به گزارش ایران ، آذر ۱۴۰۲ بود که مرد جوانی با سر و صورت خونین به پلیس آگاهی قرچک رفت و گفت: من یک نفر را کشتهام.
وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من و برادرم در یک ساختمان زندگی میکنیم. چند ساعت قبل از سر کار به خانه برگشتم و به خاطر خستگی زیاد خوابم برده بود که ناگهان از سر و صدای زیاد بیدار شدم. وقتی به راه پلهها رفتم برادرم رحیم را با سر و لباس خونی دیدم. گفت یکی از همسایهها به نام شهرام با دوستش وارد خانهاش شده و او، مادرم و همسر باردار برادرم را کتک زده است.
مرد جوان گفت: با عجله وارد خانه برادرم شدم و دیدم شهرام در حالت طبیعی نیست و دو چاقو در دستش دارد، با دیدنم به من حمله کرد. من یکی از چاقوها را از دستش گرفتم و ضربهای به او زدم که باعث مرگش شد.
با اعتراف صریح متهم وی بازداشت و تحقیقات آغاز شد.در ادامه تحقیقات برادر متهم نیز تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: مقتول باجگیر بود چون ما از اتباع بیگانه هستیم، مدام برای ما مزاحمت ایجاد میکرد و ما هم میترسیدیم شکایت کنیم.
بررسی فیلم درگیری
پس از اظهارات برادر متهم، مأموران تصاویر دوربینهای مداربسته محل جنایت را مورد بازبینی قرار دادند و تصاویر اظهارات متهم و برادرش را تأیید کرد.
با افشای این ماجرا دوست مقتول نیز بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: من و شهرام با هم دوست بودیم. یک ساعت پیش از حادثه در خیابان مشروب خوردیم و مست شدیم. شهرام از من خواست تا به خانه رحیم برویم. گفت به من توهین کرده و باید ادبش کنم.
با اظهارات دوست مقتول و بازسازی صحنه جرم توسط متهم، تحقیقات تکمیل و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای آن جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
سپس متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش در مراحل بازجویی گفت: من برای دفاع از خود و خانوادهام او را زدم.
در پایان جلسه قضات متهم را به قصاص محکوم کردند.
پس از صدور رأی به خاطر اعتراض نکردن وکیل متهم و عدم فرجام خواهی، پرونده به شعبه اجرای احکام قرچک فرستاده شد و متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
توقف اجرای حکم قصاص
چند روز مانده به اجرای حکم، وکیل بند این زندانی در زندان «خورین» که متوجه ماجرا شده بود و میدانست همبندی او بزودی قصاص میشود، از داخل زندان با چند وکیل تماس گرفت و برای کمک به وی پیگیر ماجرا شد.
در این میان یکی از وکلای دادگستری وکالت زندانی را برعهده گرفت و لایحهای به شعبه اجرای احکام دادسرای قرچک نوشت. در این لایحه آمده بود: به خاطر بیتوجهی وکیل تسخیری موکلم و عدم فرجام خواهی وی، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال نشده بود. از طرفی دادنامه قصاص به دست موکلم که زندان بوده ارسال نشده و حق وی در فرجام خواهی پایمال شده است. قربانی وارد خانه متهم شده و پس از کتک زدن برادر، مادر و زن باردار برادرش روی او چاقو کشیده و عکس دو چاقوی مقتول نیز در پرونده موجود است. از این رو تقاضا دارم پرونده از سوی قضات دیوان عالی کشور مورد بازبینی قرار گیرد و ادعای متهم مبنی بر دفاع مشروع بررسی شود.
پس از آن قاضی شعبه اجرای احکام دادسرای قرچک، با پذیرش درخواست وکیل اجرای حکم قصاص را متوقف کرد و پرونده مرد زندانی بار دیگر به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران برگردانده شد.
قضات این شعبه نیز پس از بررسی دوباره پرونده و قبول اعتراض وی به حکم صادره، آن را به دیوان عالی کشور ارسال کردند تا قضات دیوان درباره ادعای متهم مبنی بر دفاع مشروع اظهارنظر کنند.
- 19
- 2