ساعت ۶ بعد از ظهر ۱۹ آذر زن میانسالی با پلیس تماس گرفت و از درگیری در خانه همسایه روبهروییشان خبر داد.بهدنبال این تماس بلافاصله مأموران وارد عمل شدند. زن همسایه وقتی در را برای مأموران باز کرد به آنها گفت: همسایه آپارتمان روبهرویی ما پسر جوانی است که اصالتاً تایلندی است. لحظاتی قبل صدای داد و فریاد او را شنیدم که کمک میخواست و میگفت دزد، دزد...بهدنبال اظهارات زن همسایه مأموران وارد خانه شدند. آنها به محض ورود پسر جوانی را دیدند که خودش را از پنجره بالکن به پشت بام خانه همسایه رساند.
مأموران به تعقیب پسر جوان رفته و ابتدا دستور ایست دادند اما سارق بدون توجه به دستور ایست به فرارش ادامه داد که درنهایت با شلیک تیرهوایی پسر جوان دستگیر شد. پسر ۲۲ ساله پس از دستگیری برای تحقیقات به شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت منتقل شد.
شاکی ۳۲ ساله در تحقیقات به خبرنگار ما گفت: لیسانس حقوق دارم و نماینده حقوقی شرکتی بودم اما به خاطر برخی مشکلات و اختلافها بیکار شدم. از آنجایی که در دوران دانشجویی هم خوابگاهیهایی داشتم که دانشجوی رشته تربیت بدنی بودند از آنها ماساژ دادن را یاد گرفتم. به همین خاطر از یکسال قبل کار ماساژ درمانی را دنبال کردم و برای این کار ۷۰ هزار تومان از مشتری هایم میگرفتم. معمولاً هم در گروهها و کانالهای تلگرامی برای خودم تبلیغ میکردم. روز گذشته در یک گروه تلگرامی پسری بهنام میلاد به چت خصوصی من آمد.
میلاد خواست او را ماساژ بدهم من هم نشانی خانهام را دادم و ساعت ۵ بعد از ظهر به خانهام در خیابان جمهوری آمد. بعد از ماساژ به من گفت تشنه است و من برایش چای ریختم و به اتاق رفتم تا کلوچه برایش بیاورم وقتی بیرون آمدم دیدم در یک دستش گوشی تلفن همراه من که خیلی گرانقیمت بود و در دست دیگرش چاقو بود. او مرا تهدید کرد و میخواست فرار کند که به اشتباه در آپارتمان را قفل کرد و هنگام باز کردن کلید روی در شکست. باهم درگیر شدیم و شروع به داد وبیداد کردم و از زن همسایهمان خواستم که با پلیس تماس بگیرد. زمانی که مأموران رسیدند او از بالکن به پشت بام همسایه رفت ولی دستگیر شد.
نقشهای برای سرقت
سروش در تحقیقات گفت: وقتی در گروه تلگرامی آگهی این ماساژور را دیدم به چت خصوصی رفتم. فکر میکردم که ماساژور خانم باشد. اما وقتی وارد خانه او شدم ناگهان پسر جوانی که به نظر ایرانی نمیآمد به استقبالم آمد.متهم ادامه داد: تازه آن زمان متوجه شدم که ماساژور آقاست. در همین هنگام او درآپارتمان را قفل کرد ترسیده بودم و چاقویی را که روی جاکفشی بود برداشتم. میخواستم فرار کنم که او اجازه نداد و در همین هنگام کلید داخل قفل شکست. درنهایت تصمیم گرفتم از بالکن فرار کنم و خودم را به پشت بام رساندم. اما وقتی پلیس آمد خودم را تسلیم کردم.
به دستور بازپرس ایرد موسی از شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت پسر جوان برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان آگاهی قرار گرفت.
- 16
- 6