دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۴۳ - ۱۷ دي ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۱۰۰۰۹۶۲
جرم و جنایت

زندگی تلخ پسری که به جرم موادفروشی دستگیر شد

پسری که متهم است در نوجوانی با حمل تریاک، به جوانان مواد می‌فروخته است، در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و مدعی شد برای موادفروشی اجیر شده و او را وادار به این کار کرده‌اند.

 به گزارش شرق، این پسر نوجوان با بازگو‌کردن بخشی از زندگی پردردش مدعی شد مجبور به این کار شده است. بر‌اساس محتویات پرونده، مأموران پلیس متوجه شدند پسر نوجوانی در پارکی در ورامین در حال فروش مواد مخدر است. 

با حضور مأموران و بازداشت این پسر مشخص شد او نوجوانی ۱۷‌ساله است که مدتی است در آن پارک این کار را انجام می‌دهد. پسر نوجوان به نام نوید بازرسی بدنی شد و مأموران از او ۴۸۰ گرم تریاک کشف کردند. نوید بعد از بازداشت به کلانتری منتقل شد.

او اتهام را رد کرد و گفت: من موادفروش نیستم و مجبور شدم موادفروشی کنم. او گفت: چند سال قبل وقتی که سنم خیلی کم بود، پدرم در یک حادثه دچار مجروحیت شدید شده و از‌ کار ‌افتاده شد. او دیگر نمی‌توانست کار کند و من مجبور بودم هزینه زندگی را تأمین کنم. از همان بچگی کار می‌کردم. مادرم هم کار می‌کرد و سعی می‌کردیم هزینه زندگی را تأمین کنیم؛ اما هزینه زندگی ما به‌دلیل مشکل جسمی پدرم بیشتر شده بود. دیگر فقط خرج خورد و خوراک نبود و باید داروهای پدرم را که خیلی هم گران بود، تأمین می‌کردم؛ ضمن اینکه پدرم نیاز به توان‌بخشی داشت که آن هم هزینه زیادی لازم داشت. نمی‌توانستم پول مورد نیاز را تأمین کنم؛ به‌همین‌خاطر ترک تحصیل کردم تا بتوانم بیشتر کار کنم. باز هم کم می‌آوردم و به‌همین‌دلیل مجبور شدم مواد بفروشم.

 من از فقر این کار را کردم. با توجه به وضعیت متهم و کم‌سن‌بودن نوید او به کانون اصلاح و تربیت فرستاده شد. زمانی که نوید برای بیان آخرین دفاع به دادسرا برده شد، ادعای جدیدی را مطرح کرد و مدعی شد فردی تریاک را به او داده و وادارش کرده مواد را بفروشد؛ اما ردی از آن فرد به مأموران نداد تا اینکه کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. نوید در جلسه رسیدگی به این پرونده گفت: من تنها فرزند خانواده هستم. بعد از اینکه پدرم از‌کار‌افتاده شد، شرایط زندگی ما خیلی سخت شد. مادرم هم کار می‌کرد؛ ولی نمی‌توانستیم هزینه‌ها را تأمین کنیم. مستأجر بودیم و باید کرایه می‌دادیم. من هر کاری که می‌توانستم می‌کردم.

 از دست‌فروشی گرفته تا کارگری در مغازه‌ها، اما فایده‌ای نداشت؛ چون هزینه بیماری پدرم زیاد بود. او هم کارگری بود که از‌کار‌افتادگی‌اش شرایط را سخت کرد. من زورم به کسی نمی‌رسید؛ به‌همین‌دلیل دیگران من را وادار به کارهایی که می‌خواستند، می‌کردند. او درباره روز دستگیری‌اش گفت: من در پارک بودم. بعد از کار به پارک رفتم تا بتوانم کمی استراحت کنم، اما جوانی به نام رامین آمد و به من مواد داد. گفت باید این مواد را در چند ساعت بفروشی. گفتم من این کار را نمی‌کنم. تهدیدم کرد و گفت اگر به حرفم گوش ندهی، تو را می‌زنم. من هم ترسیدم. مواد را گرفتم و در پارک می‌چرخیدم تا مشتری پیدا کنم که مأموران من را گرفتند. 

من هنوز نتوانسته بودم چیزی بفروشم. بلافاصله دستگیر شدم. از ترس اینکه رامین به مادر و پدرم آسیب برساند، سکوت کردم و آن اوایل چیزی نگفتم؛ اما واقعیت این است که مواد مال من نبود. این پسر گفت: وقتی بازداشت شدم، نوجوان بودم. من را به کانون اصلاح و تربیت بردند. در آنجا وضعیت بهتر بود. آنجا مثل زندان نیست و من راحت‌تر بودم و مادرم گاهی به دیدنم می‌آمد. حالا یک سال است به زندان بزرگسالان منتقل شده‌ام. خیلی شرایط سخت و بد شده و نمی‌توانم تحمل کنم. من پدر و مادری ناتوان دارم. از وقتی زندانی شدم، شرایط پدر و مادرم خیلی بدتر و سخت‌تر شده. 

سه سال است که نتوانسته‌ام پدر بیمارم را ببینم. من به خاطر گناهی ناکرده در زندان هستم و درخواست کمک دارم. متهم در پاسخ به این سؤال که چرا آدرس رامین را به مأموران نمی‌دهد، گفت: من نمی‌دانم او کجا زندگی می‌کند. من رامین را در پارک می‌دیدم. با او صحبتی هم نمی‌کردم و فقط چهره‌اش را می‌شناختم.

روز حادثه او به سمتم آمد، مواد را داد و گفت اگر نفروشم، بلایی به سرم می‌آورد که دیگر نتوانم خرج خانواده‌ام را بدهم. من از ترس با او همکاری کردم. ما رفاقتی با هم نداشتیم که بخواهم آدرس یا شماره تماسی از او داشته باشم. وقتی مأموران گفتند خطری پدر و مادرم را تهدید نمی‌کند، او هرچه از رامین می‌دانست، گفت. بعد از گفته‌های متهم و وکیل او، هیئت قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

  • 17
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش