلوی نفیس و دستباف که ارزش بالایی داشتند سرقت شده است.

با این شکایت، مأموران پلیس راهی محل سرقت که ساختمانی در یکی از مناطق شمال تهران بود شدند و پس از بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته مشخص شد سارقان ۲نفر بوده‌اند که یکی از آنها درحالی‌که کلاه به سر و عینکی به چشم داشته از دیوار بالا رفته و پس از تخریب در بالکن موفق شده وارد آپارتمان شود و دست به سرقت اموال قیمتی بزند. آنطور که تصاویر نشان می‌داد آنها ابتدا زنگ خانه را زدند و وقتی از نبود صاحبخانه متوجه شدند نقشه خود را عملی کرده بودند. چهره متهمان به درستی مشخص نبود اما با وجود این اقدامات اطلاعاتی برای شناسایی و بازداشت سارقان شروع شد.

دستگیری سر بزنگاه

تعداد شاکیان در این پرونده هر روز بیشتر می‌شد و آنطور که بررسی‌های میدانی نشان می‌داد، سارق اصلی همیشه کلاه به سر، عینک به چشم وماسک به‌صورت داشت. او مردی لاغر اندام بود با موهای جوگندمی و به‌نظر می‌رسید که یک مجرم سابقه‌دار باشد چراکه به‌راحتی از دیوار بالا می‌رفت و پس از تخریب بالکن یا پنجره وارد خانه‌ها می‌شد. در شرایطی که مأموران در حال بررسی پرونده مجرمان سابقه‌دار بودند، کارآگاه بازی یک مرد زیرک اسرار سارق تحت تعقیب را فاش کرد و باعث دستگیری او و همدستش شد. ماجرا از این قرار بود که چند شب قبل مردی درحالی‌که سوار بر ماشینش بود وارد خیابانی در شمال تهران شد.

او ناگهان در یکی از کوچه‌ها چشمش به صحنه عجیبی افتاد؛ ۲نفر سوار بر موتور بودند که یکی از آنها پیاده شد و زنگ چند خانه را زد. دیگری آمار خانه‌هایی که چراغشان خاموش بود را به همدستش می‌داد و مرد جوان از صحبت‌های آنها احتمال داد که هر دو سارق هستند. وی به آرامی بی‌آنکه ۲مرد مرموز متوجه شوند، ماشین را خاموش کرد و آنها را زیرنظر گرفت. سرانجام دزدی که لاغر اندام بود و موهای جوگندمی داشت و زنگ خانه‌ها را می‌زد، از دیوار بالا رفت و وارد ساختمانی شد. دیگر مرد جوان مطمئن شد که آنها سارقانی هستند که قصد دستبرد به خانه‌ها را دارند. به این ترتیب فورا به پلیس زنگ زد و مأموران را در جریان سرقت قرار داد. طولی نکشید که پلیس در محل حاضر شد؛ درست زمانی که سارق لاغراندام سرقت را انجام داده و در حال خروج از ساختمان بود تا ترک موتور همدستش بنشیند و هردو فرار کنند.

آنها اما فکرش را نمی‌کردند که پلیس به کمین آنها نشسته و این آخرین سرقت آنها محسوب خواهد شد. دزدان وقتی با پلیس مواجه شدند تعجب کردند و چاره‌ای جز تسلیم ندیدند. این درحالی بود که مأموران در بازرسی از کیف مرد لاغراندام، مقدار زیادی طلا و جواهر به همراه چندین سکه طلا کشف کردند. سارق اصلی و همدست موتورسوارش که نقش زاغ‌زن را به‌عهده داشت، هردو برای تحقیق به اداره آگاهی تهران منتقل شدند و در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی از خانه‌های شمال تهران اعتراف کردند. تحقیقات از آنها برای شناسایی جرایم احتمالی دیگر ادامه دارد.

 سرقت از کودکی و اعتیاد به دزدی

پرویز ۵۸سال سن دارد و می‌گوید از کودکی پایش در دنیای سارقان باز شده و از همان زمان با شگردهای مختلف دست به سرقت می‌زده است. او از دزدان قدیمی پایتخت محسوب می‌شود که بارها دستگیر و به زندان رفته است. پرویز می‌گوید: «سرقت در خونم است و بدون دزدی نمی‌توانم زندگی کند!»

یعنی انگیزه‌ات از سرقت این است که نمی‌توانی بدون سرقت زندگی کنی؟

عجیب است به‌نظرتان؟! راستش انگار به دزدی اعتیاد پیدا کرده‌ام. هربار که از زندان آزاد می‌شوم باز به سراغ دزدی می‌روم تا آرام شوم. نمی‌دانم چه شده که احساس می‌کنم سرقت در خونم است. من از کودکی دست به دزدی می‌زدم تا الان که در آستانه ۶۰سالگی هستم.

از کودکی سرقت می‌کردی؟

۵یا ۶سالم بود که از جیب پدرم پول می‌دزدیدم و بعد از سوپرمارکت‌ها، اقلام خوراکی سرقت می‌کردم. یک‌بار صاحب مغازه مچم را گرفت و می‌خواست مرا تحویل پلیس بدهد اما دلش به کودکی‌ام سوخت و فقط در حد یک تذکر و نصیحت گذشت. من اما نمی‌توانستم دزدی را کنار بگذارم و به سرقت‌هایم ادامه می‌دادم تا اینکه در سن ۱۲، ۱۳سالگی دستگیر و در کانون اصلاح و تربیت زندانی شدم. از همان زمان هر بار که آزاد شدم باز رفتم به سراغ سرقت.

