
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، روزهای ناامنی برای شمال پایانی ندارد و پس از دو بار سقوط قندوز به دست طالبان و درگیری های مدام در اطراف این ولایت، ولسوالی قلعه زال برای سومین بار متوالی در تصرف طالبان قرار گرفت.
اکنون بیش از نیمی از خاک افغانستان خارج از کنترل دولت و در اختیار گروه های تروریستی می باشد و طالبان در مناطق شمال بخصوص ولایت های بدخشان و تخار در هماهنگی با مقام ها و فرماندهان محلی، کنترل قاچاق مواد مخدر و سنگ های قیمتی را به دست گرفته و نیروهای خود را از طریق مرز پاکستان وارد شمال می کنند.
در این میان حکومت با وجود شکست های پی در پی امنیتی و فشار افکار عمومی همچنان بی اعتنا به سقوط ولسوالی ها، مشغول میزبانی از امیر حزب اسلامی و محیا کردن شرایط ورود وی به صحنه مناسبات سیاسی کشور است.
برخی خبرها حاکی از جابه جایی نیروهای طالب از جنوب به قندوز با موتربس های مسافرتی از مسیر کابل است که بدون کوچکترین مشکل از ایست های بازرسی عبور کرده و در شمال علیه نیروهای امنیتی می جنگند، حال باید از مقام های بلندپایه امنیتی پرسید که نقش سازمان های استخباراتی و کشفی در این گونه موارد چیست و چرا هیچ اقدامی در خصوص کنترل مسیرها انجام نمی دهند؟
با شدید شدن درگیری ها در ولایت های بدخشان، تخار، قندوز، جوزجان و فاریاب، هزارن تن از باشندگان محلی در پی حمله طالبان بی جاشده و در وضعیت اسفناکی به سر می برند و این در حالی است که طی دو سال گذشته مردم یا در حال فرار بودند یا آوارگی و محاصره!
بدخشان به دلیل مرزهای مشترک با پاکستان و تاجیکستان یکی از مهم ترین ولایت های افغانستان می باشد که در دوران حکومت طالبان به منطقه مقاومت معروف بود اما در دوران جدید تنها ده سال را در امنیت به سر برد و سال های اخیر مملو از ناامنی ها به دلیل هماهنگی های درون حکومتی برای گسترش نفود طالبان و غارت معادن بوده و مسیری امن برای عبور و مرور تروریستان در شمال.
زمانیکه حتی مردم و خبرنگاران آگاه از خطر حمله و تحرکات طالبان در مناطق هستند، نهاد های استخبارات و کشفی به همراه مقام های بلندپایه امنیتی در خواب به سر برده و عملا هیچ اقدامی صورت نمی دهند و مردم بی دفاع باید تاوان بی اعتنایی های حکومت را با کشتار و آوارگی بپردازند.
بر اساس اطلاعات (NRC)، در سال ۲۰۱۶ حدود ۶۰۰ هزار تن به دلیل جنگ های داخلی بی جا شده که این رقم در کل کشور به بیش از ۱،۷ میلون تن می رسد که باید به آن هزاران خانواده محاصره شده توسط طالبان را نیز افزود.
اگر چه جنگ مدام افغانستان نه یک نبرد داخلی بلکه رقابت قدرت های جهان و منطقه ای می باشد اما باید گفت که رهبران این سرزمین به پشتوانه قومیت و معامله یک سر تباهی هستند، سیاستمدارانی که تنها راه را برای بقای خود در دسیسه و تبانی با تروریستان و امتیازگیری از دشمنان این مرز و بوم می بینند، ورود گلبدین حکمتیار با سخنرانی های قوم گرایانه و افراطی، بار دیگر این حقیقت تلخ را آشکار کرد که سرنوشت افغانستان به دست جنگ سالاران به تکرار به سوی نابودی و کشتار مردم سوق پیدا می کند.
از سوی دیگر آنچه غرب با منفعت جویی افغانستان را تبدیل به مکانی برای طالبان و دولتمردان طالب دوست کرد نه برای محو تروریسم بلکه برای بقای آن بود، حکومت قبیله ای و ریاستی که امریکا برازنده افغانستان می داند و دلیل جنگ مدام است.
انتخاب حامد کرزی برای حکومت افغانستان پس از دوران سخت جنگ با شوروی، درگیری های داخلی و حکومت طالبان بر مبنای تداوم تروریست انجام شد، فردی که طالبان را برادر خواند و دولت تمرکزگرای و فاسد را برای اشرف غنی به میراث گذاشت.
قوم گرایان حکومتی و ستون پنجم در کنار طالبان با برنامه ریزی طی سال های گذشته موفق به انتقال جنگ از جنوب و بی ثبات سازی شمال شده اند که جنگ افغانستان را وارد مرحله جدیدی می کند.
هشداری که جنرال دوستم از جنگ در شمال داده بود و به مذاق حکومتی ها خوش نیامد و به حبس خانگی وی انجامید، نشان می دهد راس حکومت در بدل قدرتی که با معامله و فساد کسب می کند چشم بر کشتار مردم، نفود طالبان و تروریستان می بندد.
- 11
- 5