شاكي به مأموران پليس فتاي مشهد گفت: مدتي قبل از طريق تلگرام با دختري آشنا شدم كه مدعي بود بيسرپرست است و براي امرار معاش نياز به كمك دارد.
او حتي عكسهايي از وضعيت زندگياش برايم فرستاد كه در نهايت دلم به حالش سوخت و براي همين تصميم گرفتم به او كمك كنم. در چند مرحله به او كمك كردم تا اينكه فرد ديگري با من تماس گرفت و او نيز مدعي شد كه نياز به كمك دارد و شمارهام را از همان دختري گرفته كه به او كمك كرده بودم. من به اين فرد هم مبلغي كمك كردم تا اينكه فرد ديگري تماس گرفت و وقتي تعداد تماس گيرندهها زياد شد به ماجرا شك كردم. براي همين تصميم گرفتم با فرد اول تلفني تماس بگيرم و ماجرا را پيگيري كنم اما او جوابم را نداد و حدس ميزنم كه آنها سرم كلاه گذاشتهاند.
با شكايت اين مرد تحقيقات مأموران آغاز شد و آنها در بررسيهاي تخصصي موفق شدند افرادي را كه با شاكي تماس گرفته بودند شناسايي كنند. بررسيها نشان ميداد همگي آنها پسراني كم سن و سال هستند كه با پروفايل و عكسهاي جعلي خود را دختر جا زده و شاكي را فريب دادهاند. در ادامه كارآگاهان موفق به شناسايي جوان ۲۲سالهاي شدند كه سردسته باند كلاهبرداري بود. او صاحب آرايشگاهي در يكي از محلههاي مشهد بود كه وقتي دستگير شد به كلاهبرداري از شاكي اعتراف كرد. مأموران در ادامه موفق شدند همدستان متهم را هم شناسايي كنند.
آنها دانشآموزان نوجوان دبيرستاني در نزديكي آرايشگاه متهم بودند. جوان آرايشگر اعتراف كرد كه با فريب اين دانشآموزان و راهاندازي گروه تلگرامي، به آنها شگرد كلاهبرداري را آموخته و بهصورت باندي دست به فريب مردان ميزدند.
سردار قادر كريمي، رئيس پليس خراسان رضوي گفت: با اعترافات جوان آرايشگر، ۴۱دانشآموز دبيرستاني كه در اين گروه فعاليت ميكردند و دست به كلاهبرداري از مردان ميزدند شناسايي و دستگير شدند. برخي از آنها نوجواناني زير ۱۵سال بودند كه به كانون اصلاح و تربيت معرفي شدند و برخي ديگر نيز به قيد وثيقه آزاد شدند.
اين اما پايان ماجرا نبود چرا كه با دستگيري ۴۱دانشآموز، ۸دانشآموز ديگر نيز كه عضو گروه تلگرامي كلاهبرداران نبودند اما از طريق متهمان شگرد كلاهبرداري را آموخته بودند و دست به فريب مردان ميزدند نزد مدير دبيرستان رفتند و خود را معرفي كردند.
به گفته سردار كريمي، هر كدام از اين دانشآموزان مبلغي حدود ۲يا ۳ميليون تومان از طعمههايشان كلاهبرداري كرده بودند كه اين مبلغ را به مدير دبيرستان تحويل دادند تا به مالباختهها برگردانده شود. آنها با اظهار ندامت از كاري كه كرده بودند تعهد دادند كه هرگز اين جرم را تكرار نكنند.
رئيس پليس خراسان رضوي به خانوادهها هشدار داد كه مراقب ارتباطات فرزندان خود با دوستانشان و فعاليت سايبري آنها باشند چراكه فضاي سايبري مملو از جذابيت بوده و تنها گزينه براي صيانت از مخاطرات فضاي سايبري، خود نظارتي است. از آنجايي كه فرزندان و نوجوانان اطلاعات كافي از مخاطرات دنياي پيرامون خود ندارند، ممكن است در استفاده از فضاي سايبري نيز دچار غفلت شده و آسيب ببينند و به همين دليل براي پيشگيري از جرايم بايد بهصورت نامحسوس ناظر بر رفتار فرزندان بود و استفاده آگاهانه را به آنها آموزش داد.
