به گزارش شرق، سه سال پیش مرد جوانی در حالیکه بسیار آسیب دیده بود، به بیمارستان رسانده شد. او که با مرگ دست و پنجه نرم میکرد، به طرز معجزه آسایی نجات پیدا کرد و متهمی که او را مورد ضرب و جرح قرار داده بود، با شکایت پسر جوان بازداشت شد. شاکی پرونده در مورد جزئیات آنچه اتفاق افتاده بود، اظهارکرد: مدتی قبل با دختری جوان آشنا شدم و با او قرار گذاشتم. ما چند باری یکدیگر را دیدیم و قرارهای ما همچنان ادامه داشت. روز حادثه هم با لاله قرار داشتم که یکباره پسر جوانی که نمی دانم چه کسی بود، به سمت من آمد و به شدت من را کتک زد. او به سرم ضربه ای زد که بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم، بخشی از بدنم کار نمی کرد. شاکی اظهارکرد: من ویلچرنشین شدم و زندگی ام از بین رفت و حاضر به گذشت نیستم و تقاضای مجازات متهمان را دارم.
با توجه به این شکایت بود که متهم جوان به نام مهرداد بازداشت شد. او گفت: لاله دخترعمه من است. مدتی قبل به من گفت جوانی مزاحم او می شود و چند باری با وی قرار گذاشته است. لاله به من گفت دوست ندارد آن جوان را ببیند؛ ولی پسر دست بردار نیست و هر بار او را با تهدید به سر قرار می کشد. از من کمک خواست و من همزمان قرار، همراه او رفتم و به محضی که پسر جوان آمد، او را زدم. قصدم این نبود که او را ناقص کنم و فقط می خواستم کاری کنم که تنبیه شود. مرد جوان پس از محاکمه در شعبه ۹ به دو سال حبس و پرداخت دیه محکوم شد؛ ولی مرد شاکی به رای صادره اعتراض کرد و گفت که تقاضای قصاص کرده است. وقتی این شکایت به دیوان عالی کشور ارسال شد، رای صادره نقض شد و دیوان از دادگاه بدوی خواست با توجه به درخواست جوان شاکی در این مورد از پزشکی قانونی استعلام گرفته شود؛ به این ترتیب پرونده مجدداً به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز قبل متهم بار دیگر پای میز محاکمه رفت. ابتدا شاکی گفت بر قصاص اصرار دارد و گذشت نمی کند؛ سپس شاکی در جایگاه قرار گرفت و گفت: من هرگز تصمیم ناقص کردن او را نداشتم و تقاضای بخشش دارم.
در این هنگام با توجه به اینکه پزشکی قانونی اعلام کرده بود امکان قصاص وجود ندارد، قضات برای تصمیم گیری در این باره وارد شور شدند.
- 19
- 4