چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳
۱۰:۰۷ - ۱۰ مهر ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۷۰۰۳۵۲
جرم و جنایت

سارقان خودروی بدون بنزین، نقره ‌داغ شدند

صورت کبود و زخمی دختر جوان، حکایت از ضرب و شتم شدیدی دارد که او متحمل شده است. او قربانی یک سرقت است و زمانی که قصد داشت به خانه‌اش برود و در کنار خیابان به انتظار تاکسی ایستاده بود، دو جوان پراید سوار قصد سرقت کیفش را کردند.

 به گزارش جام جم، یکی از سارقان زمانی که مقاومت دختر جوان را دید او را مورد ضرب و شتم قرار داد و وقتی خواست سوار بر خودروی پراید از محل فرار کند، بنزین ماشین تمام شد و دیگر استارت نزد. این موضوع، بدشانسی سارق جوان بود یا خوش شانسی مالباخته، هر چه بود باعث شد سارق خشن در سرقتش ناکام بماند و همدستش که داخل ماشین نشسته بود دستگیر شود.
 
همدست شیشه‌ای دزد فراری که هنوز در نشئگی مواد مخدر به سر می‌برد، در گفت‌وگویی با تپش از جزئیات سرقت می‌گوید.
 
سابقه داری؟
فقط یک مورد، آن هم مواد مخدر. اولین بار بود که دست به دزدی می‌زدم و دستگیر شدم. نمی‌خواستم دزدی کنم، متوجه نبودم ماجرا از چه قرار است.
 
چطور متوجه نشدی؟
از بس که شیشه مصرف کرده بودم، نمی‌فهمیدم کجا هستم و چه کار می‌کنم.
 
چطور با همدست آشنا شدی؟
یک خانه هست که ما به آن می‌گوییم پاتوق. هر وقت بخواهیم می‌توانیم براحتی به آنجا برویم و مواد بکشیم. صاحب پاتوق هم یا از مواد ما استفاده می‌کند یا این‌که به ما مواد می‌فروشد و از این طریق به نوایی می‌رسد. شب حادثه برای مصرف مواد به پاتوق رفته بودم. پول نداشتم و نمی‌دانستم این بار موادم را چطور تهیه کنم. به چند نفر رو انداختم، اما پاسخ مثبتی دریافت نکردم تا این‌که پسر جوانی به نام شایان سراغم آمد. گفت راهی بلد است که می‌توانم براحتی هزینه موادم را فراهم کرده و دستم را هم جلوی کسی دراز نکنم. آن شب به من مقداری مواد داد که هنوز هم در نشئگی آن به سر می‌برم.
 
سرقت را چطور انجام دادید؟
فردای آن روز باهم راهی خیابان‌های تهران شدیم. با دیدن دختر جوانی که در کنار خیابان خلوتی به انتظار تاکسی ایستاده بود، شایان نگه داشت. از ماشین پیاده شد و به سمت دختر جوان رفت و کیفش را گرفت، اما او مخالفت کرد و آنها باهم درگیر شدند. شایان هم برای این‌که کیف را به‌دست بیاورد شروع به کتک زدن دختر جوان کرد.
 
تو چکار کردی؟
من حال خودم را نمی‌فهمیدم. آن‌قدر مواد مصرف کرده بودم که متوجه نبودم چه اتفاقی دارد می‌افتد.
 
بعد چه شد؟
با سر و صدای دختر جوان، عابران متوجه ما شدند. او به طرف ماشین آمد تا فرار کند که از شانس بد ماشین بنزین تمام کرده بود و روشن نشد. برای همین هم با پای پیاده فرار کرد، به من هم گفت فرار کنم اما من نای بلند شدن نداشتم چه برسد به این‌که فرار کنم.
 
ماشین پراید را از کجا آوردی؟
ماشین را شایان آورد، گفت برای یکی از دوستانم است. اما دروغ گفته بود، پلیس می‌گوید چند روز قبل از یکی از خیابان‌های تهران دزدیده شده است.
 
از همدستت خبر داری؟
نه، فراری است. من حتی نمی‌دانم خانه‌اش کجاست. دوستی ما از پاتوق مواد فروشی آغاز شد و کمتر از ۲۴ ساعت هم تمام شد.
 
می دانستی همدستت سارق است؟
نه، وقتی آمدم اینجا و شایان شناسایی شد تازه متوجه شدم که او سارق حرفه‌ای بوده و سرقت‌های زیادی انجام داده است. شایان کیف قاپ است و می‌خواست من را همراه خود کند. پسر جوان سرش را پایین می‌اندازد و با بغضی در گلو ادامه می‌دهد: شاید خواست خدا بود که در اولین سرقت گیر افتادم تا دیگر سراغ کارهای خلاف نروم. کسی چه می‌داند اگر من دزد حرفه‌ای می‌شدم شاید یک روز خلاف‌های بدتری هم انجام می‌دادم.
 
چند وقت است مواد مصرف می‌کنی؟
خیلی وقت است، شاید ۱۰ سال یا شایدم بیشتر.
 
در این مدت پول هزینه مواد را از کجا می‌آوردی؟
کار می‌کنم، خیاطی. اما این اواخر مصرف موادم زیاد شده و نمی‌توانم بخوبی کار کنم.
 
چرا ترک نکردی؟
خیلی سعی کردم؛ خانواده‌ام ده‌ها بار من را به کمپ بردند تا ترک کنم، اما هر بار که پایم را بیرون می‌گذاشتم دوباره می‌رفتم سراغ مواد مخدر و اعتیادم آغاز می‌شد. اما قول می‌دهم این بار ترک کنم، شاید بگویید توبه گرگ مرگ است، اما من تصمیم گرفتم ترک کنم.
 
چقدر درس خوانده‌ای؟
تا راهنمایی. مخم نمی‌کشید درس بخوانم برای همین درس را رها کردم و رفتم سر کار. ولی دوست ناباب زندگی‌ام را نابود کرد و باعث شد همه چیز را از دست بدهم.
 
نه، مواد به من فرصت ازدواج هم نداد. دختری را دوست داشتم، اما می‌دانستم زندگی با من او را بدبخت می‌کند از طرفی چه کسی به یک معتاد که لنگ خرج زندگی خودش است دختر می‌دهد.

  • 11
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش