دو متهم در حالی به دفاع از خود پرداختند که هر کدام اظهارات متناقضی را در دادگاه کیفری ارائه کردند، ضمن اینکه هر کدام دیگری را عامل قتل دوستشان معرفی کردند.
رسیدگی به این پرونده از صبح ۱۷ شهریور سال ۹۳ و به دنبال طرح شکایت یک مرد مجارستانی در اداره آگاهی فرودگاه امام در دستور کار قرار گرفت. او از سرقت ۱۰ هزار دلاری از کیف پول خود در محوطه فرودگاه خبر داد و بدینترتیب تیم ویژهای از کارآگاهان دایره مبارزه با سرقت پلیس فرودگاه برای شناسایی سارقان به بررسی دوربینهای مداربسته در فرودگاه پرداختند و روز بعد موفق به شناسایی و دستگیری دزدان شدند.
دو پسر جوان که «سینا» و «سهراب» نام دارند، در بازجوییها خود را از دوستان مرد مجارستانی معرفی کرده و اظهار داشتند: با دیدن کیف پول وی در دستشویی فرودگاه وسوسه شده و پولهایش را به سرقت برده بودند.
سینا - ۲۳ ساله - همزمان با اعتراف به سرقت، از راز قتل دوستشان نیز پرده برداشت و مدعی شد سهراب در جریان مشاجره، دوستشان کامران را نیز با شلیک گلوله و چاقو به قتل رسانده است. اما سهراب با رد این اتهام مدعی شد سینا مرتکب قتل کامران شده است.
به دنبال افشای راز این جنایت، کارآگاهان پی بردند ۱۰ روز قبل از سرقت ۱۰ هزار دلاری، کامران در منطقه آبسرد - حوالی دماوند - به قتل رسیده و جسدش در ویلایی متروکه رها شده است.بدینترتیب پس از حضور تیم جنایی در محل حادثه، جسد قربانی کشف و به پزشکی قانونی انتقال یافت.
پس از اعترافهای ضد و نقیض هر دو متهم آنها راهی زندان شده و صبح دیروز سینا و سهراب از زندان دماوند به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران انتقال یافتند .در ابتدای جلسه محاکمه، نماینده دادستان دماوند به بیان کیفرخواست پرداخت. سپس اولیای دم قربانی و وکیل مالباخته مجارستانی بار دیگر شکایتشان را مطرح کردند.
مادر مقتول در ابتدای جلسه از قضات دادگاه برای قاتل پسرش قصاص خواست. سپس سهراب به اتهام مشارکت در قتل کامران، مشارکت در سرقت ۱۰ هزار دلاری، شرب خمر و فروش مال غیر و برای دفاع از خود در جایگاه متهمان حاضر شد.
سهراب - ۲۵ ساله - به قضات گفت: «چند سالی بود که با کامران رابطه دوستی داشتم و با هم به تفریح میرفتیم. یک هفته قبل از حادثه با هم قرار گذاشتیم تا برای شرکت در میهمانی به فیروزکوه برویم. روز چهارشنبه بود که با صدای زنگ تلفن همراهم از خواب بلند شدم. کامران بود که از من خواست آماده شوم تا برویم. من هم با یکی از دوستان دیگرم به نام سینا تماس گرفتم و از او خواستم با هم به میهمانی برویم.
او هم آمد و سوار بر ماشین کامران از ولنجک راه افتادیم. البته قبل از حرکت مقداری مواد غذایی، مشروب و مواد مخدر خریدیم. نزدیک گیلاوند بودیم که ناگهان بر سر موضوعی بین ما مشاجره درگرفت. من هم عصبانی شدم. نزدیک سه راهی آبسرد بودیم که کامران توقف کرد و پیاده شد و با هم دست به یقه شدیم.
بعد هم با کلت ساچمهای که در کیفم بود به او شلیک کردم اما همان موقع به خواهر سینا ناسزا گفت که او هم با چاقویی که دستش بود کامران را کشت و بعد هم از آنجا فرار کردیم. خودروی مقتول را پس از سرقت لاستیکهایش در جاده ساوه رها کردیم تا موضوع سرقت جلوه داده شود.۱۰ روز بعد از این ماجرا بود که همراه سینا برای همراهی مسافر مجارستانی به فرودگاه رفته بودیم که ناگهان به فکر سرقت دلارهای یاشار افتادیم.
پس از اظهارات سهراب، سینا به دفاع از خود پرداخت، اما درست عکس حرفهای دوستش را برای قضات دادگاه تعریف کرد. او گفت: «ساعت ۳ ظهر بود که با صدای زنگ تلفن سهراب از خواب پریدم. چند وقتی بود با هم رابطه نداشتیم وقتی بیدار شدم او به من پیشنهاد داد که با هم به یک میهمانی در فیروزکوه برویم من که از صبح تنها در خانه بودم و حوصلهام سر رفته بود، قبول کردم و همراه او و کامران رفتم. در بین راه و در حالی که کمی مواد مخدر و مشروب مصرف کرده بودیم، ناگهان کامران و سهراب با هم جر و بحث کردند.
دقایقی بعد و نزدیکی آبسرد، آنها پیاده شدند و در ویلای متروکهای با هم درگیر شدند. سهراب در حالی که عصبانی بود با کلت ساچمهای به سمت کامران شلیک کرد و با ۳ تیر به مغزش او را زخمی کرد. بعد هم به طرف ماشین آمد و چاقویی که در کیفش بود را برداشت و ضربهای به گردن کامران زد طوری که دست خودش هم زخمی شد. فکر سرقت از مسافر مجارستانی هم که یکی از دوستان من بود از طرف سهراب طراحی شد. او گفت برای فرار از کشور به دلار نیاز داریم.»
به همین خاطر وقتی یاشار را به فرودگاه برده بودیم و او به سرویس بهداشتی رفت سر فرصت دلارهایش را از کیفش سرقت کردیم اما یک روز بعد دستگیر شدیم.
پس از پایان اظهارات سینا وکلای هر دو متهم به دفاع از موکلانش پرداختند.
در پایان جلسه، قضات دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.
- 13
- 3