گفتوگو با سردسته باند
چه شد كه نقشه كلاهبرداري به ذهنت رسيد؟
مدتي قبل در آرايشگاهم مشغول كار بودم كه يكي از مشتريانم گوشياش را نشانم داد و گفت كه از طريق تلگرام مردي را فريب داده و به راحتي سرش كلاه گذاشته است. او مدعي بود كه با پروفايل زنانه براي اين مرد پيام فرستاده و او را فريب داده و در ازاي فرستادن عكسي مستهجن بهعنوان عكس خودش، ۲۰هزار تومان شارژ تلفن همراه از او گرفته است. بعد از آن بود كه من هم تصميم گرفتم اين كار را امتحان كنم.
اولين طعمهات چهكسي بود؟
مشتريام شماره تلفن طعمهاش را به من داد و من هم با پروفايل زنانه براي او پيغام فرستادم و با هم چت كرديم. او از من خواست كه عكسي از خودم برايش بفرستم و من كه از قبل عكس فرد ديگري را در گوشيام ذخيره كرده بودم، برايش فرستادم و ۲۰هزار تومان شارژ تلفن همراه از او گرفتم. وقتي ديدم به همين راحتي ميشود افراد را فريب داد، تصميم گرفتم به اين كار ادامه دهم.
اعضاي گروهت را چطور وارد اين ماجرا كردي؟
آرايشگاه من در نزديكي يكي از دبيرستانهاي مشهد است. بعضي از دانشآموزان آنجا مشتريام بودند. چون با آنها دوست شده بودم، ماجرا را برايشان تعريف كردم و آنها هم افراد ديگري را وارد گروه كردند و نقشههايمان ادامه يافت.
گروهت چند نفر عضو داشت؟
خودم بودم و ۴۰، ۵۰نفر از بچههاي آن دبيرستان.
فعاليتتان در اين گروه چگونه بود؟
اعضاي گروه با پروفايلهاي دخترانه در تلگرام فعاليت ميكردند و با مردان طرح دوستي ريخته و تلاش ميكردند كه سرشان كلاه بگذارند؛ مثلا يكي مدعي ميشد كه زن جواني است كه از شوهرش طلاق گرفته و بيسرپرست است و نياز به كمك دارد و ديگري مدعي ميشد كه در ازاي گرفتن شارژ حاضر است با طعمهاش رابطه برقرار كند يا اينكه عكسهاي خصوصياش را براي او بفرستد. ما براي اينكه اعتماد طعمههايمان را جلب كنيم از پروفايل و عكسهاي زنانه استفاده ميكرديم.
حتي با استفاده از نرمافزار صداي زن را تقليد ميكرديم تا سوژهمان را فريب دهيم. هر يك از اعضاي گروه كه موفق ميشد فردي را با اين شگرد فريب دهد و پول بگيرد، شماره آن فرد را در گروه به اشتراك ميگذاشت و بقيه هم از وي كلاهبرداري ميكردند. از طرفي اگر يكي از اعضاي گروه فردي را ميشناخت كه ميشد فريبش داد و از او كلاهبرداري كرد، شماره او را در گروه تلگراميمان قرار ميداد و بقيه سراغش ميرفتند.
در اين مدت از چند نفر كلاهبرداري كرديد؟
نميدانم چون آمارش را نداشتيم. البته اين را هم بگويم كه من مشكل مالي نداشتم و وقتي ديدم به همين راحتي ميشود كلاهبرداري كرد بهخاطر هيجانش به اين كار ادامه دادم.
- 16
- 6