این‌بار فقط دست به سرقت خانه‌ها می‌زدی؟

این‌بار بله اما تا دلتان بخواهد سرقت با شیوه‌های دیگری را انجام داده‌ام و احساس می‌کنم اگر امروز آزادم کنند، فردا سرقت را شروع می‌کنم! انگار نمی‌توانم ترک کنم!

با این حساب چندبار دستگیر شده‌ای؟

نمی‌دانم حسابش در دستم نیست اما شاید بالای ۳۰یا ۴۰بار و یا حتی بیشتر.

با چه شگردهایی سرقت می‌کردی؟

کلکسیونی از شگردهای مختلف در پرونده‌ام وجود دارد. از سرقت طلافروشی گرفته تا سرقت ماشین و خانه‌ها. از جیب بری در خیابان‌های شلوغ گرفته تا زورگیری و کیف‌قاپی. هربار که به زندان می‌روم یک شگرد جدید را یاد می‌گیرم و پس از آزادی، شگرد جدید را برای سرقت انتخاب می‌کنم. البته الان دیگر گاو پیشانی‌سفید شده‌ام و یک سارق حرفه‌ای محسوب می‌شوم. اگر در نوجوانی از زندانیان آموزش سرقت می‌دیدم اما الان خودم سارق تربیت می‌کنم. به حدی که دلم می‌خواست پسرانم هم راهم را ادامه بدهند و مانند پدرشان تبدیل به یک سارق حرفه‌ای شوند اما آنها با من فرق دارند. ترجیح دادند راه مرا در پیش نگیرند. از خلاف بیزار بودند و تصمیم گرفتند درس بخوانند. البته مادر خوبی بالای سرشان بود، من اما قدر خانواده‌ام را ندانستم.

از آنها خبر داری؟

نه، چند سال قبل همسرم از من جدا شد. وقتی به زندان افتادم درخواست طلاق داد و ۲پسرم را با خودش به خارج از کشور برد. آنها خیلی تلاش کردند که به من درس زندگی بدهند اما دیدند فایده‌ای ندارد، من معتاد به سرقت هستم و کمپی هم وجود ندارد برای ترک دزدی! راهشان را جدا کردند؛ یکی از آنها مهندس است و دیگری اگر اشتباه نکنم وکیل شده است. هردویشان آدم حسابی هستند و دنیایشان متفاوت از من است.

گفتی به افراد مختلف آموزش سرقت می‌دهی؟

آموزش می‌دهم اما یک ریال هم از شاگردانم پول نمی‌گیرم. دلم می‌خواهد یک شاگرد حرفه‌ای تربیت کنم که در آینده یک استاد حرفه‌ای شوند. هرجا می‌روند بگویند شاگرد پرویز هستند، آخر من در دنیای سارقان، معروف و مشهور هستم و همه مرا می‌شناسند و برایم احترام قائل‌‌اند. به شاگردانم همه نوع شگردی را یاد می‌دهم از سرقت خودرو گرفته تا بالارفتن از روی دیوار. می‌دانید که به من می‌گویند مرد عنکبوتی؟

چرا؟

چون به راحتی از دیوار بالا می‌روم به همین دلیل معروف شدم به مرد عنکبوتی. من اصلا از در نمی‌توانم وارد خانه‌ها شوم، حتما باید از دیوار بالا بروم حتی از بچگی هم می‌خواستم وارد خانه پدرم شوم از دیوار بالا می‌رفتم به جای اینکه از در وارد شوم.

 سنگین‌ترین جرمی که به خاطرش بازداشت شدی چه بود؟

 سیاهی‌لشکر سرقت از یک طلافروشی بودم. البته من علاقه‌ای به انجام سرقت‌های بزرگ و پردردسر ندارم.حتی بارها به من پیشنهاد سرقت بانک، صرافی و طلافروشی شده اما من رد کرده‌ام چون ریسکش بالاست و مجازاتش سنگین.

سیاهی لشکر سرقت طلافروشی یعنی چی؟

نقش زاغزن داشتم. آن هم بعد از سرقت پشیمان شدم.

پس با باند فعالیت نمی‌کنی؟

نه معمولا تنها می‌روم سرقت، گاهی هم با رفیق صمیمی‌ام. ترجیح می‌دهم تنها کار کنم چون دردسرش کمتر است. وقتی خودم تبحر دارم چرا وارد باند شوم و برای خودم دردسر بخرم. ظرف دو‌سه ثانیه در ماشین‌ها، ساختمان، انباری و... را باز می‌کنم. از دیوار بالا می‌روم و به راحتی جیب‌بری می‌کنم به همین دلیل دیگر نیازی به فعالیت با باند را ندارم.

درس خواندی؟

تا سیکل. البته هنرمندم، خط خیلی خوبی دارم. استعداد خاصی در خوشنویسی و خطاطی دارم. اگر بتوانم اعتیاد به سرقت را ترک کنم، قطعا می‌توانم خطاط حرفه‌ای و مشهوری شوم. امیدوارم بتوانم دست از سرقت بکشم و راه درست را انتخاب کنم.

  • 14
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش