پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳
۱۱:۳۱ - ۱۵ دي ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۱۰۱۳۸۲
جرم و جنایت

پیشنهاد بی‌شرمانه مرد معتاد به همسرش

آن قدر عاشق تیپ و قیافه پسر همسایه شده بودم که حتی سرنوشت و تجربه تلخ مادرم در زندگی را هم نادیده گرفتم و با وجود همه مخالفت ها پای سفره عقد نشستم اما طولی نکشید که ابر سیاه اعتیاد، آسمان عاشقانه زندگی ام را در تاریکی مطلق فرو برد و من درحالی که غرورم اجازه نمی‌داد مشکلم را با کسی در میان بگذارم با پیشنهاد بی‌شرمانه شوهرم مجبور شدم که ...

به گزارش خراسان، زن ۲۳ ساله که نوزاد شیر خواره ای را در آغوش می فشرد و با عذاب وجدان عجیبی دست به گریبان بود، قطرات اشک را از چهره اش زدود و درباره این ماجرای شرم آور به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: پنج سال بیشتر نداشتم که به خاطر طلاق پدر و مادرم «بی کسی» را تجربه کردم. مادرم که معتقد بود خیانت های پدرم را نمی تواند تحمل کند، مهر و عاطفه مادری را زیر پا گذاشت و با رها کردن من، به دنبال سرنوشت خودش رفت.

در این شرایط من که بی کس و تنها مانده بودم به آغوش مادر بزرگ پدری ام پناه بردم و نزد او بزرگ شدم ولی گویی چرخ روزگار به کام من نمی چرخید چرا که فقط چهار سال بعد و در حالی که کلاس سوم ابتدایی بودم مادر بزرگم را هم از دست دادم و در سوگ او سیاه پوش شدم. در همین روزها مادرم که متوجه مرگ مادربزرگم شده بود در عصر یک روز پاییزی به سراغم آمد و مرا نزد خودش برد. با آن که هنوز کودکی خردسال بودم ولی رنج سختی های مادرم را با همه وجود حس می کردم. او بعد از طلاق با مرد معتادی ازدواج کرده بود که هیچ مسئولیتی را در زندگی به عهده نمی گرفت و مادرم با کارگری و زحمت کشی در خانه های مردم، هزینه های زندگی خود و فرزند شیرخواره اش را تامین می کرد اما برای حفظ آبرویش، با این شرایط وحشتناک کنار می آمد و گلایه هایش را شب هنگام با اشک هایش درهم می آمیخت.

با همه این مشکلات، مادرم مخارج تحصیل مرا می پرداخت تا درس بخوانم و به سرنوشت او دچار نشوم. پنج سال بعد از این ماجرا، هنگامی که ۱۴ سال بیشتر نداشتم و در مقطع راهنمایی تحصیل می کردم روزی نگاهم با نگاه خیره پسر همسایه گره خورد و در یک لحظه «عاشق»شدم! «فیروز» تیپ و قیافه جذابی داشت و من هم به همین دلیل به او دل باختم و تنها با یک «لبخند» روابط تلفنی ما آغاز شد. حدود یک هفته بعد «فیروز» که جوانی بیکار بود به خواستگاری ام آمد اما مادرم وقتی در جریان روابط ما قرار گرفت و از سوی دیگر به خاطر شناخت نسبی که از فیروز داشت به شدت با ازدواج ما مخالفت کرد اما من از گوش «کر» و از چشم «کور» شده بودم. نصیحت های دلسوزانه مادرم نیز فایده ای نداشت او اشک ریزان فریاد می زد «دخترم سرنوشت و روزگار سیاه مرا ببین و عبرت بگیر!»

ولی من مدعی بودم که هرگونه مشکلات وسختی ها را برای رسیدن به یک زندگی عاشقانه به جان می خرم! خلاصه با اصرارهای کودکانه من، مادرم تسلیم شد و با چشمانی اشک بار مرا پای سفره عقد نشاند. اما هنوز یک هفته از برگزاری مراسم عقدکنان نگذشته بود که فهمیدم نامزدم اعتیاد دارد! او همه اوقات خودش را به رفیق بازی می پرداخت و با  دوستانش به شب نشینی و خوشگذرانی می رفت و روزها را نیز در خواب بود! با وجود این غرورم اجازه نمی داد این موضوع را با کسی درمیان بگذارم چرا که خودم اصرار به ازدواج با «فیروز» داشتم.

همه آن افکار عاشقانه در طول یک ماه رنگ باخت ولی باز هم با خودم می اندیشیدم اگر زندگی مشترکمان را آغاز کنیم او هم سر به راه می شود و برای رفاه خانواده اش دنبال شغل و درآمد می رود. بالاخره زندگی زیر یک سقف هم موجب نشد تا همسرم دست از اعتیاد و رفتارهای ناشایست خودش بردارد. به گونه ای که با تولد دخترم، سختی های مالی و  عاطفی در زندگی ما شدت گرفت تا جایی که حتی اجاره منزل را هم پرداخت نمی کرد.

در یکی از همین روزها «فیروز» موضوع شرم آوری را مطرح کرد و از من خواست تا از طنازی های زنانه ام برای درآمدزایی در فضای مجازی استفاده کننم! او که گویی غیرت مردانه اش را هم به اعتیاد باخته بود از من خواست تا در شبکه های اجتماعی از مردان هوسران «گوش بری» کنم! من هم که دیگر چاره ای برای تامین مخارج نوزادم نمی دیدم، با بغضی غریب پیشنهادش را پذیرفتم و با برخی افراد هوسران در فضای مجازی ارتباط برقرار کردم.

 بعد از آن که آن ها مبلغی را به حساب بانکی واریز می کردند که شوهرم در اختیارم گذاشته بود، برای مدتی گوشی تلفن را خاموش می کردم و آن ها هم برای جلوگیری از رسوایی و آبروریزی، پیگیر ماجرا نمی شدند اما مدتی بعد عذاب وجدان به شدت آزارم می داد و دوست نداشتم دختر شیرخواره ام را با این پول ها بزرگ کنم. این بود که به کلانتری آمدم تا از این وضعیت دردناک رهایی یابم و ...

با تاکید و دستورات ویژه سرگرد «جعفر عامری» (رئیس کلانتری سپاد) بررسی کارشناسی و روان شناختی و همچنین یاری این زن جوان برای یافتن مسیر درست زندگی به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.

  • 11
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش