جنایتی که در خیابانهای یخچال و پاسداران رخ داد را نمیتوان بسرعت تجزیه و تحلیل کرد.به همین خاطر باید منتظر ماند تا نتایج تحقیقات و آزمایشهای پزشکی قانونی مشخص شود. اما مسأله مهمی که در همین ابتدا میتوان مورد توجه قرار داد این است که چنین اتفاقاتی از سوی عامل جنایت برگرفته از یک «بحران عصبی» است. به طوری که ممکن است تا یک روز قبل همین فرد با انواع و اقسام مشکلات مواجه بوده باشد اما در یک زمانی که به بحران عصبی رسیده، نتوانسته با آن کنار بیاید و دست به چنین جنایتی بزند.
شما در زندگی برخی زوجین هم نگاه کنید، خواهید دید که در طول سالها بارها با هم قهر و آشتی کردهاند اما در یک لحظه یکی از زوجین با بروز یک مشکل خواستار جدایی شده که این همان مرحله «بحران عصبی» است.با این حال نمیتوان گفت که این بحران تنها برای برخی افراد به وجود میآید،چراکه معمولاً چنین افرادی سابقه بیماریهای روانی داشتهاند و بعید میدانم که این شخص از ابتدا فردی طبیعی بوده باشد.نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم آن است که نمیتوان به طور دقیق درباره منشأ بحران عصبی اظهارنظر کرد.
در واقع نمیتوان گفت که افراد به طور موروثی دچار این بحران میشوند یا مسائل تربیتی و اجتماعی در آن دخیل است. اما در مجموع شرایطی است که فرد نمیتواند آن را هضم کند.البته ممکن است که این فرد تحت تأثیر مواد مخدر یا مشروبات الکلی هم قرار گرفته باشد که این موضوع پس از معاینات اولیه مشخص میشود. اما موضوعی که در خصوص این فرد وجود دارد آن است که در ابتدا دچار یک بحران شده و در ادامه به قصد پاک کردن شواهد آزاردهنده از نگاه خودش یکی یکی افراد خانوادهاش را به قتل رسانده و در پایان هم به خاطر عذاب وجدان خودش را کشته است.
این موضوع، مبحث تازهای نیست، از گذشته بوده و این جنایت هم آخرین آن نخواهد بود. اما بیتردید این قبیل جنایتها، زنگ خطرهای جدی را به صدا درآوردهاند که باید به مسائل و بیماریهای روانی و اختلالهای مربوطه توجه بسیار جدی داشت. بیتردید وقتی از طریق مراجع رسمی اعلام میشود که بیش از۲۰ درصد افراد جامعه از نوعی اختلال یا بیماری اعصاب و روان رنج میبرند، یعنی اینکه باید برای این افراد چارهای جدی اتخاذ شود و تمامی دستگاهها و نهادهای مربوطه پای کار بیایند و چارهاندیشی منطقی نمایند.
- 11
- 5