سومینبار است که دستگیر میشود. اعتیاد دارد و از راه دزدی زندگیاش را تامین میکند. با همدستش شبانه به خانههای خالی دستبرد میزدند و پولهای میلیونی به دست میآوردند. پسر ٣٠ سالهای که میگوید پیش از اعتیاد به مواد مخدر، قهرمان دو و میدانی کشور بوده و مدال طلا دارد، اما با یک سرچ ساده اسمش در فهرست قهرمانها نبود، اما ورزشکار بوده؛ ورزشکاری که خلافکاری با زندگیاش گره خورده است. شاید باید قهرمان میشد، اما از قهرمانی و افتخارآفرینی به تبهکاری سرافکنده تبدیل شده که دستانش زنجیروار به دستان خلافکارهای حرفهای پایتخت وصل شده است. بشدت صدمه دیده، چراکه برای فرار از دست پلیس خودش را از طبقه سوم به پایین پرتاب کرده است. حالا هم در حیاط پلیس آگاهی پایتخت از دو دنیای متفاوت قهرمانی و خلافکاریاش میگوید.
چند وقت است سرقت میکنی؟
یادم نمیآید. فکر میکنم حدود دو یا سه ماه پیش بود که سرقت از خانهها را با دوست صمیمیام آغاز کردیم.
فقط از خانهها سرقت میکردید؟
بله، وقتی نقشه دزدی را میکشیدیم، تصمیم گرفتیم به سراغ خانههای خالی برویم و سرقت کنیم.
شگردتان چه بود؟
شبانه وقتی هوا تاریک میشد، به سراغ خانههای مختلف میرفتیم و زنگ در را میزدیم. وقتی کسی در را باز نمیکرد از راههای مختلف وارد خانه میشدیم و وسایل گرانقیمت را سرقت میکردیم.
از چه راهی وارد خانه میشدید؟
وقتي زنگ يكي از واحدها در ساختمان را میزدیم و متوجه میشدیم در خانه نيستند، زنگ واحد دیگری را ميزديم و میگفتیم همسایه هستیم و در فلان واحد زندگی میکنیم. آنها هم در را باز میکردند. گاهی اوقات هم منتظر ميمانديم يكي از ساكنان ساختمان با ريموت در را باز كند و وارد خانه شود. بعد از آن ما هم پشت سر آنها وارد میشديم بعد با يك كارت تلفن در واحد را باز ميكرديم. پس از ورود به خانه هم دست به سرقت اموال قيمتي ميزديم.
بیشتر از کدام مناطق تهران سرقت میکردید؟
فرقی نداشت. به مناطق مختلف تهران ميرفتيم مثل نواب، مطهري، عباسآباد و غیره. معمولا در مرکز شهر بود.
تا الان از چند خانه سرقت کردهاید؟
فکر میکنم حدود ١٠ خانه بود که به آنها دستبرد زدیم.
معمولا چه چیزهایی را سرقت میکردید؟
وقتی وارد خانه میشدیم به دنبال وسایل گرانقیمت و قابل حمل میگشتیم. اگر اموال قيمتي پيدا نميكرديم عطر، ريشتراش، ساعت و این چیزها را میدزدیدیم. دوستم عاشق ساعت بود. همیشه حتی شده یک ساعت معمولی را هم در هر دزدی برمیداشت و با خودش میآورد. کلکسیون ساعت دارد که بیشتر آنها را هم دزدیده است.
سابقه داري؟
دو بار پيش از اين دستگير شدهام. هربار هم هنگام دستگيري یک بلایی سرم آمده است. دو بار تیر خوردهام و حالا هم که از طبقه سوم به پایین پرت شدم.
چه شد که وارد دنیای خلافکارها شدی؟
چهار یا پنج سال پیش بود. معتاد شدم؛ آن هم به شیشه. دیگر نتوانستم ترک کنم. هر چه بیشتر میگذشت بیشتر اعتیاد پیدا میکردم و احتیاجم به مواد بیشتر میشد. پیش از اعتیادم ورزشکار بودم. در مسابقات دو و میدانی شرکت میکردم و همیشه هم مدال میگرفتم. یکبار هم مدال طلای دو و میدانی کشور را کسب کردم، اما بعد از اعتیادم زندگیام نابود شد و برای تامین هزینه مواد تصمیم گرفتم سرقت کنم.
چرا به مواد مخدر اعتیاد پیدا کردی؟
در میهمانیهای دوستانه معتاد شدم. آنها مواد مصرف میکردند و مرا هم به این کار ترغیب کردند. در نهایت هم گرفتار شدم. از وقتي معتاد شدهام، زندگيام تباه شده است. مدتی دستفروشي کردم، اما باز هم شانس نیاوردم. يك روز ماموران شهرداري ريختند و بساطم را جمع كردند. من هم از روی عصبانیت با آنها درگير شدم و كتكشان زدم. بعد از آن بازداشت شدم و ٣ ماه در زندان بودم. بايد ٥ ميليون تومان ديه ميدادم. همين باعث شد برای تامین پول دیه و زندگیام سرقت کنم.
- 22
- 3